۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۳ : ۰۹
عقیق:حجت الاسلام والمسلمین احمد شجاعی، دبیر علمی دانشنامه کلام اسلامی و معاون پژوهشی مرکز تخصصی کلام اسلامی در جواب شبهه افکنان و اهانت کنندگان به مقام شامخ علمی و معنوی آیت الله مصباح یزدی نوشته است:
چندی پیش کلیپی از استاد محترم اخلاق، جناب حجةالاسلام والمسلمین آقای صدیقی در باره اتفاقاتی که پیرامون ارتحال علامه مصباح یزدی (ره) افتاده بود، در فضای مجازی منتشر شد و به دنبال آن برخی اظهار نظرها توسط کاربران فضای مجازی ارائه گردید که از جهاتی قابل تأمل و بررسی بود.
در نوشتار ذیل چند مطلب پیرامون اصل مسئله و اظهارنظر عزیزان کاربر ارائه میشود به این قصد که برخی از ابعاد مسئله تبیین شده و از مجرای آن دلها به هم نزدیک شود:
مطلب اول: در کلیپ یاد شده دو مسئله مطرح میشود: یکی اینکه آیةالله مصباح دو هفته مانده به پایان عمرش-که اطرافیان نگرانش بودند ... میگوید این سختیها دو هفته طول میکشد و بعد از دو هفته ما را میبرند به باغ وسیعی که فراهم شده است. دوم اینکه غسال حین غسل دادن از ذهنش میگذرد که ای کاش آقای مصباح از ما هم شفاعت کند، در همان لحظه آقای مصباح چشمش باز کرده و تبسمی نموده دوباره چشمش را میبندد.
حال سؤال بنده از مخاطبان عزیز این است آیا این حادثه به لحاظ منطقی و هستی شناسانه ممکن است یا محال؟ طبق دلایل متعدد منطقی و فلسفی نه تنها هیچ دلیلی بر محال بودن چنین وقایعی وجود ندارد؛ بلکه ده ها و صدها نمونه عینی از این قبیل قضایا در مقیاسی حتی بزرگتر از آن، در طول تاریخ و در عالم خارج به وقوع پیوسته است.
در اصطلاح فلسفی ممکن و شدنی به چیزی گفته میشود که از فرض تحقق آن، محال لازم نیاید؛ به عبارتی سؤال بنده از کاربران عزیز این است که اگر فرض کنیم هر دو مسئلهی مورد ادعای آقای صدیقی محقق بشود چه امر ناممکن و ناشدنی رخ خواهد داد، بیتردید بر اساس تجزیه و تحلیل عقلی، هیچ مسئله ممتنع و ناشدنی اتفاق نمیافتد پس نتیجهای که از این قسمت بحث میگیریم این است که تحقق این قبیل از اتفاقات در عالم خارج، شدنی و ممکن است. برای این مطلب علاوه بر دلایل عقلی، دلایل نقلی از قرآن و روایات نیز مطرح شده است که در ذیل به پارهای از آنها اشاره میشود:
۱.خداوند در سوره یونس آیه ۶۳-۶۴ میفرماید: «الَّذینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْری فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ؛ کسانی که ایمان آورده و تقوا پیشه کردهاند؛ برای آنها بشارتی است در دنیا و در آخرت.
۲. إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ (فصلت: ۳۰)؛ بیتردید کسانی که گفتند: پروردگار ما خدا است سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند [و میگویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و بشارت باد بر شما بهشتی که وعده میدادند.
در منابع تفسیری بشارت در زندگی دنیا را به نزول فرشتگان در لحظات آخر زندگی بر مومنان تفسیر کردهاند که فرشتگان بر مومنان نازل شده و قبل از مرگ، جایگاهشان را در بهشت به آنان نشلن میدهند (تفسیر جوامع الجامع، ج۲، ص۱۱۹؛ تفسیر منهج الصادقین، ج۴، ص۳۸۸؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۸۲؛ مخزن العرفان، ج۶، ص۱۸۶ ).
برخی دیگر نیز این بشارت را با استناد به روایات، در قالب رؤیای صالحه و یا مکاشفات قبل از مرگ مطرح کردهاند (زبدة التفاسیر، ج۳، ص۲۲۴). . بسیاری از مفسّران برآنند که این امور هنگام مرگ رخ میدهد. به ویژه این که فرشتگان میگویند ما دوستان شما دردنیا و آخرت هستیم (معاد در قرآن، ج۴، ص۱۹۹).
۳. در روایتی از رسول خدا سؤال شده که فرشتهی مرگ چگونه مؤمن را قبض روح میکند؟ حضرت فرمودند: همانا فرشتهی مرگ، موقع گرفتن جان مؤمن، نزد او همانند بندهی ذلیل نزد مولایش میایستد، او و یارانش همچنان نزد مؤمن ایستاده و نزدیک نمیشوند تا این که نخست به او سلام کرده و او را به بهشت بشارت دهند؛ «سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص کَیْفَ یَتَوَفَّی مَلَکُ الْمَوْتِ الْمُؤْمِنَ فَقَالَ إِنَّ مَلَکَ الْمَوْتِ لَیَقِفُ مِنَ الْمُؤْمِنِ عِنْدَ مَوْتِهِ مَوْقِفَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ مِنَ الْمَوْلَی فَیَقُومُ وَ أَصْحَابُهُ لَا یَدْنُونَ مِنْهُ حَتَّی یَبْدَأَهُ بِالتَّسْلِیمِ وَ یُبَشِّرَهُ بِالْجَنَّة» (روضة المتقین، ج۱، ص۳۵۲؛ من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۵؛ بحارالانوار، ج۶، ص۱۶۷؛ تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص۲۲۵)
۴. امام صادق (علیهالسلام) فرمود کسی از دوستان ما که دشمنان ما را دشمن بدارد، نخواهد مرد جز این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین (علیهمالسلام) در حال احتضار کنار او آمده و به او نوید بهشت میدهند (معاد در قرآن، ج۴، ص۲۰۱).
مطلب دوم: ممکن است مخاطب گرامی بگوید سخن در آیات قرآن و روایات دینی نیست که ما نیز برآنها باور راسخ داریم لکن موضوعِ بحث ما یک امر خارجیِ مشخص است و اشکال ما در مورد مسائلی است که آقای صدیقی از صدا و سیما مطرح کرده است؟
پاسخ: تا اینجا معلوم شد که به لحاظ عقلی و نقلی اتفاقاتی از این قبیل شدنی و ممکن است، جناب آقای صدیقی ادعا میکنند که این دو مسئله ممکن، در مورد آیة الله مصباح اتفاق افتاده و ظاهراً ادعای اول را به صورت حضوری مشاهده کرده و برای مدعای دوم دلیل و شاهد دارد و در کل، نقل حوادث یاد شده توأم با دلیل و بینه بوده است؛ اما آیا برخی از کاربران که در مقابل ایشان صفآرایی کرده و یک شخصیت وزین علمی و اخلاقی را آماج فحشها، تهمتها و افتراها قرار دادهاند نیز برای بداخلاقی خودشان، دلیل دارند؟ آیا هرچیزی که دیدیم و شنیدیم و با مذاق و سلیقهمان سازگاری نداشت بدون دلیل باید رد کنیم! وظیفهی اخلاقی و انسانی چه اقتضا میکند؟ در مطلب سوم به این وظیفه پرداخته میشود.
مطلب سوم: دوستان توجه داشته باشند که ما در خلأ زندگی نمیکنیم؛ ما یک عقبه عقلانی و دینی داریم که با مراجعه به این مبانی نورانی میتوانیم مشکل را حل کنیم، به لحاظ عقلی تکلیف روشن است، عقل میگوید اگر دلیلی بر باطل بودن این قضایا دارای، خوب ابطال کن، لکن در فرض مسئله نه تنها دلیلی بر بطلانش نیست بلکه دلیل بر اثبات و تحقق مسئله اقامه شده است، مگر اینکه کسی همزمان در کنار آقای صدیقی شاهد صحنه بوده و دروغ بودن مدعای او را اثبات کند (در فرض مسئله اول)؛ یا جعلی بودن اتفاق دوم را اثبات کند؛ که ظاهراً چنین چیزی وجود ندارد. بر این اساس، یک عالم عادل اخلاقی و وارسته، این قضایا را نقل کرده و چون دلیلی بر بطلانش نیست بنابراین حکم بر صحت و پذیرش آن عقلانیست؛ چه اینکه ردّ بیدلیل آن ضد عقل بوده و نشانهی جهالت و نادانی است که دلیل نقلی آن را در ذیل بیان میکنیم:
الف) دلایل نقلی از قرآن:
۱. خداوند در قرآن مؤمنان را مورد خطاب قرار داده و از آنها میخواهد که از سؤ ظن پرهیز کنند «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضا؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری گمانها اجتناب کنید که بعضی از گمانها گناه است، و از عیوب مردم تجسس مکنید و دنبال سر یکدیگر غیبت مکنید (حجرات: ۱۲).
۲. در سوره اسراء آیه ۳۶، تبعیت از چیزی که آدمی بدان علم ندارد نهی شده و در ذیل آیه تهدید کرده که عملکردهای گوش، چشم و دل مورد بازخواست واقع خواهد شد «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً».
۳. خداوند در سوره یونس از اینکه کسی بدون داشتن علم، چیزی را مورد تکذیب قرار دهد، مورد نکوهش قرار داده و آنها را جزو ظالمان و ستمکاران معرفی میکند: «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْویلُهُ کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظَّالِمینَ (یونس:۳۹).
آری هر چند این آیه در مورد تکذیب آیات الهی مطرح شده و لکن تعلیل و حکم جاری، قابل تعمیم به همهی مواردی است که آدمی بدون دلیل و منطق، چیزی را انکار میکند.
۴. به فرض تحقق چنین حادثهای، این گونه مسائل -با توجه به مبانی عقلی و نقلی آن- جزو آیات تکوینی الهی محسوب شده، تکذیب و تمسخر آن، در واقع تکذیب و به سخره گرفتن آیات خدا محسوب شده و بیتردید چنین اشخاصی بر عذاب دردناک الهی -هم در دنیا و هم در آخرت- مبتلا خواهند شد در این زمینه آیات فراوانی وجود دارد که به چند نمونه آن اشاره میکنیم:
۴-۱. خداوند در سوره مائده آیه ۱۰ و ۸۶ میفرماید: «وَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَحیمِ»؛ کسانی که کفر ورزیده و آیات ما را تکذیب کردند آنها اصحاب دوزخ خواهند بود.
۴-۲. خداوند در جای دیگر قرآن، تکذیب کنندگان آیات خود را کر و لالهایی معرفی میکند که در ظلمات قرار دارند «وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا صُمٌّ وَ بُکْمٌ فِی الظُّلُمات» (انعام: ۳۹).
۴-۳. در آیهای دیگر میفرماید: «وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کانُوا یَعْمَلُونَ؛ اعمال کسانی که آیات ما و دیدار آخرت را انکار کنند نابود خواهد شد، آیا جز در برابر آنچه عمل کردهاند پاداشی خواهند دید؟ (اعراف: ۱۴۷)
توضیح: بیتردید برخی از کاربران سؤال میکنند که چه ربطی بین قضایای مطرح شده با تکذیب آیات الهی وجود دارد؟ دوستان دقت فرمایند (به فرض تحقق حوادث منقول از آقای صدیقی)، به طور قطع و یقین، بین دو مسئله یاد شده ربطی قطعی و هستیشناسه وجود دارد –که البته در جای خود بایستی بحث شود- لکن به طور خیلی مختصر ربطش بدین صورت است که اگر ما معتقد باشیم آیهالله مصباح با قدرت خود و به طور مستقل، از آینده و جایگاه خود خبر داده و یا چشمش را باز کرده و بسته؛ چنین چیزی شرک و کفر بوده و صد در صد طبق مبانی عقلی و نقلی باطل است؛ پس تحقق چنین امر غیر متعارف و کرامت گونه، قطعا به اذن الهی به وقوع پیوسته و از آیات ویژهی الهی خواهد بود و انکار و استهزای آن در واقع به سخره گرفتن آیات الهی منتهی شده و صاحبش را در ورطهی هبوط و سقوط قرار میدهد.
توجه: البته طبق مبانی دینی همه عالم و ذرات هستی آیات الهی هستند، (لکن پدیدههای خارق العاده از آیات ویژهی الهی میباشند) حتی زبان، بیان و بنان انکارکنندگان و همهی شئونات زندگی ما، آیت خداست و بیتردید به کارگیری ناشایست آنها عذاب الهی را در پی خواهد داشت. مصیبت عظمی نیز همین است که ما با ذهن و زبان و قلم و بیانی که مال خداست –نه مال خود ما- به انکار الطاف و نعمتهای الهی میپردازیم و صد افسوس که چنان تخدیر غضب و شهوات هستیم که نه تنها تأسف و تحسّری بر عملکرد ویرانگر خود نداریم بلکه بر کردههای زشت خود نیز افتخار میکنیم!!
ب) دلائل نقلی از روایات: در روایات متعددی وظایف ما در مورد مواجهه با چنین مسائلی، روشن شده است که به دو نمونه از آن اشاره میشود:
۱. امام علی (ع) در بیانی نورانی میفرماید: اگر سخن یا عملی از برادر مؤمنت انجام یافته، به بهترین صورت ممکن حملش کن مگر اینکه دلیلی برخلافش پیدا شود، هرگز نسبت به سخنی که از برادر مسلمانت صادر شده، گمان بد مبر در حالی که میتوانی برای آن توجیهی مناسب داشته باشی؛ «ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَی أَحْسَنِهِ حَتَّی یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیْرِ مَحْمِلًا» (تحف العقول، ص۳۶۸؛ منیه المرید، ص۳۳۲، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۰۲).
۲. باز حضرت در بیانی دیگر خطاب به اصحابش فرمودند: مؤمن نسبت به برادرش فریب نمیزند، خیانت نمیکند، او را تحقیر نکرده و مورد تهمت قرار نمیدهد و به او نمیگوید که من از تو بیزارم؛ برای کارهایی که از برادرت سرزده (و تو وجهش را نمیدانی) عذری بر او بیاور، و اگر به هر لحاظی عذری پیدا نمیشود باز عذر بتراش؛ «الْمُؤْمِنُ لَا یَغُشُّ أَخَاهُ وَ لَا یَخُونُهُ وَ لَا یَخْذُلُهُ وَ لَا یَتَّهِمُهُ وَ لَا یَقُولُ لَهُ أَنَا مِنْکَ بَرِیءٌ وَ قَالَ ع اطْلُبْ لِأَخِیکَ عُذْراً فَإِنْ لَمْ تَجِدْ لَهُ عُذْراً فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْراً» (بحار الانوار، ج۷۲، ص۱۹۴).
۳. در کلامی دیگر از ایشان آمده است: «سُوءُ الظَّنِ بِمَنْ لَا یَخُونُ مِنَ اللُّؤْمِ»؛ سوء ظن نسبت به کسی که خیانت نمیکند نشانهی فرومایگی و پستی است (غررالحکم، ص۳۹۹).
۴. همچنین ایشان در نامهی ۳۱ نهج البلاغه پس از تبیین مطالبی پیرامون مبدأ و معاد، خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) میفرماید: اگر در رابطه با امورات یاد شده، از درک حکمت حادثهای درماندی آن را به حساب جهالت خود بگذار، زیرا در ابتدای کار نادانِ به امور آفریده شدی سپس دانا گشتی، چه بسیار است اموری که نمیدانی و اندیشهات نسبت به آن سرگردان و دیدهات از راه یافتن به آن ناتوان است، اما پس از مدتی به آن بینا میشوی. پس به خداوندی که تو را آفریده، و روزیت را عنایت کرده و اندامت را تعدیل نموده پناه ببر؛ «فَاِنْ اَشْکَلَ عَلَیْکَ شَیْءٌ مِنْ ذلِکَ فَاحْمِلْهُ عَلی جَهالَتِکَ بِهِ، فَاِنَّکَ اَوَّلَ ما خُلِقْتَ جاهِلاً ثُمَّ عَلِّمْتَ، وَ ما اَکْثَرَ ما تَجْهَلُ مِنَ الامرِ، وَ یَتَحَیَّرُ فیهِ رَأْیُکَ، وَ یَضِلُّ فیهِ بَصَرُکَ، ثُمَّ تُبْصِرُهُ بَعْدَ ذلِکَ. فَاعْتَصِمْ بِالَّذی خَلَقَکَ وَ رَزَقَکَ وَ سَوّاکَ،
ج) سخنی از ابن سینا: وی جملهی بسیار حکیمانهای در آخر اشارات در قالب نصیحت بیان کرده و دانشمندان بعدی نیز عبارت ایشان را در آثار خود نقل و تبیین کردهاند؛ ایشان مینویسد: اگر یک چیز عجیبی شنیدی، مادامی که دلیلی بر امکان یا عدم امکانش نداری رد نکن و قبول هم نکن، بگو ممکن است باشد. انسان واقعی آن است که قبول و ردش بر اساس دلیل باشد، و هر جا که دلیل نبود " لا ادری " و " نمیدانم " بگوید (الاشارات و التنبیهات، ص۱۶۱؛ شرح الاشارت، ج۳، ص۴۱۸؛ شرح المنظومه، ج۲، ص۲۰۵).
مطلب چهارم: بعضی میگویند چه ضرورتی در نقل مطالبی این چنینی است که بر اختلافات دامن زده و موجب کینه و کدورت بین مردم میشود؟
پاسخ: بنده هم بر این باورم که کمالات و کرامات مرحوم حضرت آیة الله مصباح یزدی به قدری فراوان است که عدم نقل چنین اتفاقاتی، هرگز غباری بر علوّ شخصیت ایشان نمینشاند؛ اما نقل چنین اتفاقاتی (به فرض تحقق آن) خالی از فایده نخواهد بود چرا که آنهایی که با شخصیت ایشان آشنایی تفصیلی دارند مایهی تقریر و تثبیت معرفتشان میشود؛ و کسانی که معرفت اجمالی دارند معرفت بیشتری پیدا میکنند؛ و آنان که در مورد ایشان احیاناً دچار سوء ظن بسیط شدهاند، توفیق تنبه و توبه پیدا کرده و خود را از شرّ نفس اماره خلاص میکنند و فوائدی دیگر؛ این سبک ترویج و تشریح معارف مورد توجه و دستور خداوند به پیامبر (ص) نیز هست چنانکه در قرآن میفرماید: «ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ؛ « (ای رسول) خلق را به حکمت و برهان و پند نیکو به راه خدا فرا بخوان و با بهترین طریق مناظره کن که البتّه خدا (عاقبت حال) کسی که از راه گمراه شد و آن که هدایت یافته است بهتر میداند (نحل: ۱۲۵)؛
هرچند مطالب مطرح شده توسط استاد محترم اخلاق آقای صدیقی، نسبت به مخاطبان افاده برهان نکند لکن از سنخ موعظهی حسنه بوده و مایهی رقّت و توجه قلب به سمت مبادی عالیه و تزکیه قلب و دل خواهد بود.
بلی برخیها، طبق بیان قرآن، کینه بر دل داشته و به دلایلی پذیرش چنین مطالبی برایشان سخت است؛ عقل حکم میکند که در این موارد اگر نمیتوانی اعتماد کنی و دلیلی نیز بر ردش نداری، سکوت کن؛ و اساساً خودت را مخاطب چنین پیامی قرار مده، البته غالبا نفس آدمی میخواهد در هر زمینهای اظهار نظر کرده –دانسته و ندانسته- خودی را نشان دهد، این همان هوای نفس –دلم میخواهد، دوستش دارم- است که عقل حکم میکند آن را کنترل کنیم تا در محدوده شبههناک نیفتیم و دوستان عزیز توجه کنند که ما در اینجا نیز میتوانیم خود را بهرهمند ساخته، به یک برد دست بزنیم و آن اینکه قصد قربت کرده و جلوی این دلخوشی –بیدلیل- نفس را بگیریم مطمئن باشید که اگر چنین کنیم خداوند بهتر از آنها –تهمت و هتک حرمت بیدلیل- را برای ما فراهم میکند چنانکه در روایت آمده است: «مَنْ تَرَکَ شَیْئاً لِلَّهِ عَوَّضَهُ اللَّهُ خَیْراً مِمَّا تَرَکَ، هرکس چیزی را به خاطر خدا ترک کند خداوند در مقابلش، بهتر از آن را برایش عطا میکند (عیون الحکم، ص۴۳۴). با این حساب همهی اطراف قضیه، در پیشگاه خداوند مأجور بوده –و به اصطلاح برد برد بوده- و صحنههای عطرآگین و صفا صمیمیت بر فضای مجازی حاکم خواهد شد.
اگر نقل چنین اتفاقاتی ایراد داشته باشد نقل اتفاقات مشابهی که در تاریخ پیرامون زندگانی معصومان و غیر آنها، اتفاق افتاده نیز میبایست دارای ایراد باشد: در منابع دینی نقل شده که ام کلثوم در دقایق پایانی حیات پدر بزرگوارش در برابر او گریه میکرد. امیرمؤمنان (ع) فرمود: چرا گریه میکنی دختر مهربانم؟ گفت: به یاد میآورم که در همین ساعت از ما مفارقت میکنی آن حضرت فرمود: گریه مکن. به خدا سوگند اگر میدیدی آنچه پدرت میدید گریه نمیکردی. حبیب، راوی خبر گوید: پرسیدم چه میبینی ای امیرمؤمنان؟ فرمود: فرشتگان آسمان و پیامبران را میبینم که پشت در، پشت هم ایستادهاند تا مرا ملاقات کنند. این است برادرم محمد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نزد من نشسته و میفرماید: بیا، آنچه در پیش داری بهتر از دنیایی است که در آن هستی (روضه الواعظین، ج۱، ص۱۳۸).
توجه: ممکن است گفته شود غیر معصوم را به معصوم تشبیه میکنی، در مورد معصوم که همه بر تحقق چنین مسائلی اذعان دارند و... و.
در پاسخ باید گفت اتفاقا به همین دلیل، نقل اتفاقاتی از این دست (امر خارق العاده) –در صورت تحقق آن در مورد غیر معصوم- اثر گذاریش بیشتر است.
منبع:حوزه