۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۲۰
از ظاهرآيه شريفه به دست مي آيد كه براي پيامبر گرامي اسلام(ص) ابتدا چهار وظيفه مقرر شده است: نخست، ارائه آيات و معجزات تا زمينه پذيرش مراحل بعدي آماده شود. دوم، تزكيه و پاكيزه نمودن نفوس از رذايل و آراستن آن به فضايل اخلاق. سوم، تعليم كتاب یعنی قرآن و كتاب تكويني اعم از آفاقي و انفسي، چنانكه اين وظيفه را در طول مدت مسئوليتش به خوبي انجام داد و چهارم، تعليم حكمت، يعني علم به حقايق اشيا و خواص كاينات.
در اینجا به تزكيه نفس انسان که از اهداف رسالت بوده اشاره می کنیم. تزکیه به سه مرحله تقسيم مي شود؛ تخليه، تحليه و تجليه.
- تخليه به معنای پاك سازي باطن و روان از رذايل اخلاق؛ از وظايف بسيارمشكل و سنگين سالكان راه حق، پاك سازي و تصفيه روان از رذايل و تطهير نفس از پليدي ها و ناپاكي ها است. سالك بايد باطنش را از آلودگي صفاتي همچون حسد، كينه، تكبر، عداوت، سوءظن و امثال آن پاك كند، زيرا هر يك از اين صفات همچون موش هاي خائني هستند كه در درون نفس به سرقت و تخريب دست مي زنند و محصولات اعمال و افعال انسان را نابود مي سازند. درهمين رابطه رواياتي از پيامبر گرامي اسلام(ص) و از اهل بيت طاهرينش به ما رسيده كه به پاره اي ازآنها اشاره مي كنيم.
از رشك و حسد بر حذر باشيد كه حسد حسنات انسان را مي خورد همانگونه كه آتش هيزم را مي خورد و خاكستر مي كند. (بحار الانوار/ج73/ص 255)
شيخ انصاري در كتاب رسائل در بحث برائت و اشتغال و هم چنين صدوق در كتاب ثواب الاعمال ص 32 نقل مي كند كه روزي پيامبر گرامي اسلام(ص) در جمع اصحاب فرمودند؛ هر كس "سبحان الله"بگويد، خداوند به سبب آن برايش در بهشت درختي غرس مي كند. هر كس "الحمد الله"بگويد خداوند به سبب آن برايش در بهشت درختي غرس مي كند..
سپس فرمود : هر كس لا اله الا الله بگويد، خداوند به سبب آن برايش درختي غرس مي كند. سپس فرمود؛ هر كس الله اكبر بگويد، خداوند به سبب آن برايش در بهشت درختيي غرس مي كند.در اين هنگام مردي از قريش گفت؛ اي رسول خدا،براي ما در بهشت درختان زيادي و جود دارد، پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمود؛ آري البته اگر آتشي نفرستيد و آن درخت ها را نسوزانيد.
از اين روايات شريفه به دست مي آيد كه اعمال سيئه و صفات زشت حسنات اعمال را نابود مي كند.در اين باره كه حسنات و سيئات هم ديگر را از بين مي برند.قرآن شريف در آيه 114سوره هود؛ صراحت كامل را دارد و مي فرمايد؛ انّ الحسنات يذهبن السيئات؛ حسنات سيئات را از بين مي برد. و درآيه مباركه 264 سوره بقره مي فرمايد: صدقاتتان را با منت گذاري و اذيت باطل نكنيد. انسان اگر عمل خوبي انجام داد بايد سعي كند تا باگناه آن را نابود نكند و اگر احيانا گناهي مرتكب شد بايد اعمالي انجام دهد تا آلودگي گناه را بشويد.
شكي نيست كه هر صفتي از صفات چه رذايل و چه فضايل يك نوع هماهنگي و همگوني با نفس انسان دارد و اگرمي بينيم كه اولياي خاص خدا مرتكب گناه نمي شوند يا اصلا اراده گناه نمي كنند، براي آن است كه نفس شريف آنان در اثر عصمت رواني، اصلا هماهنگي و هم سنخي با گناه ندارد، اما در مورد ساير مردم، چون هماهنگي و هم سنخي وجود دارد، كم و بيش گناه هم انجام مي گيرد و چون ميان نفس و گناه مناسبت وجود دارد، لذا زدودن اين ارتباط كار آساني نيست.
بنابراین، تخليه نفس از رذايل، كار مشكلي است و بدين جهت آن را جهاد اكبر مي نامند همان گونه كه مي دانيم جهاد اكبر همچون جهاد اصغر از وظايف سنگين انسان است. پيامبر گرامي اسلام(ص) و اهل بيت(ع) در اين باره سفارش هاي اكيدي فرموده اند. رسول خدا(ص) فرمودند: با نفس هاي خود جهاد كنيد، با كم كردن از غذا و نوشيدني، تا فرشتگان بر شما سايه افكنند و شيطان از شما فراري گردد. (ميزان الحكمه/ج 2/ص 143) حضرت علي(ع) می فرماید: برترين جهاد، جهاد با هواي نفس و رهانيدن آن از لذات دنياست.
اگر تخليه نفس با جهاد اكبر از حيث مفهوم متحد نيست، از نظر مصداق با هم اتحاد دارند و نسبت ميانشان تساوي است. جهاد با نفس از جهاد با دشمن خارجي مشكل تر است، چنانكه مي بينيم جهادگران با دشممنان خارجي بسيارند، اما مجاهدين با نفس اماره بسيار كم هستند. به همين ترتيب، تخليه نفس از رذايل، از تحليه آن به فضايل بسيار دشوارتر است.
تخليه گاهي به تدريج انجام مي گيرد، يعني سالكين راه حقيقت، به مرور زمان و در طول مدتي كم يا زياد، يكايك صفات زشت و رذايل اخلاقي را از صحيفه نفس خود پاك سازي مي كنند. مثلا گاهي با رذيله حسد دست به گريبان مي شوند، تا كم كم دامن نفس را ازآن بزدايند. زماني با رذيله تكبر رويارو مي گردند تا آن را از زمينه نفس ريشه كن نمايند و به همين صورت با رذايل ديگر مواجه مي شوند تا فضاي نفس را از آنها غبارروبي و آفت زدايي كنند.
آنان اگر ببينند كه اين رذايل در شخصيت شان و جود دارد، با مطالعه آيات كريمه و روايات و ساير بياناتي كه در كتاب هاي اخلاقي در ذمّ اين صفات آمده است و با انجام اعمالي ضد اين صفات آنها را از كانون وجود خود مي زدايند. مثلا صفت تكبر را اولا با توجه به آيات و رواياتي كه در ذمّ آن وارد شده يا تواضع و فروتني در برابر هر پير و جوان و هر خرد و كلان، اين صفت نكوهيده را از دامن نفس خود مي پيراند و به لباس مقدس تواضع و فروتني آراسته مي شوند. البته تخليه به اين صورت تدريجي اگر در مورد تمام صفات رذيله به كار گرفته شود ممكن است سالها به طول بينجامد اما بسيار راحت تر از تخليه دفعي است.
گاهي تخليه، دفعي است يعني انسان در مدتي كوتاه بلكه در ظرف چند لحظه با تصميم گيري قاطع، انقلاب و تحولي در كانون و جود خود پديد آورد و يك باره دگرگون گردد.
- تحليه از ماده حُلي و حّلي به معناي زيور است؛ پس تحليه يعني به
زيورآراستن. اين كلمه در علم اخلاق به معناي آراستگي به مكارم اخلاق است.
انسان اگر سه نوع صفت يعني صفات شيطنت، بهيميت و سبعيت را از خود بپيرايد و
بزدايد، مرحله "تخليه" را انجام داده است و چون خود را به اوصاف فرشتگان و
خصال انسانيت آراسته گرداند، مرحله تحليه را پيموده است. تخليه در برابر
تحليه است. در مقام دفع و پيراستن و تحليه در مقام جذب و آراستن است؛و نيز
تخليه،در مقام تبري، يعني با رذايل اخلاق ستيز كردن و آنها را از كانون و
جود خود زدودن، اما تحليه در مقام توّلي است؛ يعني با فضايل اخلاق انس و
الفت پيدا كردن و در نهايت بدان ها متلبّس شدن. تحليه نيز بدون عنايت حضرت
حق، جهاد، رياضت نفس، توكل و توسل، امكانپذير نيست. گفتني است كه تحليه مي
تواند همچون تخليه،دفعي و يا تدريجي صورت گيرد.
- تجليه يعني خود را با اعمال ديني متجلي ساختن و به تعبير ديگر، در قالب اعمال مذهبي متجلي شدن. هدف از تجليه آن است كه انسان اعمال مذهبي را بدان صورت كه شارع مقدس خواسته است به جا آورد؛ يعني نماز، روزه و ساير عبادات را به شيوه اي درست انجام دهد.
منبع: مهر
211008