عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۲۶۰۹۵
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۷
مرحوم حاج احمد خمینی درباره واکنش امام به شهادت آیت‌الله مطهری می‌گوید: من رفتم دیدم آقا ایستاده‌اند و محاسنشان را با حالتی خاص و غمناک در دست گرفته اند. تا من در را باز کردم ایشان بی‌اختیار گفتند: آقای مطهری را کشتند؟ آقای مطهری را کشتند؟ من گفتم: این قضایا که برای همه هست و شما ناراحت نباشید. اما به هر حال روی آن علاقه‌ای که امام به ایشان داشتند نمی‌توانستند با قضیه عادی برخورد کنند.

عقیق: در آخرین ساعات روز سه‌شنبه، ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۸ گروهک تروریستی فرقان، آیت‌الله مرتضی مطهری را که در حال خروج از خانه یدالله سحابی در یکی از کوچه‌های خیابان فخرآباد تهران بود، مورد هدف قرار داد. به ادعای یکی از همسایه‌ها که بعد از شنیدن صدای تیر از پنجره منزل خویش کوچه را دیده بود، تروریست‌ها با یک پیکان استیشن سفید رنگ محل را ترک کردند. جوانی که با اتومبیل خود از خیابان فخرآباد عبور می کرد پیکر خون‌آلود استاد مطهری را به بیمارستان طرفه رسانید ولی به علت وخامت حال وی شوک الکتریکی موثر واقع نشد و استاد به درجه شهادت نائل آمد.

در کنار پیکر وی در محل ترور تعدادی اعلامیه پیدا شد که نشان می‌داد این ترور کار گروه فرقان است. البته یک ساعت بعد از نیمه شب، فرد ناشناسی به روزنامه اطلاعات زنگ زد و ادعا کرد که از سوی گروه فرقان زنگ می زند! او گفت گروه فرقان مسئولیت ترور مطهری را می‌پذیرد. این شخص که از استاد مطهری به عنوان "رئیس شورای انقلاب" نام می‌برد، گفت: ما مطهری، رئیس شورای انقلاب را کشتیم و گروه فرقان در نظر دارد در آینده نیز چند تن از شخصیت‌های سیاسی و مذهبی را ترور کند.

بدون شک رابطه امام با آیت‌الله مطهری بسیار رابطه نزدیکی بود و حضرت امام علاقه خاصی به وی داشت لذا یکی از مسائلی که پس از شهادت شهید مطهری ذهن نزدیکان امام را به خود مشغول کرد نحوه باخبر شدن امام از شهادت شهید مطهری بود. گرچه امام با خبر شهادت فرزندش حاج آقا مصطفی، در روزهای مبارزه با رژیم پهلوی بسیار صبورانه برخورد کردند اما چنانکه در خاطرات و روایات ذکر شده است ایشان در مواجهه با خبر شهادت آیت‌الله مطهری بسیار ناراحت و غمگین بودند. آنچه در زیر می‌آید روایت حجت الاسلام‌والمسلمین سیداحمد خمینی از نحوه اطلاع حضرت امام از شهادت آیت‌الله مطهری است.

مرحوم حاج احمد خمینی می‌گوید: "اواخر شب بود کسی آمد به من گفت دم در با شما کار دارند. من از اتاق بیرون آمدم. معلوم شد چون پیش امام بودم نمی‌خواستند بگویند چه کسی با تو کار دارد. می‌خواستند امام متوجه نشوند. بیرون از اتاق آقای اشراقی بودند که به من گفتند: می‌دانی قصه چیست؟ گفتم: نه. گفت: آقای مطهری را به شهادت رساندند. گفتم: کی گفته و قصه چیست؟ اصلا باور نکردم چنین چیزی باشد.

بلافاصله از آنجا بیرون آمدیم. من به دوتا از پاسدارها گفتم که اینجا مواظب باشید کسی نرود پیش آقا و بی‌مقدمه خبر را به آقا بگوید. آقا هم موقع خوابشان بود و داشتند برای خواب مهیا می‌شدند. ما سریع آمدیم دفتر و با تهران تماس گرفتیم. در ذهنم می‌آید که با آقای هاشمی تماس گرفتم یا مرحوم بهشتی. آنها گفتند که بله ایشان منزل آقای سحابی بوده و در راه با اسلحه زده‌اند و ایشان هم شهید شده است.

من بلافاصله برگشتم. گفتم خوب اول کاری که می‌کنیم رادیوی امام را از پیش ایشان برمی‌داریم تا صبح یک مرتبه رادیو را باز نکنند و این خبر را بشنوند. آن موقع هم این جور نبود که واحد خبر آشنایی داشته باشیم و بگوییم حالا نیم ساعت دیگر خبر را بگویند.

من آمدم رادیو را از پیش آقا برداشتم ... ایشان صبح که بیدار شده بودند دیده بودند رادیو نیست. فکر کرده بودند شاید رادیو را در اتاق دیگر جا گذاشته‌اند. به اتاق دیگر رفته بودند و دیده بودند آنجا هم نیست و فهمیده بودند که رادیوشان را کسی برداشته. به خواهر من گفته بودند که چه خبر است؟ خواهر ما هم به گونه‌ای با آقا روبرو شده بودند که اصلا جذب آقا شده بود و خبر را یک مرتبه داده و گفته بود: مثل اینکه آقای مطهری را شهید کرده‌اند.

من رفتم دیدم آقا ایستاده‌اند و محاسنشان را با حالتی خاص و غمناک در دست گرفته اند. تا من در را باز کردم ایشان بی‌اختیار گفتند: آقای مطهری را کشتند؟ آقای مطهری را کشتند؟ من گفتم: این قضایا که برای همه هست و شما ناراحت نباشید. اما به هر حال روی آن علاقه‌ای که امام به ایشان داشتند نمی‌توانستند با قضیه عادی برخورد کنند.

در همه این قضایایی که نظیر بمب‌گذاری‌ها و شهادت‌های دوستان امام و پیرمردهایی که با امام از قبل سابقه داشتند اتفاق افتاد من ندیدم امام مانند شهادت آقای مطهری ناراحت شده باشند... امام حسابی متأثر شده بودند یا بلند می‌شدند یا می‌خواستند کاری بکنند، همه‌اش توی خودشان بودند و شاید یک ساعت بعد بود که رفتند آن پیام را برای آقای مطهری نوشتند.

 

منبع: پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین