۰۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۹ : ۱۳
عقیق: ماه مبارک رمضان ماهی است که شبهای قدرش با نام مبارک امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) عجین شده است، به همین مناسبت بر آن شدیم در این بهار قرآن، تفألی بهارانه به نهجالبلاغه داشته باشیم تا بتوانیم خوشهای از کلام گرانبهای مولا و مقتدای خویش برچینیم.
در ادامه فرازهایی از خطبه 83 نهج البلاغه که معروف به خطبه «غرّاء» که یکی از خطبههای اعجابانگیز حضرت امیر(ع) است، میآید:
*دنیا شناسی
«فَاِنَّ الدُّنْیا رَنِقٌ مَشْرَبُها، رَدِغٌ مَشْرَعُها، یُونِقُ مَنْظَرُها وَیُوبِقُ مَخْبَرُها غُرُورٌ حائِلٌ وَضَوْءً آفِلٌ وَظِلٌّ زائِلٌ وَسِنادٌ مائِلٌ حَتّى اِذا اَنِسَ نافِرُها وَاطْمَاَنَّ ناکِرُها، قَمَصَتْ بِاَرْجُلِها وَقَنَصَتْ بِاَحْبُلِها وَاَقْصَدَتْ بِاَسْهُمِها وَاَعْلَقَتِ الْمَرْءَ اَوْهاقَ الْمَنِیَّةِ، قائِدَةً لَهُ اِلى ضَنْکِ الْمَضْجَعِ، وَوَحْشَةِ الْمَرْجِع وَمُعایَنَةِ الْمَحَـلِّ وَثَوابِ الْعَمَلِ کَذلِکَ الْخَلَفُ یَعْقُبُ السَّلَفَ، لاتُقْلِعُ الْمَنِیَّةُ اخْتِراماً، وَلایَرْعَوِى الْباقُونَ اجْتِراماً، یَحْتَذُونَ مِثالاً وَیَمْضُونَ اَرْسالاً اِلى غایَةِ الاْنْتِهاءِ وَصَیُّورِ الْفَناءِ».
زیرا آبشخور دنیا ناصاف و کدر، چشمهاش گل آلود و لغزنده، دیدگاهش زیبا و فریبنده و آزمایشگاهش تباه کننده است، فریبندهاى زودگذر و نورى غروب کننده و سایهاى از بین رونده، و تکیهگاهى رو به افتادن است، تا آنگاه که رمنده از آن به آن انس گیرد و متوحش از آن به آن مطمئن شود، همچون اسب سرکش که پا بلند و به زمین کوبد سوارش را به خاک اندازد و او را به دامهایش صید کند و به تیرهاى هلاک کنندهاش بدوزد و در پایان کار گردنش را به کمندهاى مرگ ببندد، در حالى که او را به خوابگاه تنگ قبر و بازگشتگاه ترسناک و مشاهده جایگاه ابدى و درک جزاى عمل سوق دهد، همین است برخورد دنیا با آیندگانى که جانشین گذشتگانند، مرگ از نابود کردنشان باز نمىایستد و ماندگان از آلودگى دست بر نمىدارند، از رویه گذشتگان پیروى مىکنند و این همه پى در پى از دنیا مىروند تا نهایت پایان و عاقبت فنا و نیستى.
*احوال بندگان خدا
«عِبادٌ مَخْلُوقُونَ اقْتِداراً وَمَرْبُوبُونَ اقْتِساراً وَمَقْبُوضُونَ احْتِضاراً وَمُضَمَّنُونَ اَجْداثاً وَکائِنُونَ رُفاتاً وَمَبْعُوثُونَ اَفْراداً وَمَدینُونَ جَزاءً وَمُمَیَّزُونَ حِساباً قَدْ اُمْهِلُوا فى طَلَبِ الْمَخْرَجِ وَهُدُوا سَبیلَ الْمَنْهَجِ وَعُمِّرُوا مَهَلَ الْمُسْتَعْتِبِ وَکُشِفَتْ عَنْهُمْ سُدَفُ الرِّیَبِ وَخُلُّوا لِمِضْمارِ الْجِیادِ وَرَوِیَّةِ الاْرْتِیادِ وَاَناةِ الْمُقْتَبِسِ الْمُرْتادِ فى مُدَّةِ الاْجَلِ وَمُضْطَرَبِ الْمَهَلِ»
این جمعیت بندگانى هستند که به قدرت خلق شده و بىاختیار در مدار پرورش حق قرار گرفتهاند و با حضور فرشتگان دچار مرگ گشته و در درون قبر گذاشته شده و در معرض پوسیدگى آمده و تنها سر از قبر برآورده و در برابر اعمالشان جزا داده مىشوند و وضعشان با محاسبه حق روشن مىشود.
اینان در دنیا براى بیرون آمدن از گمراهى مهلت داده شدند و به راه روشن هدایت گشتند و فرصت در اختیارشان قرار گرفت، مانند فرصت دادن به شخصى که ناراضى را از خود راضى کند، پرده شبهات از برابر چشمشان برداشته شد، در میدان مسابقه به سوى خیرات رها شدند و مجال تفکر براى رسیدن به بهترین مراتب و اقتباس نور سعادت در مدت حیات و محل آمد و شد فرصت به آنان عنایت شد.
*معرفی الگوی پرهیزگاری
«فَاتَّقُوا اللّهَ عِبادَاللّهِ تَقِیَّةَ ذِى لُبٍّ شَغَلَ التَّفَکُّرُ قَلْبَهُ وَاَنْصَبَ الْخَوْفُ بَدَنَهُ وَاَسْهَرَ التَّهَجُّدُ غِرارَ نَوْمِهِ وَاَظْمَاَ الرَّجاءُ هَواجِرَ یَوْمِهِ وَظَلَفَ الزُّهْدُ شَهَواتِهِ وَاَرْجَفَ الذِّکْرُ بِلِسانِهِ وَقَدَّمَ الْخَوْفَ لاِمانِهِ، وَتَنَکَّبَ الْمَخالِجَ عَنْ وَضَحِ السَّبیلِ وَسَلَکَ اَقْصَدَ الْمَسالِکِ اِلَى النَّهْجِ الْمَطْلُوبِ وَلَمْ تَفْتِلْهُ فاتِلاتُ الْغُرُورِ، وَلَمْ تَعْمَ عَلَیْهِ مُشْتَبِهاتُ الاْمُورِ، ظافِراً بِفَرْحَةِ الْبُشْرى وَراحَةِ النُّعْمى، فى اَنْعَمِ نَوْمِهِ، وَآمَنِ یَوْمِهِ، قَدْ عَبَرَ مَعْبَرَ الْعاجِلَةِ حَمیداً، وَقَدَّمَ زادَ الاْجِلَةِ سَـعیداً وَبادَرَ مِنْ وَجَـل، وَاَکْمَـشَ فـى مَهَل، وَرَغِـبَ فـى طَلَـب وَذَهَبَ عَنْ هَرَب وَراقَبَ فى یَوْمِهِ غَدَهُ، وَنَظَرَ قَدَماً اَمامَهُ فَکَفى بِالْجَنَّةِ ثَواباً وَنَوالاً وَکَفى بِالنّارِ عِقاباً وَوَبالاً وَکَفى بِاللّهِ مُنْتَقِماً وَنَصیـراً وَکَفى بِالْکِتابِ حَجیجاً وَخَصیماً»
پس اى بندگان خدا، تقواى الهى پیشه کنید، تقواى خردمندى که اندیشه و تفکر دلش
را مشغول کرده و ترس از عذاب بدنش را به رنج افکنده و عبادت شب کمترین خواب را هم از دیدهاش گرفته،و امید به رحمت حق او را در گرماى وسط روز تشنه نگاه داشته و بىرغبتى به دنیا وى را از شهواتش منع کرده و ذکر الهى زبانش را به حرکت و شتاب واداشته و وحشت را براى امن در قیامت مقدم داشته و از اندیشههایى که او را از راه روشن حق بازدارد کناره گرفته است
و براى رسیدن به راه مطلوب در میانهترین راه (که راه خداست) حرکت کرده و عوامل کبر و غرور او را از راه حق بازنگردانده و امور اشتباه انگیز بر او پوشیده نمانده، به خوشحالى بشارت حق به بهشت و آسایش زندگى اخروى در آسودهترین خوابگاه خود (که قبر است) و ایمنترین روزش (که قیامت است) دست یافته، از گذرگاه دنیا به طور پسندیده عبور کرده و توشه آخرت با سعادت و خوشبختى پیش فرستاده، و محض ترس از مقام حق به سوى کردار پسندیده شتافته و در ایام مهلت در دنیا به سوى طاعت سرعت کرده و در جستجوى رضاى حق شوق نشان داده و به خاطر خوف خدا از گناه گریخته و امروز به فکر فردا بوده، و هماره به آینده نگریسته است.
پس بهشت براى ثواب و پاداش به اندازه است و دوزخ براى عذاب و گرفتارى بس است و کافى است که خدا انتقام گیرنده و یاور است و همین بس که قرآن در قیامت احتجاج کننده و مخاصمهگر است.
منبع:فارس
211001