۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۸ : ۱۷
عقیق: سید محمود جوادی، پژوهشگر، در یادداشتی به معرفی «نفس»، تفاوت آن با «روح» و حالات و مراتب آن با نگاهی به آیات قرآن کریم و روایات ائمه اطهار(ع) پرداخته است. یادداشت جوادی به این شرح است:
ما انسانها که در این عالم مادی در حال زیستن هستیم، چنان درگیر امیال خود شده و در لذتهای مادی خود هضم میشویم گویا هدفی جز تلاش برای رسیدن به کمالات مادی نداریم، درحالی که هدف از زیستن فراتر از این است و باید معنویت را کنار مادیات تجربه کنیم تا ابعاد بالقوه وجودمان را به فعل تبدیل کرده و آنها را به سوی کمال مطلق (خدا) به حرکت درآوریم.
ما که در جایگاه خلیفةالهی روی زمین در حال حیات هستیم و از روح الهی در کالبد ما دمیده شده و از الطاف خفیه الهی بهرهمندیم، باید خودرا بهتر بشناسیم تا راه خداشناسی را از طریق خودشناسی هموار کنیم که در اینباره رسول خدا (ص) فرمودهاند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه».
مسئله نفْس نه تنها یکى از مسائل مورد کنکاش قرار گرفته شده توسط محققان امروزی است بلکه یکی از مسائل مهم فلسفى است که از زمانهاى قدیم مورد توجه فلاسفه قرار گرفته و در مورد ماهیت و وجود آن در طول تاریخ فلسفه اظهار نظرهاى گوناگونى ابراز شده است.
نفس چیست؟
نفس، در واقع نخستین مرتبه کمال جسم طبیعی و مدبّر بدن انسانی است. ملاصدرا بر این اعتقاد است که حقیقت نفس از سنخ ملکوت است که در آغاز پیدایش، جسمانی است و با حرکت جوهری بدن ایجاد میشود و با حرکت استکمالی جنبه تجردی آن قوت مییابد.
افلاطون از نخستین فیلسوفانی است که میان نفس و بدن تمایز قائل شد، بعدها ارسطو رابطه این دو را رابطه صورت و ماده دانست. بیشتر حکمای مسلمان، که نفس را در آغاز حدوثش امری مجرد و روحانی میشمارند، رابطه نفس و بدن را رابطهای تدبیری و استکمالی میدانند؛ به گونهای که نفس، برای نیل به کمالات لایق خود، به تدبیر و تصرف در بدن روی میآورد و به نوعی خاص، به آن تعلق میگیرد.
دانشمندان در خصوص نفس دو نظر متقابل دارند و هر کدام برای تأیید نظر خود، دلیلهایی مطرح می کنند. برخی قائل به مادی بودن نفس و برخی دیگر قائل به مجرد بودن نفس هستند و بر این باورند که نفس جوهری است که «ذاتاً» مستقل و «فعلاً» متعلق به بدن است.
پیشینه نفس
نفس انسان پیشینه بسیار دور و درازی دارد، تا آنجا که این پیشینه به گواه قرآن به روز الست (روز پرسش و پیمان گرفتن پروردگار از بنی آدم و اقرار به ربوبیت خدا) برمیگردد. خداوند در این باره میفرماید: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ»، و هنگامى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان (نفسشان) گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، گواهى دادیم تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم (سوره اعراف، آیه 172).
گفته میشود نفس از نظر ذات، مجرد است، اما از نظر فعل، مادی. یعنی این نفس است که میتواند اثرات مادی سازنده و مخرب از خود به جا بگذارد و از آنجا که افعال و اعمال همه بندگان سنجیده و محاسبه میشود، خوب است که خود پیش از آنکه محاسبه شویم به حساب نفس خویش برسیم.
امام صادق علیهالسّلام در این زمینه به ابن جندب میفرمایند: «یا ابن جندب، حق علی کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فی کل یوم و لیلة علی نفسه فیکون محاسب نفسه، فان رای حسنة استزاد منها و ان رای سیئة استغفر منها لئلا یخزی یوم القیمة»، ای پسر جندب، بر هر مسلمانی که ما را میشناسد، لازم است که در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بکشد؛ اگر کار خوبی در آنها یافت، بر آن بیفزاید و اگر کار زشتی یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوایی نگردد.
حالات و مراتب نفس
خداوند متعال درباره نفس می فرماید: «وَنَفسٍ وَما سَوَّاها * فَالْهَمَها فُجُورَها وَتَقْوَاها»، سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد، سپس پلیدکارى و پرهیزگارىاش را به آن الهام کرد (سوره شمس، آیه های 7 و 8)، و ما باید کمی در باره نفس خود بیندیشیم و تأمل کنیم که این مخلوقِ ساخته پروردگار چیست، با ما چه میکند و ما با او چه میکنیم.
نفْس انسان از هنگام تولد تا مرگ نزد بعضیها سیر صعودی و تکاملی پیدا میکند و در نزد برخی دیگر از فطرت انسانی فاصله گرفته و سیر هبوطی و انحطاط به خود میگیرد، یعنی این نفس بدن را در نیازهای خود به کار میگیرد و گاهی به ارگانهای بدن فرمان گناه صادر میکند تا آنجا که انسان را به وادی حضیض میکشاند، و گاهی هم فرمان اوج گیری و رسیدن به عرشه عبودیت و قله انسانیت میدهد، و نفس در این مراحل نامهای متفاوتی به خود میگیرد.
حالات، کیفیات و مراتب نفس انسان مختلف است و خداوند متعال به چند نمونه از این حالات و مراتب در قرآن کریم اشاره میکند، مانند «نفس اماره، نفس لوامه، نفس مطمئنه، نفس مسوّله، نفس ملهمه، نفس راضیه و نفس مرضیه». همه این مراتب زیرمجموعه نفس است که با انتخاب خودمان میان عبودیت پروردگار و سرپیچی از دستورات الهی، برخی از این مراتب نفس را برای خود برمیگزینیم و شخصیت خود را با آن شکل میدهیم و با همین نفس (که در گرو اعمال ماست و به تعبیر امروزی جورکش بدن است) به دیدار پروردگار خود میرویم.
خداوند متعال در آیات زیادی از قرآن کریم تنها راه رستگارى و سعادت انسان را در تزکیه و پالایش نفس آدمى مىداند و بر مسئله تقوا، پاک نفسی و نتیجه عمل انسان به این دستور مهم تأکید میکند. یکی از این تأکیدات در سوره مبارکه الشمس است که خداوند متعال در این سوره سوگند یاد کرده «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا• فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا• قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا» و آن هم به مهمترین و با ارزشترین چیزها قسم خورده که "هر کس نفس خود را پاک گردانید قطعا رستگار شد".
امامان باقر و صادق علیهما السلام در تفسیر آیه «قد افلح من زکّاها» فرمودند: «قد افلح من اطاعَ» یعنى آن کس از پیامبر و امامان معصوم، اطاعت کرده رستگار شد.
آیا نفس همان روح است؟
متاسفانه بسیاری از ما تصور می کنیم که منظور از «نفس» در آیات قرآن همان روح است درحالی که نفس و روح دو مقوله جدا از هم و دارای دو ذات و دو ساختار و جوهره متفاوتند. با این حال این دو مقوله در بعضی جاهها دارای یک مسیر مشترک میشوند و برای رسیدن به یک هدف معین و آن مقصد، با یکدیگر همسفر میشوند.
یکی از مسیرهای مشترک نفس و روح رشد و تعالی و اوج گیری این دو به سوی کمال است. جان دادن و خروج روح از بدن نیز از دیگر مسیرهای این دو مقوله است که بعنوان یکی از مرموزترین و ناشناخته ترین تجربههای انسان به شمار میرود و هر یک از ما در لحظه مفارقت از حیات آن را تجربه می کنیم اما شناخت ما درباره این سفر اُخروی به مقدار درکمان از حقیقت مرگ و روح و نفْس بستگی دارد، با این حال این درکِ اندک نمیتواند یک درک کامل و صد در صدی باشد.
روح همواره مورد پُرسش اهل علم و پیروان دین اسلام بوده و هست، خداوند متعال در این زمینه به پیامبرش میفرماید: «وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا» و در باره روح از تو مىپرسند، بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکى داده نشده است (آیه 85 سوره اسراء)، بنابراین تعریف خروج روح از بدن و سیر در عالم برزخ و عوالم دیگر از دشوارترین تعریفهایی است که تجربهگران شبهِ مرگ دچار آن میشوند.
ما در اینجا قصد نداریم روح را بشکافیم و آن را تشریح علمی و کلامی کنیم؛ چون دانش ما به گواه قرآن در این زمینه اندک است، اما میخواهیم نیمنگاهی به برخی آیات قرآن درباره نفس داشته باشیم تا نفس را از منظر کلام وحی بهتر بشناسیم.
نفس و روح، دو همسفر در عالم برزخ
اینکه خداوند متعال هنگام مرگِ انسان، «نفس» اورا به سوی خود فرا می خواند «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ » و نامی از روحِ انسان نمیبرد از نکات ظریفی است که ما باید به آن توجه کنیم و علاوه بر تعمق در آیات مرتبط با مرگ و بازگشت به سوی خدا، حساب نفْس را از روح جدا کرده و اندکی درباره آنچه بر انسان هنگام مرگ میگذرد و حضور نفْس در عالم برزخ و اتفاقاتی که بر آن می گذرد تامل کنیم. با این حال یقین داریم همانگونه که روح پا به پای نفس در عالم دنیا همسایه و همجوار او بوده در عالم برزخ نیز ملازم و همسفر اوست اما هر کدام (روح و نفس) در جایگاه خود تحت تأثیر اعمالی که به وسیله کالبد خود رقم زده، قرار میگیرند.
خداوند متعال درباره سفر مشترک نفس و روح در عالم برزخ میفرماید: «وَجَاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِیدٌ» و هر کسى در آن روز مىآید در حالى که سوق دهندهاى و شاهدى با اوست، که سوق دهنده او را به محشر مىراند و شاهد بر اعمالش گواهى مىدهد، «لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ» [به او مى گویند] واقعا که از این [حال] سخت در غفلت بودى و[لى] ما پردهات را [از جلوى چشمانت] برداشتیم و دیده ات امروز تیز است (سوره قاف، آیههای 21 و 22).
نفس؛ جورکش و مسئول اعمال خویش
ترکیب ساختار انسان از بعد مادی و روحانی و وجود بعد حیوانی و نفسانی در کنار این دو بعد، انسان را موجودی چند بُعدی میکند که هر یک از این ابعاد عالم مستقل و نیز عالم مرکب خودرا دارد، که شناخت و جدا کردن آنها از یکدیگر به ظرافت و معرفت خاص نیاز دارد، تا آنجا که رسول خدا (ص) شناخت خدا را از طریق شناخت نفس امکانپذیر میداند. پیامبر اکرم (ص) در این زمینه میفرماید: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، هرکس خود را بشناسد، قطعاً خدایش را خواهد شناخت.
لذا این نفْس است که مسئول اعمال انسان است و شاهد همه رویدادهای عالم برزخ بوده و نسبت به اعمال از پیش فرستاده خود در آن عالم واقف می شود، «کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ» هر کسى در گرو دستاورد خویش است(سوره مدثر، آیه 38) و «عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ» هر نفسى آنچه را پیش فرستاده و بازپس گذاشته بداند (سوره انفطار، آیه 5). در واقع این نفس آدمی است که مسئولیت اعمال خوب و بد را بهعهده دارد و نه روح او، و آنچه بر سر انسان در عالم برزخ میآید بر سر نفس او میآید و نه روح او، با این حال روحِ آدمی پس از قبض روح، همسفر و ملازم نفس در عالم برزخ است با این توضیح که هر عذاب و یا نعیم و پاداشی که برای انسان در عالم برزخ در نظر گرفته میشود، به نفس او چشانده می شود، (مثال: «وَلَوْ تَرَى إِذْ یَتَوَفَّى الَّذِینَ کَفَرُوا الْمَلَائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ» و اگر ببینى آنگاه که فرشتگان جان کافران را مىستانند بر چهره و پشت آنان مى زنند و [گویند] عذاب سوزان را بچشید/ آیه 50 سوره انفال) و ( «یَوْمَ یُحْمَى عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا مَا کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ»، روزى که آن [گنجینه]ها را در آتش دوزخ بگدازند و پیشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند [و گویند] این است آنچه براى نفسِ خود اندوختید پس [کیفر] آنچه را مى اندوختید بچشید/ آیه 35 سوره توبه).
سیر نفس در خواب و مرگ
برای درک بهتر فرق میان روح و نفس و ارتباط این دو با عالم ملکوت و ناسوت نگاهی به اشارههای قرآن به این موضوع می کنیم تا با دقت بیشتری این دو امر مهم را از یکدیگر جدا کنیم. خداوند متعال در وصف لحظه ورود انسان به عالم خواب و نیز عالم مرگ چنین می فرماید: «اللهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الَّتی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتی قَضى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ » خداوند،به هنگام مرگ جانها را مىستاند. همچنین جانهایى را که در خواب نمردهاند. پس، نگاه مىدارد جانهایى را که بر آنها داورى به مرگ کرده و جانهاى دیگر را تا زمانى نامبرده رها کند. در این نشانهها است براى مردمى که مىاندیشند، (آیه 42 سوره زمر). با کمی دقت در این آیه متوجه این موضوع میشویم که انسان در هنگام خواب (که به مرگ کوچک نیز تعبیر میشود) و در هنگام مرگ، نفس او وفات مییابد (ستانده می شود)، یعنی نفسِ انسان از عالم ناسوت خارج و به عالمی دیگر منتقل میشود درحالی که جسم او در عالم ماده قرار دارد، و اگر کسی مرگش فرا رسیده باشد نفسش و روحش برای همیشه ستانده میشود و آن کس که اجلش نرسیده باشد، نفسش و یا همان جانش به او بازگردانده میشود تا در زمان مشخص ستانده شود.
نتیجهگیری
حال که نفس ما در خواب و بیداری و در حیات و ممات ملازم ماست و در دنیا میتواند مارا به اوج انسانیت و عرشه عبودیت یا انحطاط و وادی حضیض برساند بهتر است همانگونه که مبدأ (از روز الست) و مقصدش را (عالم آخرت و جاودانگی) شناختیم آن را دریابیم و به دادش برسیم. حضرت امیرالمومنین چه زیبا به ما در این زمینه نقشه راه نشان داده و برای نیفتادن در دام دنیا فرموده است: «إحذَرُوا الدنیا ، فإنَّ فی حلالِها حِساب، و فی حَرامِها عقاب، وأوّلُها عَناءٌ، وآخِرُها فَناءٌ»، از دنیا بپرهیزید ، که حلال آن حساب دارد و حرام آن کیفر؛ آغازش رنج است و پایانش نابودى.
امیرالمؤمنین، حضرت علی علیه السلام همچنین در مقایسه دنیا با عالم آخرت، دنیا را به واقعیت مجازی در برابر جهان آخرت تشبیه می کند و میفرماید: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْیَا دَارُ مَجَازٍ وَ الْآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّکُمْ لِمَقَرِّکُمْ...»، اى مردم، جز این نیست که دنیا سراى گذر است و آخرت جاى ماندن، پس از گذرگاه براى قرارگاهتان (توشه) برگیرید.
خداوند متعال نیز در مقایسه دنیا با عالم آخرت آن را بازیچه توصیف میکند و این چنین آن را خلاصه میکند: «وَمَا هَٰذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»، این زندگانی چند روزه دنیا (اگر نه در پرستش حق و سعادت آخرت صرف شود) افسوس و بازیچهای بیش نیست، و زندگانی اگر مردم بدانند به حقیقتدار آخرت است (که حیاتش جاوید و نعمتش بیرنج و زوال است) آیه 64 سوره عنکبوت از خداوند متعال میخواهیم مارا از شر نفس اماره مصون بدارد و نفسمان را در مسیر تعالی و عبودیت قرار دهد تا مراتب نفس مطمئنه را درک کرده و با نفسی راضیه و مرضیه به سوی آفریدگار خویش بازگردیم.
منبع:تسنیم