۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۰ : ۲۲
عقیق:آيا خدا نور است؟ خدا نور است يعنى چه؟ چرا خدا به نور تشبيه شده است؟
۱ يكى اسماء خداوند متعال نور است، لكن منظور از نور، همين نور حسّى شناخته شده نيست لذا در برخى روايات و ادعيّه براى جلوگيرى از اين پندار كه خدا همان نور حسّى است آمده است: «… يَا نُورَ النُّورِ يَا مُنَوِّرَ النُّورِ يَا خَالِقَ النُّورِ يَا مُدَبِّرَ النُّورِ يَا مُقَدِّرَ النُّورِ يَا نُورَ كُلِّ نُورٍ يَا نُوراً قَبْلَ كُلِّ نُورٍ يَا نُوراً بَعْدَ كُلِّ نُورٍ يَا نُوراً فَوْقَ كُلِّ نُورٍ يَا نُوراً لَيْسَ كَمِثْلِهِ نُورٌ: اى نورِ نور، اى روشن كننده ى نور، اى خالق نور، اى تدبير كننده ى نور، اى تقدير كننده ى نور، اى نور هر نورى، اى نورى كه قبل از هر نورى است، اى نورى كه بعد از هر نورى است، اى نورى كه فوق هر نورى است، اى نورى كه همانند او نورى نيست.» (بحارالأنوار، ج ۹۱، ص ۳۹۰)
۲ نور اسمى است براى هر حقيقتى كه خود به خود ظاهر بوده موجب ظهور ديگر امور نيز مى شود. نور حسّى را نور مى گويند چون به خودى خود ظاهر است و ظاهر شدن ديگر اشياء مادّى نيز به واسطه ى آن مى باشد. خدا را هم نور مى گويند چون وجود او قائم به ذات خود بوده براى ظهور محتاج هيچ موجودى نيست و هر چه غير اوست براى ظاهر شدن در عرصه ى وجود محتاج او هستند حتّى خود نور حسّى نيز براى موجود شدن و خروج از ظلمت عدم نيازمند اوست لذا او نور نور و منوّر نور، مدبّر نور و مقدّر نور است.
۳ از حقيقت وجود نيز تعبير به نور مى شود چون وجود عين ظهور و بودن است و تمام موجودات به واسطه ى وجود موجود مى شوند و حقيقت وجود، كه همان وجودِ صرف، محض و خالص باشد، همانا خداوند متعال است. لذا نمى توان گفت خدا را چه كسى به وجود آورده است؟ چون موجودى كه عين وجود باشد بى نياز از وجود دهنده است چرا كه معنى ندارد پرسيده شود: چه كسى به وجود، وجود داد؟ امّا چون انسان بودن و درخت بودن و فرشته بودن و… عين وجود بودن نيستند لذا محتاج به وجود دهنده اند. اگر اين امور عين وجود بودن بودند در آن صورت همانند خدا همواره بايد مى بودند چون وجود محض در مقابل عدم بوده، عدم را بر نمى تابد.
پی نوشت:
پرسمان