۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۸ : ۰۴
عقیق:امروزه علیرغم تلاشهای فراوان بشر در زمینه دستیابی به درمان بیماریها و مبارزه بیوقفه با شیوع انواع بیماریهای واگیر و پیشرفت علم و فناوری و همچنین توسعه تکنولوژیهای برتر در دنیا و پیشرفت علم پزشکی، همچنان نتوانسته است جلوی پدیده مرگ را بگیرد و یا در آن دخل و تصرف کند و حتی بسیاری از افراد از صحبت کردن درباره آن نیز میهراسند.
خداوند برخی از سنتهای لایتغیر و لایتحول دارد که همواره ثابت هستند. این سنتها را که هرگز تحت هیچ شرایطی تغییر و تحویلی در آن ایجاد نمیشود، «نوامیس کونیه» میخوانند. یکی از این سنتهای الهی مرگ انسان است که در قرآن داریم:«فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا». (فاطر/ آیه ۴۳)
متاسفانه همچنان بشر از صحبت کردن در مورد مرگ میترسد و فکر میکند اگر از آن صحبت نکند، مرگ فرا نمیرسد و یا دیرتر فرا میرسد. در حالی که پیامبر (ص) توصیه فرمودند که مرگ را زیاد یاد کنید، «اکثروا من ذکر هادم اللذات».
انتخاب نوع مرگ در اختیار ما است
در روزهای آغازین نهضت و شروع بعثت پس از بیان حقیقت توحید و یگانگی پروردگار عالم، بیشترین موضوعی که به آن پرداختهاند، موضوع مرگ و معاد بوده است و قسم یاد کردهاند که «والذى نفسى بیده إنکم لتموتن کما تنامون ولتبعثن کما تستیقظون»، خواهید مُرد، همانطور که به خواب میروید و برانگیخته خواهید شد، همانطور که بیدار میشوید. پس اگر از مرگ صحبت نکنیم، دلیل بر این نیست که مرگ سراغ ما نخواهد آمد.
مرگ ما روزی فرا میرسد اما در اینکه کجا و چه زمان خواهد آمد کسی اطلاعی ندارد و انتخاب نوع مرگ در اختیار ما است، «اما علی طاعه الله و اما علی معصیه الله»، این به دست ماست که مرگمان در طاعت خدا باشد و یا در معصیت خدا و نیز پیامبر اعظم (ص) فرمودند: «مَن عاش على شیء مات علیه».
مرگ بر خلاف تصور بسیاری از افراد دارای مراحلی است و طبق ادله قرآنی و تدبر در آیات، مرگ ۶ مرحله دارد. اولین مرحله از این مراحل شش گانه «یوم الموت» است، آن روزی که اجل انسان فرا میرسد و عمر او پایان یافته و خداوند به فرشتگان در آسمان دستور میدهد که برای قبض روح او به زمین بروند تا روح او را آماده دیدار پروردگار خویش سازند.
تغییراتی که انسان قبل از مرگ در خود حس میکند
کسی از یوم الموت اطلاع ندارد و حتی در زمان فرا رسیدن آن روز هم انسان متوجه فرا رسیدن مرگ خویش نمیشود. البته برخی تغییراتی را در جسم خود حس میکنند. به طور مثال انسان مؤمن انشراح صدر پیدا میکند و خوشحالی زاید الوصفی در او اتفاق میافتد، و برعکس انسان بدکار ضیق صدر پیدا کرده و در ناحیه سینه و قلب خود فشار زیادی را حس میکند. در این مرحله شیاطین و اجنه نزول فرشتگان را میبینند، اما انسان از دیدن آنها عاجز است. این مرحله در قرآن اینچنین آمده است: «وَاتَّقُوا یَوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ ۖ ثُمَّ تُوَفَّىٰ کُلُّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ». (بقره/ ۲۸۱)
مرحله دوم مرگ، اخذ روح به شکل تدریجی است. این مرحله از کف پا شروع میشود، مرحله نزع روح تا از ساقها و زانوها و پاها بالا رفته، از شکم و ناف و سینه بالاتر رفته و در جایی که «تراقی» نام دارد، بالا خواهد رفت. در اینجا انسان احساس خستگی شدید میکند و سرگیجه دارد. به نوعی احساس میکند فشارش افتاده و توان ایستادن ندارد. قوای جسمی او تحلیل میرود و همچنان خبر ندارد که روح او در حال خارج شدن است، تا اینکه مرحله سوم فرا میرسد.
زمانی که انسان رفتن از دنیا را باور ندارد/ دست و پا زدن هنگام مرگ
مرحله سوم مرگ انسانها «تراقی» نامیده میشود. در قرآن نیز به آن اشاره شده است: «کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ (۲۶) وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ (۲۷) وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ (۲۸) وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ». (قیامه/ ۲۹) تراقی به دو استخوان زیر گلو که به سمت کتفها کشیده است، گفته میشود. در این زمان میگوید «وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ» چه کسی قرار است روح او را حمل کند و بالا بیاورد. یا به عبارتی چه کسی میخواهد روح مرا بستاند؟ آیا ملائکه الرحمه یا ملائکه العذاب.
در این لحظه اطرافیان میگویند با اورژانس تماس بگیرید، دکتر را خبر کنید و یا برایش قرآن بخوانید. البته خود شخص هنوز امیدوار است که به زندگی برگردد، چرا که باور ندارد روح او در حال خارج شدن است. «وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ»، هنوز یقین ندارد. دست و پا میزند که بماند، اما خداوند میفرماید: «وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ»، تمام شد! روح از ساقها بالا رفته و دیگه توان حرکت دادن پای خود را هم ندارد. روح خارج شده و به تراقی رسیده است، «کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ». (قیامه/ ۲۶)
مشاهده حضور ملائک برای اولین بار/ چرا فرد هنگام مرگ به یک جا خیره میشود؟
مرحله چهارم مرحله «الحلقوم »نام دارد. این مرحله از مراحل پایانی مرگ بوده و مرحله بسیار سختی است. علت آن هم این است که برای انسان پردهها و حجابها کنار زده میشود و با چشم خود حضور ملائکه را مشاهده میکند.
مرحله دیدن آخرت در اینجا آغاز میشود؛ «فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ». (ق/ ۲۲) لذا مرحله الحلقوم نامگذاری شده است، چراکه فرمودند: «فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتْ الْحُلْقُوم * وَأَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ * وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَلَکِنْ لَا تُبْصِرُونَ» (واقعه/ ۸۳ تا ۸۵) به اطرافیان او خطاب میشود شما در جایی هستید و او در جایی دیگر. شما چیزی میبینید و او چیز دیگری را مشاهده میکند. او رحمت الهی را میبیند و یا خدایی نکرده در حال دیدن قهر و عذاب الهی است. لذا میبینید که شخص به یک جای خاص و نقطه خاص خیره میشود.
لحظهای که تمام اعمال مجسم میشود
در این مرحله فرد ملائکه را میبیند و تمام اعمال عمر خود را جلوی چشماش حاضر مییابد، «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ» (واقعه/ ۸۵) از مراحل بسیار سخت در جان دادن است. چرا که وعدههای الهی را حق مییابد و خدا را با تمام وجود درک میکند. در این مرحله است که «فقنه الممات» رخ میدهد. فتنهای که در آن شیطان وارد میشود و ایجاد شک میکند و نسبت به خدا و پیامبر و دین و قرآن و .. متزلزل میسازد، به طوری که با تمام وجود تلاش میکند او را کافر از دنیا خارج کند.
در اینجا شیطان یقین دارد که لحظات آخر این انسان است و ملک الموت را در حال نزدیک شدن به او میبیند. بنابراین آخرین تلاشهای خود را میکند که ضربه نهایی را قویتر از همیشه وارد کند. به همین سبب گفتهاند تا زندهاید از فتنه الممات به خدا پناه ببرید، «وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ * وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ». (مؤمنون/ ۹۷ و ۹۸). اگر برای اسلام زندگی کرده و بر محبت خدا و پیامبر و اهل بیت (ع) استوار باشید باشید، پس بر همان نیز از دنیا خارج خواهید شد.
فریب شیطان در آخرین لحظات حیات انسان/ وقتی شیطان میخواهد مؤمن از اعتقاداتش دست بکشد
وسوسه شیطان تا آخرین لحظه حیات بشر ادامه دارد. وقتی زمان نهایی مرگ رسید، شیطان به انسان در حال مرگ یکی از بستگان او را که قبلا مرده است، نشان میدهد در حالی که او با صدای بلند فریاد میزند که من قبل تو مُردم و اسلام حق نیست، پیامبر (ص) حق نیست. با این روش سعی دارد که انسان از اعتقادات خود دست کشیده و کفر بگوید. به این لحظه در قرآن هم اشاره شده است که میفرماید: «کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ». (حشر/ ۱۶)، اینجاست که مرحله پنجم مرگ از راه میرسد.
در مرحله پنجم، انسان نتیجه اعمال خود را مشاهده میکند و از سرنوشتش مطلع میشود.در این مرحله عزرائیل (ع) وارد میشود و انسان کاملا میفهمد که از اهل رحمت است یا اهل عذاب. در روایتی از پیامبر (ص) داریم که گروهی از فرشتگان دوزخ، در حالی که کفنی از آتش را مهیا کردهاند، به شکل دردناکی روح او را خارج میسازند، «نزع الروح بغلظه». درباره سختی این مرحله در قرآن داریم: «فَکَیْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ». (محمد/ ۲۷) در حالی که ملائکه محکم به صورت و پشت آنها ضربه میزنند و آنها را میمیرانند.
تلاش انسان برای بازگشت به دنیا/ وقتی خدا خلف وعده او را یادآور میشود
بعد از این مرحله نوبت به مرحله پایانی و ششم می رسد که در آن ملک الموت وارد شده و روح کاملا مهیا است و تا بالاترین جای ممکن رسیده است و از تراقی هم گذشته و در دهان و بینی انسان قرار گرفته است و آماده خروج و تحویل به عزرائیل (ع) است. در اینجا اگر شخص، انسان بدی باشد، خطاب به او میگوید: «یا ایتها اللروح الخبیثه اخرجی الی نار و نیران و رب منتقم غضبان»، در اینجا چهره باطنی انسان سیاه میشود و فریاد میزند: «رَبِّ ارْجِعُونِ» (مؤمنون/ ۹۹) خدایا من را به دنیا بازگردان. «لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ» (مؤمنون/١٠٠) برای اینکه اعمال شایسته و نیک انجام دهم. ولی با صدای حضرت حق مواجه میشود که به او خطاب میکند: «کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ»(مؤمنون/ ١٠٠)، نه هرگز! تو بارها و بارها وعده کردی و قول دادی و پیمان شکستی و دیگر برنخواهی گشت.
در اینجا میفرماید: «وَجَاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِکَ مَا کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ». (ق/١٩) «سَکْرَةُ الْمَوْتِ» یعنی همه چی قفل شد همه اعضا و جوارح بدن بسته شده و هیچ حرکتی وجود ندارد. «ذَلِکَ مَا کُنْتَ مِنْهُ تَحِید» این همان لحظه ای است که کل عمر از آن فرار می کردی. «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ» (جمعه/ ٨)، از امام صادق (ع) پرسیدند که ما چرا از مرگ میترسیم. ایشان پاسخ دادند :لانکم عمرتم الدنیا و خربتم الآخرة، چون شما دنیا را آباد کردید و آخرت را ویران ساختید.
مسعود دریس
کارشناس مسائل دینی
منبع:فارس