۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۲ : ۰۴
عقیق: گاهی افراد برای انفاق و پرداخت خمس و زکات موضوع اختیار را مطرح میکنند. به این مفهوم که میگویند ما اختیار دارایی خودمان را داریم و وقتی خودمان و یا فرزندانمان به آنها نیاز داریم، چه لزومی دارد که به دیگران ببخشیم. این نوع توجیه زمینه پرهیز بسیاری از مردم از انفاق و کمک به نیازمندان شده و سبک زندگی برخی افراد را تغییر داده است. چون هر کسی با این تصور که خودش و خانوادهاش به پول و مال نیاز دارند، از دادن و بخشیدن آن به افرادی که نیازمند هستند، خودداری میکنند.
خدای متعال در سوره مبارکه قلم به گروهی از افراد اشاره فرموده که تصمیم جدی گرفته بودند که از میوههای باغ خود به نیازمندان ندهند. حتی آنها قصد کرده بودند که صبح زود اقدام به چیدن میوههای باغ خود کنند و این کار را دور از چشم دیگران انجام بدهند، مبادا که کسی از آنها چیزی طلب کند و مجبور شوند به نیازمندی، میوهای بدهند.
چنانکه خدای متعال درباره آنها میفرماید: «إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّها مُصْبِحینَ؛ وَ لا یَسْتَثْنُونَ؛ آن گاه که قسم خوردند که بامدادان میوههای آن را خواهند چید؛ در حالی که (در فکر خود چیزی برای فقرا) استثنا نمیکردند و ان شاء الله نمیگفتند.»
آنها به قدری در این تصمیم خود مصمم بودند که صبح زود و بدون سروصدا دور از چشم مردم نیازمند و مستمند، برای چیدن میوههای باغ خود رفتند. در حالی که حتی آهسته صحبت میکردند مبادا مردم فقیر صدای آنها را بشنوند و مجبور باشند چیزی از آن ببخشند. «فَتَنادَوْا مُصْبِحینَ؛ أَنِ اغْدُوا عَلی حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صارِمینَ؛ فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ یَتَخافَتُونَ؛ أَنْ لا یَدْخُلَنَّهَا الْیَوْمَ عَلَیْکُمْ مِسْکینٌ؛ وَ غَدَوْا عَلی حَرْدٍ قادِرینَ؛ پس هنگام صبح یکدیگر را صدا زدند، که اگر قصد چیدن (میوه) دارید بامدادان به سوی باغ و زراعت خود بیرون آیید. پس به راه افتادند در حالی که آهسته با هم گفتگو میکردند. که مبادا امروز فقیری در این باغ بر شما وارد شود! و صبحگاه با تصمیم بر محروم کردن (فقرا) بیرون شدند.»
اما باغ به فرمان خدای متعال به دلیل طغیان و سرکشی آنها و ابا کردن از انفاق به نیازمندان، سوخته و از بین رفته بود. پس وقتی آن افراد برای چیدن میوهها وارد باغ شدند، با میوههای سوخته و از بین رفته مواجه شدند و به اشتباه و سرکشی خود پی بردند. به طوری که به صراحت اعتراف کردند: «قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالِمینَ؛ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ یَتَلاوَمُونَ؛ قالُوا یا وَیْلَنا إِنَّا کُنَّا طاغینَ؛ گفتند: منزّه است پروردگار ما، مسلماً ما ظالم بودیم. سپس رو به یکدیگر کرده به ملامت هم پرداختند، (و فریادشان بلند شد) گفتند: وای بر ما که طغیانگر بودیم.»
آن طور که از تفسیرهای قرآن کریم و روایتهای اهل بیت علیهم السلام مشخص میشود، ماجرای سوخته شدن باغ و از بین رفتن محصول آنها، عذاب دنیایی این افراد بود که موجب شد از کار خطای خود پشیمان شده و توبه کنند. درواقع عمل و نیت سوء آنها به خودشان برگشت و کسانی که قصد کرده بودند از دارایی خود به نیازمندان کمکی نکنند، خودشان هم نتوانستند از دارایی خود بهرهای ببرند. بر این اساس حتی فکر بد و قصد سوء میتواند برای انسان تبعات و نتایجی بدی داشته باشد و به خود او ضرر برساند.
اگر قصد کمک به نیازمندان را داشته باشیم، حتی اگر امکان این کار به دلیل فقر خودمان ممکن نشود و یا در حد محدود امکانپذیر شود، باز هم میتوانیم از برکات این نیت خیرخواهانه بهرهمند شویم. در مقابل نیت خساست و پرهیز از انفاق، موجب میشود که برکت از زندگی خودمان بیرون رود و با رویدادهای سخت و دردناکی در همین زندگی دنیایی مواجه شویم.
منبع:تسنیم