۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۱ : ۱۷
فارس: در خصوص عزاداری برای اهل بیت(ع) در ایران، چند سؤال مطرح و عمومی وجود دارد؛ ازجمله اینکه در کشور ایران که تا قبل از دولت صفویان، غالب سکنه آن اهل مذهب تسنن و حکومتهای آن سنی مذهب بودند، وضعیت عزاداری برای اهلبیت علیهم السلام و نحوه تعظیم شعائر محرم و عاشورا به چه شکلی بوده است؟ و چه کسی برای اولین بار به احیای این سنت اسلامی همت گماشت؟
پس از برگزاری اولین عزاداریها توسط اهلبیت علیهم السلام در کنار اجساد مطهر شهدای کربلا در روز عاشورا و سپس در کوفه، شام و مدینه، با مخالفت برخی از حکومتهای سفاک مانند حجاج بن یوسف ثقفی نهتنها سوگواری بر خاندان پیامبر اکرم علیهم السلام ممنوع شد و حتی دستور به تخریب مقبره امام حسین علیهالسلام و یارانش را دادند. پس از آن نیز تاریخنویسان از بازتاب حادثه کربلا در شهرهای ایران، اخبار قابلتوجهی گزارش نکردهاند. تنها در کتاب «تاریخ سیستان» نوشتهاند: «چون این خبر به سیستان آمد، مردمان سیستان گفتند نه نیکو طریقتی برگرفت یزید که با فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین کرد و پارهای شورش اندر گرفتند».(ملکالشعراء بهار، تاریخ سیستان، ص ۱۰۰)
همچنین احتمال میرود که یزید خبر پیروزی خود را طبق معمول برای اطلاع والیان خود به سرتاسر امپراتوری ارسال کرده باشد و ممکن است در مقابل، واکنشهایی هم اتفاق افتاده باشد که از هیچکدام خبری در تاریخ ثبت نشده است و یا به ما نرسیده است. البته طبری خبری از قیام اهالی ری به سرکردگی فرخان رازی در سال ۶۴ قمری را گزارش کرده است. (طبری، تاریخ طبری، ج ۷، ص ۳۰۹۱؛ ابناثیر، الکامل، ج ۵، ص ۲۱۹) اما تصور نمیشود این شورش بهخاطر واقعه کربلا بوده باشد. بعدها گزارشهایی درباره عکسالعمل و قیامهای گسترده مردم در ارتباط با واقعه کربلا و حادثه عاشورا به ثبت رسیده است که از آن جمله میتوان به قیام مختار ثقفی اشاره کرد که دینوری مینویسد حدود ۲۰ هزار تن از سپاهیان او موالی ایرانی بودند.(ابوحنیفه دینوری، احمد بن داوود، اخبار الطوال، ص ۳۳۹ و ۳۳۸)
از دیگر اتفاقاتی که ایرانیان را با واقعه کربلا آشنا کرد، قیام علویان و در رأس آنان زید بن علی و فرزندش یحیی بود که با مردم ایران ازجمله خراسان، گرگان و ری در ارتباط است. (اصفهانی، مقاتل الطالبیین، صص ۱۳۵ و ۱۵۴ و ۱۶۱) داعیان عباسی نیز در آگاهی ایرانیان نسبت به جنایات بنیامیه نقش بسزایی داشتند. آنها برای تحریک عواطف و برانگیختن مردم، فهرستی از مظالم بنیامیه نسبت به اهلبیت پیامبر علیهم السلام آماده ساختند که حادثه کربلا در بالاترین مرتبه آنها قرار داشت.(مسعودی، مروج الذهب، ج ۲، ص ۲۵۲)
در کنار همه عوامل پیشگفته، حضور امام رضا علیهالسلام در خراسان در سال ۲۰۰ قمری و کوشش امام در برگزاری عزاداری عاشورا یکی از اساسیترین عوامل انتقال فرهنگ عزاداری به ایران بوده است. (مرعشی، ظهیرالدین بن نصیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش: محمدحسین تسبیحی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی شرق، ۱۳۶۸ ش، ص ۱۲۷) با آمدن امام رضا علیهالسلام به خراسان، احساسات و عواطف مردم شیعه و سنی آن دیار که با استفاده از اندک فرصتهای پیشآمده به سوگواری برای اهلبیت پیامبر علیهم السلام میپرداختند، جهتدهی و با مبانی دینی و اهداف صحیح اسلامی منطبق شد. همچنین با مدیریت و رهبری آن امام بزرگوار مراسمهای عزاداری و سوگواری امام حسین علیهالسلام هرساله در دهه محرم برگزار میگردید.(اصفهانی، الاغانی، ج ۲۰، ص ۱۴۸) متعاقب این فعالیتها، گروهی از سادات به سبب حضور امام در خراسان به این دیار هجرت کردند و پس از شهادت آن حضرت، در اقصی نقاط ایران بهخصوص در مناطق شمالی کشور مانند طبرستان و مازندران پراکنده شده (مرعشی، پیشین، ص ۱۲۷) و مردم آن مناطق را که اکثراً سنی مذهب بودند با داستان کربلا، واقعه شهادت امام حسین علیهالسلام و مراسم عزاداری آشنا کردند.
دعبل خزاعی از شاعران مشهور شیعه نقل میکند روزی محضر امام رضا علیهالسلام شرفیاب شدم، مشاهده کردم امام در جمع یاران خود به سوگ نشستهاند. آن حضرت با دیدن من فرمودند: ای دعبل ایام اندوه و ماتم ما اهلبیت و ایام شادمانی دشمنانمان و بنیامیه است، دوست دارم دراینباره شعری بسرایی. سپس فرمودند هرکس بر مصیبت ما بگرید یا بگریاند اجر او با خداوند است؛ هرکس دیدگانش اشکآلود شود با ما محشور میشود و هرکس که بر مصیبتهای جدم سیدالشهدا علیهالسلام گریان باشد بیشک گناهانش آمرزیده میشود. آنگاه پردهای بین ما و اهل حرم آویختند و دستور دادند ایشان نیز در پس آن پرده نشسته و بر مصیبت جد خود اشک بریزند. در این هنگام به من فرمودند: ای دعبل! مادامیکه زندهای از یاری ما کوتاهی نکن و یاور و مدحکننده ما باش و بر جدمان سیدالشهدا علیهالسلام مرثیه بخوان. سپس من اشعاری را با حزن و گریه در آن محفل سوگواری خواندم به این مضمون:
«ای فاطمه سلام الله علیها اگر زنده بودی و میدیدی که فرزندت حسین علیهالسلام چگونه جنگید و با لب تشنه در کنار نهر فرات کشته شد، در آن صورت کنار پیکرش بر سروصورت میزدی و اشکت بر صورت جاری میشد. ای فاطمه سلام الله علیها دختر بهترین انسان! برخیز و ماتم نما که اختران آسمان بر خاک بیابان افتادهاند. مقابری در کوفه و قبری در مدینه و دیگری در فخ؛ قبوری در کربلا بر کرانه فرات که حجلهگاهشان است و با لب عطشان آنجا جان باختند. ایکاش پیش از حسین علیهالسلام جان میدادم. نزد خدا شکایت میبرم که چگونه مصیبتشان جام عزا و بیتابی به من نوشانده است. دختران زیاد در قصرها در امان بودند، اما دختران پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هتک حرمت شدند. خاندان زیاد در امنیت قلعه بودند و اهلبیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بیابانها به اسارت برده شدند و حرمتشان شکسته شد، ولی خاندان زیاد با امنیت در پس پرده مشغول زندگی بودند».(اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، صص ۱۴۸ و ۱۴۹)
مراسم عزاداری عاشورا با شکلگیری حکومت علویان در طبرستان (۲۵۰ ق) بهمرور زمان به شکل یک فرهنگ بومی ایرانی درآمد. البته نباید در این میان نقش شهرهای شیعهنشین ازجمله سبزوار، نیشابور، ری و قم (قمی، تاریخ قم، ص ۹۳؛ قزوینی، آثار البلاد، ص ۵۱۴؛ حموی، معجم البلدان، ج ۴، ص ۱۷۵) را در انتقال و توسعه این مراسم به مناطق سنینشین ایران نادیده گرفت.
گزارشهای تاریخی حکایت از اقامه عزا برای شهدای کربلا و سید شهیدان حسین بن علی علیهالسلام در ایران بعد از واقعه عاشورا دارد، اما از کیفیت و نحوه برگزاری عزاداری ایرانیان تا قبل از سال (۳۵۲ ق) که به دستور معزالدوله در بغداد مراسم سوگواری امام حسین علیهالسلام بهصورت علنی و گسترده برگزار شد اخبار چندانی در دست نیست و به گفته ابوریحان بیرونی (م ۴۴۰ ق) که مینویسد: «شیعیان از راه تأسف و سوگواری به قتل سیدالشهدا علیهالسلام در مدینهالسلام و بغداد و شهرهای دیگر گریه و نوحهسرایی میکنند»؛ گمان میرود به دلیل محدودیتهای موجود، در قالب اجتماعات کوچک انجام میشده و فراتر از بیان مصائب و گریه کردن نبوده است و گاه حتی به دلیل اختناق حکام عباسی و دیگر فرمانروایانی که تحمل این هیجانهای مقدس را نداشتند به آنان اجازه نمیدادند که به برگزاری مراسمهای خود ولو در مکانی محدود بپردازند. علیرغم همه این محدودیتهایی که برای عزاداری ایجادشده بود، اما یکی دو قرن بعد، این ایرانیان بودند که مجدداً با روی کار آمدن حکومت آلبویه سوگواری بر مصائب امام حسین علیهالسلام را بهطور رسمی برگزار کردند.
ایرانیان برای هرچه باشکوهتر برگزار کردن مراسم سوگواری که در سال (۳۵۲ ق) آغاز شد و زیربنای مراسم سوگواری آنها گردید، آداب و رسوم بومی خود را با شعائر مذهبی ممزوج ساختند که این شیوه جوهره مراسمهای عزاداری بعدی شد. باگذشت زمان عزاداری ایرانیان مطابق با سلایق و آداب و رسوم حاکم بر جامعه گسترش یافت و بهمرور ابعاد گستردهتری به خود گرفت و به مراسم و فرهنگ عمومی تبدیل گردید، بهنحویکه در روز عاشورا مردم و حتی برخی از علمای حنفی همچون امام نجمالدین بلعمانی حنفی و خواجه علی غزنوی سفیانیان را لعن میکردند. دستار از سر بازکرده، نوحه میخواندند و خاک ماتم بر سر میریختند. (ابن تغری بردی، یوسف بن تغری بردی، النجوم الزاهره، قاهره، دارالکتب المصریه، ۱۳۵۲ ق، ج ۴، ص ۲۱۸)
منبع:فارس