31 فروردين 1402 30 رمضان 1444 - 27 : 22
کد خبر : ۱۲۵۹۶۷
تاریخ انتشار : ۳۱ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۹
حجت الاسلام پناهیان:
حجت‌الاسلام پناهیان گفت: اولین سوءاستفاده از رفراندوم در ماجرای غصب فدک بود!الان هم وقتی شعار رفراندوم، از اتاق فکرهای جاسوس‌پرور در می‌آید، یاد فدک می‌افتیم! اگر مشارکت حقیقی مردم، محقق شود، دیگر جایی برای احزاب باقی نخواهد ماند.

عقیق: حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان در سحرهای ماه مبارک رمضان با حضور در برنامه «ماه من» که به‌طور مستقیم از شبکه سه پخش می‌شود درباره تلقی‌های ناصواب از دین و آثار تحریف دین به گفتگو می‌پردازد. در ادامه گزیده‌ای از بیست و نهمین جلسه این مبحث را می‌خوانید:

از رحلت پیامبر(ص) تا امروز، با «رویه تحریف دین» مواجهیم / همه امامان معصوم را مسلمان‌ها به شهادت رساندند

ابتدا یک جمع‌بندی از مباحث جلسات قبل، عرض کنم؛ ما بحث را از اینجا آغاز کردیم که وقتی پیامبر گرامی اسلام، دین را بنیان‌گذاری و بها نهادند، دعوت به دین زیاد طول نکشید و تمرین برای دینداری و آشنایی با دین و تعلیم دین زیاد طول نکشید. این امر حدود سیزده سال در مکه انجام شد و پس از هجرت هم ده سال اضافه شد و در مجموع بیست و سه سال طول کشید. اما بعد از رحلت رسول خدا تا الآن، ما در حال اصلاح برداشت‌های ناصواب از دین هستیم. پس ببینید این چقدر مسئله مهمی است که باید به آن توجه کرد. خصوصاً امیرالمؤمنین علی(ع) که بر سر این ماجرا نبردها کردند و در واقع تمام امامان معصوم ما را-غیر از امام غائب که علت غیبت ایشان هم همین است- و حضرت زهرا(س) را مسلمان‌ها به شهادت رساندند. خیلی حرف سنگینی است.

مسلمان‌ها با چه تحلیل‌هایی و با چه برداشت‌های ناصوابی از دین، این جنایات را انجام دادند؟ یا اولیاء خدا را، تنها گذاشتند یا تکذیب کردند، یا به قتل رساندند. این موضوعی نیست که دفعتاً یک جایی، یک تحریف یا یک اشتباهی پدید آمده باشد. تحریف کردن دین یک رویّه است.

رویّه تحریف دین چطور بین مردم پا می‌گیرد؟ از بی‌حوصلگی مردم برای تفکّر

رویّه تحریف دین در میان مردم چگونه پا می‌گیرد؟ از بی‌حوصلگی مردم برای تفکّر کردن. بنده به عنوان یک گوینده ضعیف و ناتوان، اوائل قصه بیشتر می‌گفتم، اما بعد که دیدیم به این مباحث بیشتر نیاز هست و لذا به این بحث‌های تحلیلی و فکری پرداختیم، بسیاری از دوستان یا دیگران می‌گفتند چرا قصه نمی‌گویی یا جذاب صحبت نمی‌‌کنی که ما سرگرم بشویم؟ واقعاً خیلی‌ها بدشان می‌آید از اینکه بخواهند فکر کنند، چون فکر کردن، زحمت دارد.

میل به تفکر و اندیشیدن؛ تفکر نقّاد، تفکر خلّاق، یکی از فضائلی است که آدم باید به‌دست بیاورد. و الّا به‌طور طبیعی انسان تمایل به تفکّر عمیق و اساسی ندارد که البته یک تعبیر دیگرش سطحی‌نگری، سهل‌اندیشی یا ساده‌انگاری است. از همین بستر استفاده می‌شود و دین تحریف می‌شود. این وضعیتی است که در انسان وجود دارد و الّا با فضیلت‌ترین عبادت، تفکّر محسوب نمی‌شد. چرا با فضیلت‌تر است؟ چون گیر نمی‌آید. چون هر کسی به سادگی به آن متمایل نمی‌شود. اهل‌بیت(ع) فرمودند که درجات شیعیان و عالمان شیعه را بر اساس تعداد روایاتی که بلد هستند، نسنجید بلکه بر اساس درایت در روایت، درجات شیعیان ما را بسنجید.

تحریف دین با چه اهدافی صورت می‌گیرد؟

پس ما باید بستر تحریف دین را از بین ببریم. حالا اصل تحریف دین با چه هدفی صورت می‌گیرد؟ یکی با هدف سوءاستفاده از دین؛ برای اینکه دین خیلی قدرتمند است. اگر بشود از دین سوءاستفاده کرد با آن می‌شود سلطه‌ها بر مردم پیدا کرد که پیدا کردند و می‌شود کشورگشایی کرد و این کار را هم کردند. همان کسانی که مخالف دین بودند، بعداً آمدند در قالب نام دین و از دین سوءاستفاده کردند. آنهایی که مخالف دین بودند و فقط در مکّه حکومت می‌کردند، بعدها آمدند به بخش وسیعی از قاره آسیا و شمال آفریقا حکومت کردند؛ با اسم دین.

پس یکی سوءاستفاده از دین است، دیگری رفع سختی‌های دین است. چون بالاخره دین یک سختی‌هایی دارد. آخرین بحثی که ما داشتیم زندگی جمعی بود. زندگی جمعی واقعاً سخت است. لذا برخی می‌گویند: بهتر است تحریفش کنیم تا از سرِ خودمان باز بکنیم. البته اهداف و دلایل دیگری هم برای تحریف دین وجود دارد، ولی در اینجا به همین دلیل اکتفا می‌کنیم تا به ادامه بحث هم برسیم.

تحریف دین یک‌وقت با سوءاستفاده از اخلاق انجام می‌شود اما یک‌وقت هم یک بخشی از اخلاق را-که واقعاً هم فضیلت اخلاقی است- می‌گیرند و آن را مقابل دین قرار می‌دهند. فقط جای آن را یک‌جوری تعبیه می‌کنند که بتوانند با آن، دین را بزنند. احکام هم همین‌طور است، یعنی فقط اخلاق نیست که می‌شود از آن علیه دین استفاده کرد، از احکام و عبادت هم می‌شود! از قرآن هم می‌شود استفاده کرد. سوءاستفاده از دین و تحریف دین، با هر یک از این بخش‌ها امکان دارد. مثلاً تأکیدِ زیادی بر یک بخش از دین ممکن است محلّ سوءاستفاده قرار گیرد. در نظر نگرفتن یک بخش از بخش‌های دین، هم می‌تواند محلّ سوءاستفاده باشد.

گاهی تغییر نابجای ادبیات ما در تبیین دین، محلّ سوءاستفاده است؛ اگر ادبیات‌مان را از ادبیات قرآن فاصله بدهیم. ما می‌خواهیم مواجه بشویم با امام زمان ارواحناله‌الفداء، که بعضی‌ها می‌گویند ایشان دین تازه‌ای آورده است! چه می‌شود که مردم به آنجا می‌رسند؟ همین بحث تحریف دین و برداشت‌های نادرست از دین موجب می‌شود.

اولین سوء‌استفاده از رفراندوم، در ماجرای غصب فدک بود

پس تحریف دین با همه اینها امکان دارد. آخرین مورد تحریف دین یا برداشت ناصواب از دین-که جلسه قبل بیان شد- این بود که دین را «فردی» بدانیم و «اجتماعی» ندانیم. این خودش یک تحریف بزرگ است.

تحریف دیگری که به اختصار عرض می‌کنم این است که وقتی دین یک امر اجتماعی تلقی شد، دوباره یک عده‌ای پیدا می‌شود و از «اجتماعی بودن دین» سوءاستفاده می‌کنند، مثلاً اینکه دین به آراء مردم مراجعه می‌کند، و یک عده‌ای از همین مسئله هم سوءاستفاده می‌کنند.

اولین سوءاستفاده از آراء مردم در دین، کجا بود؟ در همان صدر اسلام بود که فدک را با رأی مردم گرفتند و در واقع بعد از اینکه حضرت زهرا(س) احتجاج فرمود، همان‌جا-آن فرد- یک رفراندوم تشکیل داد و گفت: «ببینیم نظر مردم چیست؟» حضرت زهرا(س) به مردم رو کرد و مردم سرهای خود را پایین انداختند و حتی یک نفر هم از حضرت حمایت نکرد. «ام سلمه» (همسر پیامبر) سر از حجره بیرون آورد و به تعبیری صدا زد که ای نامردها، این دختر پیامبر اکرم(ص) است! او راست می‌گوید، او صدیقه است...

در مشارکت حقیقی مردم، جایی برای احزاب باقی نخواهد ماند!

همان‌هایی که ضدِ مردم هستند، اگر جایش باشد یک‌دفعه‌ای مردمی می‌شوند و شروع می‌کنند بخش‌های مردمیِ دین را به رخ می‌کشند. خیلی ساده عرض کنم، مقام معظم رهبری بارها و بارها تصریح می‌کند که مشارکت مردم باید افزایش پیدا کند. کسانی که یک عمر با شعار «مشارکت» سرِ این ملت کلاه می‌گذاشتند یک نفرشان یک توییت هم در تأیید این سخن رهبری نزد که مثلاً بگوید «آفرین، ما هم همین را می‌گفتیم...»

وقتی می‌بییند که این مشارکتِ مردمی اگر واقعاً صورت بگیرد، دیگر جایی برای احزاب نخواهد بود، از اتاق فکر احزاب، «رفراندوم» در می‌آید. می‌خواهند بازی را به هم بزنند، چون اگر مشارکتِ مردم، حقیقی باشد، دیگر جایی برای هیچ حزب سیاسی باقی نخواهد ماند. حزب‌بازی کنار می‌رود و منافع و وابستگی اینها هم از بین می‌رود.

رفراندوم، وقتی از اتاق فکرهای جاسوس‌پرور در می‌آید، یاد فدک می‌افتیم!

رفراندوم خیلی چیز خوبی است، ولی آن اتاق فکرهایی که وقتی ده نفر مأمور برای مذاکره می‌فرستند، نصف آنها جاسوس در می‌آید، نمی‌دانیم در آن اتاق فکری که هیچ حراستی هم نیست، چندتا جاسوس هست! لذا از این اتاق فکرها وقتی رفراندوم در می‌آید آدم یاد فدک می‌افتد. این هم یک نوع از همان تحریف‌ها است؛ یعنی بخش اجتماعی دین را تحریف می‌کنند.

ما باید هوشیار باشیم. قرآن کریم، آیات محکم و متشابه دارد، خود خداوند می‌فرماید که من در این قرآن، آیات متشابه قرار دادم که محل سوءاستفاده است (آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ ؛ آل‌عمران، 7) حالا شما بگویید: خدایا، همه آیات را از محکمات قرار می‌دادی تا هیچ کسی سوءاستفاده نکند... پس خداوند چگونه مردم را امتحان کند؟!

برخی احزاب و سیاسیون، کاری می‌کنند که مردم از سیاست متنفر شوند تا سیاست مالِ خودشان بشود

برخی از دوستان می‌گویند چرا شما یک چاشنی سیاسی هم در بحث‌های سحر آورده‌اید! بنده متأسفم برای جامعه‌ای که احزاب این‌قدر حال مردم را از سیاست به‌هم زده‌اند تا سیاست مالِ خودشان بشود، به حدی که دیگر جایی برای بحث سیاست در سحرها هم باز نشود. شاید شنیده باشید که بعضی از آدم‌های شرور، وقتی دور یک غذایی می‌نشستند، یکی از آنها مثلاً آب دهانش را در غذا می‌انداخت تا همه کنار بروند! برخی از سیاسیون همیشه با سیاست این کار را می‌کنند؛ یعنی کاری می‌کنند که مردم از سیاست متنفر بشوند.

اگر شما از سیاست متنفر شده باشید، پس چرا اصلاً روضه گوش می‌دهید؟ مگر ائمه هدی(ع) برای چه کشته شدند؟ مگر ایشان تصادفاً مجروح شدند و به شهادت رسیدند؟ مگر دشمنان اهل‌بیت(ع) سرِ ماجرای قدرت نبود که ایشان را به شهادت رساندند؟

بعضی‌ها فقط عقیده به ولایت را می‌گویند ولی عمل نسبت به ولایت را نمی‌گویند

این خلاصه‌ای از سخنان گذشته بود، البته برخی از این موارد را زیاد توضیح ندادیم؛ مثلاً اینکه با روایت و با قرآن، چگونه دین را تحریف می‌کنند. نمونه‌اش خوارج بودند که می‌گفتند «إِنِ الحُکمُ إِلّا لِلَّه» (انعام، ۵۷) حتی برخی با استفاده از عقاید، دین را تحریف می‌کنند. مثلاً ما را به عقیده‌مند بودن نسبت به ولایت، محدود کنند و عمل نسبت به ولایت که همان «عمل اجتماعی» است را متذکر نشوند.

 یا اینکه برخی با ادعای محبت اهل‌بیت(ع) دین را تحریف می‌کنند. مثلاً اینکه امام رضا(ع) فرمود: در آخرالزمان فتنه‌هایی شدیدتر از فتنه‌های دجال پیش می‌آید، از کسانی که ادعای محبت ما اهل‌بیت را دارند، اینها شدیدتر از دجال، فتنه می‌کنند. (إِنَّ مِمَّنْ یَتَّخِذ [یَنْتَحِل‏] مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ فِتْنَةً [لَعْنَة] عَلَى شِیعَتِنَا مِنَ الدَّجَّالِ؛ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۷۹)

یک گروه پژوهشی که حدود ده نفر هستند مستندات مربوط به این مباحث را جمع‌آوری کرده و در سایت ما بارگذاری می‌کنند؛ بسیاری از مستنداتی که اصلاً اینجا نرسیدیم بخوانیم ولی محققین خیلی مراجعه می‌کنند، بالاخره یک گروه تحقیقی وقت گذاشته و این مستندات را انتخاب کرده که این کار ممکن است از فرصت خیلی‌ها خارج باشد ولی در این سایت، در اختیار همه قرار گرفته است.

راه‌های مقابله با تحریف دین چیست؟ / 1. افزایش قدرت تشخیص 2. ادبیات تبیین دین را تغییر بدهیم

حالا به سراغ چاره برویم، و بگوییم که راه حل چیست؟ یکی اینکه قدرت تشخیص خودمان را باید بالا ببریم چون دین اساساً نیاز به قدرت تشخیص دارد. یکی هم اینکه ادبیات تبیین دین را باید تغییر بدهیم. ادبیات ما برای تبیین دین، ادبیاتی است که در طول تاریخ، از علمای گذشته به ارث رسیده است، در آن زمان انگار ما در یک قلعه‌ای بودیم که این ادبیات را برای دفاع از خودمان تولید کرده‌ایم، الان باید ادبیاتی تولید کنیم که با آن، بتوانیم جهان را آزاد کنیم و بتوانیم با این ادبیات، برای همه جهان، روشنگری و تبیین کنیم.

قبلاً ادبیات تببین دین برای حفظ عقاید خودمان و فرزندانمان بود؛ الان دیگر نباید این‌طور باشد

الان فقط بحث این نیست که صرفاً عقاید بچه‌های خودمان را حفظ کنیم. الان بحث این نیست که فقط دین خودمان را حفظ کنیم، اصلاً بحث محافظه‌کاری دیگر تمام شد، شما یک تکانی به جهان داده‌اید و خیلی‌ها را به عرصه منازعه با خودت کشانده‌ای  و تمدن پوشالی مبتنی بر هوای نفس را به مبارزه طلبیده‌ای و تمدن عقلانی دین را به میدان آورده‌ای و حالا باید جواب همه را بدهی و سؤالات آنها را پاسخ بدهی.

بعضی‌ها خیلی نگران هستند از اینکه الان فضای مجازی آمده است و دارد یک چیزهایی را وارد می‌کند... ما باید جواب همه آنهایی که منشأ این واردات بر ملت هستند را بدهیم.

بعضی از دوستان اهل فضل می‌گویند اینکه شما «تغییر ادبیات» را مطرح کردی، کار خطرناکی است. ببینید پیشنهاد بنده برای تغییر ادبیات چیست؟ مثلاً اینکه از تقوا بیشتر از اخلاق استفاده کنیم و تقوا را برجسته کنیم. یا مثلاً از لفظ ایمان به جای «عقیده» استفاده کنیم. مثلاً شاید شما زیاد نباید به جوان‌های امروز بگویید که «انسان برای به کمال رسیدن باید این کار را بکند...» چون این حرف یک اشاره‌ای در آن دارد که «تو ناقص هستی!» قرآن هم از این ادبیات استفاده نکرده است. باید این مسائل را در ادبیات خودمان رعایت کنیم.

حوزه علمیه و آموزش و پرورش باید ادبیات تبیین دین را تغییر بدهند تا برداشت‌های ناصواب از دین در ذهن‌ها ایجاد نشود

البته در یک محیط خصوصی که اهل معرفت، بر اساس دانش‌هایی که تولید شده است با هم گفتگو می‌کنند و همه هم توجیه هستند، در این محیط‌ها اشکالی ندارد که از همان ادبیات قبلی استفاده بشود، ولی ادبیاتی که امروز باید با جامعه درباره دین صحبت کرد، ادبیات دیگری است. قطعه این ادبیات باید تغییر کند و قطعاً منشأ آن هم حوزه است و قطعاً آموزش و پرورش باید این ادبیاتی که الان دارد را تغییر بدهد تا این برداشت‌های ناصواب در ذهن‌ها ایجاد نشود.

اگر خواستیم ادبیات تبیین دین را تغییر بدهیم، باید دقت کنیم که این ادبیات جدید، مبتنی بر ادبیات قرآن باشد. یعنی حالا که می‌خواهیم ادبیات خود را جدید کنیم، نرویم یک بخشی را از غرب بگیریم، یک بخشی را هم از شرق بگیریم، و اینها را مخلوط کنیم و... ادبیات قرآنی خیلی ادبیات قوی و البته مهجوری است، همین ادبیات را باید زنده کرد. معیار ما باید قرآن باشد، حتی کلام اهل‌بیت هم به اندازه قرآن در جریان تبلیغ، ممکن است اندازه‌گذاری نشود. مثلاً امام صادق(ع) شبهه یک نفر را جواب دادند و از یک لفظی استفاده کردند که به اقتضای حالِ آن فرد بوده است، آیا ما باید این لفظ را عمومی کنیم؟ اینها جای تأمل دارد، ولی قرآن کتاب عمومی است «هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ» (آل‌عمران، ۱۳۸)

برای تغییر ادبیات تبیین دین، ادبیات قرآن را محور قرار بدهیم

این یک راهبرد اساسی است، برای اینکه بخواهیم دین را همان‌طور که هست؛ معقول و کارآمد برای روزگار نشان بدهیم. این کار هم در قرآن و هم در روایات انجام شده است ولی فعلاً از قرآن برای این منظور بهره‌برداری کنیم و مردم با مفاهیم قرآن و با ادبیات قرآن، آشنا بشوند.

بعضی‌ها طوری عقیدتی و مذهبی از حجاب دفاع می‌کنند که خود قرآن هم این‌طور عقیدتی از حجاب، دفاع نکرده است، چون قرآن بیشتر، فواید حجاب را ذکر می‌کند، یعنی قرآن نمی‌فرماید «چون خدا امر کرده است باید حجاب داشته باشید» بلکه می‌فرماید «چون به نفع خودت هست و اگر حجاب نباشد، به ضرر شما است...» بعضی وقت‌ها ما از قرآن هم حزب‌اللهی‌تر می‌شویم! خُب به همین شیوه قرآن حرف بزنیم. این نکات قرآن را محور قرار بدهیم برای تغییر ادبیات خودمان در تبیین دین.

یکی از اهداف این بحث ما توجه دادن به تغییر ادبیات تبیین است. تغییر ادبیات هم خیلی باید حساب‌شده و دقیق انجام بشود و در ذیل آن باید حرف‌های عمیق مطرح بشود. ترتیب مطالب یکی از بخش‌های آن است، همچنین ترکیب مطالب، انتخاب مفاهیم، تعریف مفاهیم، زاویه دید و... خیلی از نکات مهم دیگری که ذیل این تغییر ادبیات، می‌گنجد.

دینِ تحریف‌نشده و ناب، چه ویژگی‌هایی دارد؟

خُب درباره دین تحریف‌شده صحبت کردیم، حالا اگر دین، تحریف نشده باشد، چگونه است؟ بنده ده تا خصلت از خصلت‌های دینی که ناب است و تحریف نشده است، در اینجا بیان می‌کنم. اگر احساس کردیم، دینی که ما در جامعه نشر می‌دهیم، این ویژگی‌ها را دارد، دین سالمی است، یا خودمان اگر احساس کردیم که برداشت ما از دین و آن دینی که داریم، این ویژگی‌ها را دارد، می‌شود گفت که دین ما سالم است و الا ما هم دچار آسیب‌های تحریف دین شده‌ایم.

یکی اینکه دین ما به شدت عقلانی و تفکری است، اگر احساس می‌کنیم که دین زیاد تفکر نمی‌خواهد، تلقی ما از دین، اشتباه است. و اگر احساس کردیم جایی از دین عقلانی نیست، این تلقی اشتباه است. بله؛ ممکن است به عقل ما نرسد ولی فی‌نفسه بدانیم که عقلانی است.

ویژگی بعدی دینِ تحریف‌نشده و ناب این است که بسیار واقعی و مفید است. حتی اگر خدا نباشد، حتی اگر قیامت نباشد. تمام احکام دین بلااستثناء، برای زندگی دنیا واقعی و مفید است. البته آثار اخروی دارد، ثواب اخروی دارد، قرب به خداوند متعال هم دارد، اما در واقعی بودن و آثار مادی داشتن دین تردیدی نیست. به حدی که اگر کسی بخواهد لذت‌مندانه‌تر زندگی کند، برنامه‌های این دین را بردارد و اجرا کند.

یعنی اگر ما بتوانیم دین را درست ترویج کنیم در تمام عالم، هرزگی چشم و هرزگی لباس، محو خواهد شد؛ چون مردم می‌گویند شما با این هرزگی‌ها دارید لذت‌بری ما را از حیات مخدوش می‌کنید. این دین، تا این حد واقعی است. دین امری بسیار عاطفی و احساس‌برانگیز است. به حدی که عاطفه و احساسی که در دین هست در خارج دین نیست. اصلاً کسی خارج از دین مزه عشق واقعی و عمیق را نمی‌فهمد. عواطف و احساسات در هر بخشی‌ از دین وجود دارد. مثلاً شما فرهنگ سیزده به‌در دارید، شادی‌آفرین است، خب باشد، مثلاً سبزه داریم، عید نوروز داریم. اربعین هم شما دارید. در اربعین مردم خودشان را برای همدیگر می‌کشند ولی در سیزده به در مردم نمی‌گویند: «بیا من هستیِ خودم را خرج تو می‌کنم چون تو آمده‌ای در سبزه داری قدم می‌زنی...» ببینید چقدر فرق هست؟

وقتی دین می‌آید به یک فرهنگ، اضافه می‌شود چه عشق و شور و احساساتی با خودش می‌آورد؟ آن‌وقت ما باید عاشقانه‌تر زندگی کنیم. «عاشق شو ور نه روزی کار جهان سر آید...» دین امری به شدّت انعطاف‌پذیر نسبت به موقعیت‌ها و افراد مختلف است. اصلاً ایستایی و زمختی ندارد. البته نمی‌گویم وجه مشترک ندارد؛ دوباره سوءبرداشت نشود. با همه وجه مشترک‌هایش، دین برای هر کسی به شکل آن فرد در می‌آید در یک سری جزئیاتی که خودِ افراد می‌دانند. این را دیگر نمی‌شود الآن توضیح داد. دین از یک جهت، به شدّت فردی است. به حدی که فردیّت ما را تقویت می‌کند، «منِ» شما در مناجات با خدا خیلی شدید می‌شود و اگر دین نباشد تو خودت را فراموش کرده‌ای. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ» (حشر، ۱۹) دین امر به شدّت فردی است. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: من هر کاری کردم برای خودم کردم؛ برای شما نکردم. دین، فردیّت را هم تقویت می‌کند. (قالَ عَلِیٌّ(ع)‏ یَوماً: ما أحسَنتُ إلى‏ أحَدٍ قَطُّ! فَرَفَعَ النّاسُ رُؤوسَهُم تَعَجُّباً، فَقَرَأَ: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» ؛ نثر الدرّ، ج۱، ص۲۹۳)

ویژگی بعدی‌ دین ناب، این است که شما را به شدّت، اجتماعی می‌کند به حدی که شما نمی‌توانی در اوج نماز شبَت به فکر مردم نباشی، حداقل چهل نفر را باید به اسم نام ببری و برایشان دعا کنی. دین به شدت انسان را اجتماعی می‌کند.

چهار تا ویژگی بعدی را به اختصار می‌گویم: دین ناب، مسابقه‌ای و هیجان‌انگیز است. دین ما را همیشه به مسابقه دعوت می‌کند. مثلاً یک زن و شوهر درِ خانه خدا بین‌شان مسابقه هست. یکی از آنها که خطا می‌کند درواقع نوبتِ آن دیگری است او را ببخشد(کوتاه بیاید) و امتیاز بگیرد. خداوند می‌فرماید: شما را آفریدیم که ببینیم کدامتان بهتر هستید؟ «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» (ملک، 2) مسابقه در دین یک موضوع فوق العاده است. «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»

دینِ تحریف‌نشده، انسان را دائماً وادار می‌کند به معمّا به حل کردن

ویژگی بعدی دین ناب این است که معمّایی و هوشمندانه است. در زندگی فردی خودمان مدام باید از خودمان بپرسیم: خداوند از این امتحان غرضش چه بود؟ در زندگی اجتماعی هم باید این را بپرسیم که الآن ما را در چه وضعیتی قرار داده است؟ دین یک امر هوشمندانه است و انسان را دائماً وادار می‌کند به معمّا به حل کردن.

ویژگی بعدی، مهارت است. دین به شدّت از آدم یک مهارت‌هایی می‌خواهد. از مهارت سحرخیزی تا بسیاری از مهارت‌های دیگر... آخرین ویژگی برنامه دین هم قابل جبران بودن است که در هیچ برنامه‌ای در عالم پیدا نمی‌شود.

گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: