۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۰ : ۰۵
عقیق: معجزه، از مصدر «اعجاز» به معناى درماندگى، ناتوانى و نیز پایان هر چیز است. (معجم مقاییس اللّغة، ج 2، ص221) اعجاز، به معناى ناتوان کردن یا ناتوان یافتن دیگرى است؛ بنابراین در اصطلاح، عملی است که از سوی برگزیدگان الهی صادر میشود، به گونهای که سایرین از انجام چنین عملی عاجزند. امام صادق علیهالسلام درباره علت عطای معجزه به انبیاء و برگزیدگان الهی فرمود: لِیَکُونَ دَلِیلًا عَلَى صِدْقِ مَنْ أَتَى بِهِ وَ الْمُعْجِزَةُ عَلَامَةٌ لِلَّهِ لَایُعْطِیهَا إِلَّا أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ حُجَجَهُ لِیُعْرَفَ بِهِ صِدْقُ الصَّادِقِ مِنْ کَذِبِ الْکَاذِب؛ براى آنکه دلیل بر صدق و راستى گفتار ایشان باشد، و معجزه علامت و نشانهای است که خداوند عطا نمیفرماید مگر به انبیا و رسل و حجج خود، تا درستى گفتار راستگو و دروغ دروغگو شناخته شود.» (علل الشرائع، ج1، ص122)
زندگانی رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهلبیت وحی سرشار از معجزات و کرامات است. این بزرگواران منطبق بر رویدادهای عصر خویش به اذنالله معجزاتی بروز میدادند که هر فرد عاقل و پذیرای حق را به تحسین و تعجب وا میداشت و بر کوردلی و سختدلیِ منافقان و دشمنان میافزود؛ معجزاتی که مردم تا قبل از آن صرفاً در تاریخ انبیای گذشته خوانده بودند، اما اکنون پس از گذشت سالها از عروج آخرین پیامبر یعنی عیسای نبی (ع) به آسمانها، فراتر از آن معجزات را از سوی برترینِ خلفا و برگزیدگان الهی شاهدند.
با مرور زندگانی امام جواد علیهالسلام معجزاتی از آن امام بزرگوار در تاریخ و روایات مشاهده میکنیم؛ معجزاتی که به صورتهای مختلف و با کیفیتهای متعددی به وقوع پیوسته است؛ از جمله آنکه فردی به نام عماره بن زید میگوید: زنی فرزندش را که به کوری مبتلا بود نزد امام جواد علیهالسلام آورد آن حضرت دست مبارک را بر او کشید و او بینا شد. رَأَیْتُ امْرَأَةً قَدْ حَمَلَتْ ابْناً لَهَا مَکْفُوفاً إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، فَمَسَحَ یَدَهُ عَلَیْهِ فَاسْتَوَى قَائِماً یَعْدُو، کَأَنْ لَمْ یَکُنْ فِی عَیْنِهِ ضَرَر. (دلائل الإمامة (ط - الحدیثة)، ص: 400؛ اثبات الهداة، ج4، ص408)
در روایتی دیگر فردی به نام ابوسلمه از شفای گوش ناشنوای خود به برکت عنایت امام جواد علیهالسلام میگوید. ابو سلمه گفت خدمت حضرت جواد رسیدم. مدتى بود گوشهایم ناشنوا شده بود و چیزى را نمیشنید وقتى وارد شدم، ایشان از این ناراحتى من اطلاع داشت. مرا پیش خواند، دست بر گوش و سرم کشید و فرمود بشنو و حفظ کن. به خدا قسم پس از دعاى آن جناب دیگر صداهاى خیلى آرام را هم میشنوم؛ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع وَ کَانَ بِی صَمَمٌ شَدِیدٌ فَخُبِّرَ بِذَلِکَ لَمَّا أَنْ دَخَلْتُ عَلَیْهِ فَدَعَانِی إِلَیْهِ فَمَسَحَ یَدَهُ عَلَى أُذُنَیَّ وَ رَأْسِی ثُمَّ قَالَ اسْمَعْ وَ عُهْ فَوَ اللَّهِ إِنِّی لَأَسْمَعُ الشَّیْءَ الْخَفِیَّ عَنْ أَسْمَاعِ النَّاسِ مِنْ بَعْدِ دَعْوَتِهِ. (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (ابن شهر آشوب)، ج4، ص 390؛ مدینۀ المعاجز، ج7، ص346)
منبع:تسنیم