عقیق: رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری صبح امروز (پنجشنبه) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب به این شرح است:
یکی از چیزها مسئلهی امیدآفرینی است، سیاستهای دشمن یأسآفرینی است. هر وقت یک بار به یک مناسبتی، مال امروز هم نیست، در سال ۶۹ ــ در اردیبهشت ۶۹ هنوز یک سال از رحلت امام نگذشته بود ــ یک گروهی حالا اسم نمیآورم یک نامه در واقع سرگشادهای نوشتند به یکی از مسئولین و همهاش همینطور یأسآفرینی از جمله تعبیراتی که در آن نامه بود که من اینجا یادداشت کردم این است میگویند «مُلک و ملت به لبه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است»! سال ۶۹ این آقایان به این نتیجه رسیده بودند که کشور به لبه ویرانی و نابودی رسیده حالا دائماً از این حرفها هست. حالا آن کسانی که خودشان، شخصیتشان، هویتشان در معرض نابودی و ویرانی است آنها به هرکس نگاه میکنند اینجوری میبینند. به عکس کسانی که ذهنشان، دلشان پر از امید است همه چیز را امیدبخش میبینند.
از شبهه هم نباید رنجید. نرنجیم؛ بالاخره شبهه است و وجود دارد. مرحوم آقای مطهری (رضواناللهعلیه) خودش شبهه را کشف میکرد، زودتر میفهمید و بنا میکرد روی آن فکر کردن.
برای مواجهه با شبهه بایستی کاملاً آماده شد. من میخواهم این را عرض بکنم حتی این شبههها مثل این تحریمهاست، این تحریمها اگر نبود مطمئن باشید ما این پیشرفتهای صنعتی و فنی را نمیداشتیم... نه قطعه میفروختند، نه علم میفروختند، نه فناوری میفروختند ناچار شدیم خودمان اقدام کنیم.
شبهه هم همینجور است، شبهه هم ما را وادار میکند بیشتر فکر کنیم، بیشتر مطالعه کنیم، بیشتر مراجعه کنیم، بیشتر مشورت کنیم، بیشتر از کسی که بیش از ما میفهمد سئوال کنیم، شبهه هم از این قبیل است. مراقب باشیم حرف سست نزنیم.
اولاً مجلس خبرگان منتخب مردم است و در آن مردمسالاری به معنای حقیقی کلمه با سلامت کامل تحقق پیدا کرده است و ثانیا متشکل از علمای دین است که جوهره دینی نظام را نشان میدهد، بنابراین ترکیب و امتزاج اتحاد جمهوریت و اسلامیت در نظام اسلامی را بیان میکند.
بعضی از دشمنیها با جمهوری اسلامی، دشمنی سیاسی است. مثلا در قضیه فلسطین جمهوری اسلامی یک موضعی دارد، قدرتها یک موضع دیگری دارند؛ دشمنی ایجاد میشود. اینها خیلی مهم نیست. آنی که از اینها مهمتر است آن دشمنی ذاتی است. ذات جمهوری اسلامی این دشمنی را بوجود میآورد.
بعضی هستند که معتقدند در همه مسائل کوچک و بزرگ باید نسخه غرب را آدم عمل بکند. نسخه غرب هم لیبرال دموکراسی است. یعنی اصلاً دین و این حرفها در آن وجود ندارد. خود سردمداران لیبرال دموکراسی با پرچم لیبرالیسم و پرچم دموکراسی نقشه تسلط بر دنیا را کشیدهاند.
جمهوری اسلامی وقتی میآید مردمسالاری را میآورد، آزادی را هم میآورد. منتها قید دین را هم در کنارش میگذارد، آن نقشه را به هم میزند. خود نفس گذاشتن دین در کنار مردمسالاری، دشمن درستکن است. دلیلش هم همین است که نقشه آنها را ابطال میکند.
یک حقیقتی در جمهوری اسلامی وجود دارد که هیچکس نمیتواند کتمان کند و آن قوی بودن بنیه مردمی جمهوری اسلامی است؛ جمهوری اسلامی از لحاظ بنیه مردمی انصافاً در دنیا بینظیر یا کمنظیر است. آنجایی که نظام احتیاج دارد به خدمات، مردم وارد میشوند.
یادتان است اول کرونا مردم چه کردند؟ واقعاً چه کردند. آنجایی که یک بلای طبیعی میآید، آنچنان صحنه کار و فعالیت و خدمت شلوغ میشود که انسان واقعاً حیرت میکند. در مسائل سیاسی، این راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال که حالا جلوی چشممان است دیگر. کجای دنیا چنین چیزی وجود دارد؟
تکمیل میشود...