۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۰ : ۱۵
عقیق:«پیام به آمریکاییها» عنوان خاطرهای است از «حسین امیرعبداللهیان» دستیار ویژه رئیس مجلس در امور بینالملل که مربوط به دوران مذاکرات هستهای است که در آن آمده: در جریان مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران در اروپا که در شروع دولت اول آقای روحانی اتفاق افتاد، حاج قاسم به من زنگ زد و گفت: «پیامی دارم که حتما باید آن را به طرفهای خارجی به ویژه جان کری منتقل کنید.» گفتم: «بفرمایید.»
حاج قاسم گفت: «به آنها بگویید من بارها به عینه در عراق و بغداد دیدم کارناوال ماشینهای داعش از منطقهای خارج میشوند و بیش از هفتاد یا چهل خودرو در اختیار داعش با پرچم آنها در حال عبور است. این تصاویر در اتاق عملیات مشترک نیروهای نظامی عراق و آمریکا مانیتور میشد و وقتی طرف عراقی از ژنرالهای آمریکایی میخواستند که با هواپیماهایشان این کارناوال را بزنند، جواب میدادند این تصاویری که ما میبینیم، پنتاگون هم میبیند. اگر لازم باشد، دستور میدهند آنها را بزنیم. بارها این اتفاق افتاد، اما هیچ واکنشی از طرف آمریکاییها نشان داده نشد.»
ایشان ادامه داد: «بگویید ما تصاویری داریم که نشان میدهد در یک روز و ساعت مشخص، پنج فروند هواپیمای لجستیک آمریکایی در فرودگاه موصل که دست داعشیها بود، فرود آمدند و نیروهای ژنرال آمریکایی از آن پیاده شدند. آنها پنج ساعت با سران داعش مذاکره کردند. من نوار صوتی این مذاکره را در اختیار دارم و هر وقت بخواهید آن را منتشر میکنم. آمریکاییها به حدی سلاح و تجهیزات نظامی با خود آورده بودند که در این پنج ساعت سربازانشان آنها را تخلیه میکردند.»
حاج قاسم با تأکید گفت: «در حاشیه جلسات، این جریانات حتما به طرف آمریکایی گفته شود.»
زمانی که آقای ظریف این ماجرا را برای جان کری، وزیر وقت امور خارجه آمریکا گفت، او جوابی چندوجهی و گنگ به ایشان داد.
اینها اهل صلح نیستند، خدعه میکنند
حسین امیرعبداللهیان در خاطرهای دیگر که هر دو از کتاب «متولد مارس» انتخاب شده است، عنوان میکند: بر کسی پوشیده نیست که ما از یمنیها حمایت معنوی انجام میدهیم. آنها از بس در گذشته موشک خریدهاند، هیچ نیازی به موشک ما ندارند.
در مقطعی انصارالله پیروزیهای بزرگی به دست آورده بود و دست برتر داشت. سعودیها کاملا در حالت بازنده بودند. به جهت نفوذ معنوی که ما در یمن داریم، در اوج این درگیریها، محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی پیامی به ما داد. آن زمان من معاون وزیر خارجه بودم و این پیام را در تهران، ساختمان دفتر مطالعات وزارت خارجه از رابط سعودیها دریافت کردم. بن سلمان پیام داده بود: «ما آمادگی داریم با انصارالله مذاکره کنیم، اما شرطمان این است که این مذاکره سرّی باشد و رسانهای نشود.»
زمانی که حاج قاسم در جریان قرار گرفت، به من گفت: «من باور ندارم پیامی که سعودیها دادند درست باشد. آنها اهل خدعه هستند و دنبال صلح نیستند، اما برای این که فردا نگویند ما پیام صلح دادیم و ایران میتوانست از نفوذش استفاده کند و یمنیها را تشویق به مذاکره کند تا بین دو کشور مسلمان درگیری نشود و این کار را نکرد، به این فرستاده سعودی بگو ما آماده هستیم.» اصولا نگاه حاج قاسم این بود و آن را مطرح میکرد که اگر راهی باشد که دست یک مسلمان خراش برندارد، وظیفه ماست آن را پیگیری کنیم.
من پیام ایشان را به رابط سعودی منتقل کردم. حاج قاسم تمام هماهنگیهای لازم را پیگیری کرد و مراحل قبل از مذاکره انجام شد. قرار شد در نقطه مشخصی در مرز زمینی، طرف سعودی و یمنی با هم مذاکره کنند. سعودیها یک سرلشکر فرستادند و از طرف یمنیها آقای «عبدالسلام» سخنگوی انصارالله آمد.
این نکته را هم بگویم. قبل از مذاکره، حاج قاسم توصیههایی به طرف یمنی کرد. ایشان گفت: «شرایط بین شما و سعودیها بسیار حاد است. آنها روزانه دهها سورتی پرواز دارند و زن و کودک و پیر و جوان را به خاک و خون میکشند. شما نباید دنبال یک موضوع خیلی بزرگ و پیچیده باشید. بگویید در حد پانزده روز توافق میکنیم در این مناطق آتش بس برقرار بشود و اگر شما متعهد به آن بودید، برای گام بعدی این آتشبس توسعه پیدا میکند.»
مذاکرات با رعایت تمام ابعاد خود انجام شد و به توافقاتی هم رسید؛ اما پیشبینی حاج قاسم درست درآمد. درست دو روز بعد از مذاکره، سعودیها با خدعه مذاکره را رسانهای کردند. آنها در حالی که خودشان خبر را درز داده بودند، همین را بهانه قرار داده و درگیری را شروع کردند.
زمانی که واسطه سعودی دوباره نزد من آمد، با گلایه به او گفتم: «شما در اوج جنگ و برتری یمنیها همه چیز را با این پیامتان متوقف کردید و بعد در اوج بیصداقتی به توافقتان پشت پا زدید.» گفت: «این به دلیل اختلاف دیدگاههایی است که در عربستان سعودی وجود دارد، اما به هر حال من از طرف ام. بی. اس محمد بن سلمان) فقط مأمور این مسئله بودم.»
منبع:فارس