۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۴ : ۱۸
* آيه
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّي تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ
* ترجمه
هرگز به نیكى دست نمى یابید، مگر آنكه از آنچه دوست دارید، (در راه خدا) انفاق كنید و بدانید هر چه را انفاق كنید، قطعاً خداوند به آن آگاه است.
* نکته ها
كلمه ى «بِرّ» به خیر و بركت گسترده، و زمینى كه براى كشت و زراعت و یا سكونت مهیّاست، گفته مى شود. همچنین به گندم كه غذاى عموم انسان ها و انواع حیوانات است، «بُرّ» گفته مى شود.
با توجّه به اشتقاق لغوى «برّ» كه به معناى توسعه در خیر است؛ در قرآن، ایمان و عمل صالح و جهاد و نماز و وفاى به عهد، از نمونه هاى بِرّ معرفى شدهاند.[1]
همگان توصیه شده اند كه در انجام «برّ» همدیگر را یارى كنند. «تعاونوا على البرّ» و در این [2] آیه نیز مى فرماید كه شما هرگز به این گوهر گرانبها نمى رسید، مگر آنكه از آنچه دلپسند شماست و آن را دوست مى دارید، انفاق كنید.
- نمونه هایى از انفاق مؤمنان
1- ابوطلحه انصارى، بیشترین درختان خرما را در مدینه داشت و باغ او محبوب ترین اموالش بود. این باغ كه روبروى مسجد پیامبر صلى الله علیه وآله واقع شده بود، آب زلالى داشت. رسول خدا صلى الله علیه وآله گاه و بىگاه وارد آن باغ مىشد و از چشمهى آن مى نوشید.
این باغِ زیبا و عالى، درآمد كلانى داشت كه مردم از آن سخن مى گفتند. وقتى آیه نازل شد كه «لن تنالوا البرّ حتى...» او خدمت پیامبر رسید و عرض كرد: محبوب ترین چیزها نزد من این باغ است، مى خواهم آن را در راه خدا انفاق كنم. پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: تجارت خوبى است، آفرین بر تو، ولى پیشنهاد من آن است كه این باغ را به فقراى فامیل و بستگان خویش دهى. او قبول كرد و باغ را بین آنان تقسیم نمود.
2- مهمانی [3] بر ابوذر وارد شد، ابوذر گفت: چون من گرفتارى دارم، شما خودتان یكى از شتران مرا نحر و غذا تهیه كنید. آنها شتر لاغرى را انتخاب كردند. ابوذر ناراحت شد و پرسید: چرا شتر فربه و چاق را نیاوردید؟ گفتند: آن را براى نیاز آینده تو گذاشتیم. ابوذر فرمود: روز نیاز من روز قبر من است.[4]
3- وقتى فاطمه زهرا علیها السلام را در شب عروسى به خانه شوهر مى بردند، فقیرى از حضرت پیراهن كهنه اى خواست. فاطمه زهرا علیها السلام به یاد این آیه «لن تنالوا البر...» همان پیراهن نوى عروسیش را انفاق كرد.
4- عبداللّه بن جعفر، غلام سیاهى را دید كه در باغى كارگرى مى كند، به وقت غذا سگى وارد باغ شد و در برابر غلام نشست. غلام لقمهاى به او داد، باز سگ با نگاه خود تقاضاى غذا كرد، غلام غذاى خود را لقمه لقمه به او داد تا تمام شد. از او پرسید: خودت چه مى خورى؟ گفت: من امروز سهمى ندارم. پرسید: چرا این كار را كردى؟ گفت: این سگ از راه دور آمده و گرسنه بود. عبداللّه از فتوّت این غلام تعجّب كرد. آن باغ و غلام را خرید، غلام را آزاد كرد و باغ را به او بخشید.[5]
در احادیث ذیل این آیه مى خوانیم كه راه رسیدن به برّ، كمك به والدین است قبل از درخواست آنان، گرچه بى نیاز باشند.[6]
امام صادق علیه السلام به مفضل بن عمر فرمود: از پدرم شنیدم كه مى فرمود: كسى كه سال بر او بگذرد و از مال خود، كم یا زیاد به ما نرساند، خداوند روز قیامت به او نظر نمى كند، مگر آنكه او را ببخشد.
اى مفضل! این تكلیفى است كه خداوند آن را بر شیعیان لازم كرده آنگاه كه در كتاب خود مى فرماید: «لن تنالوا البرّ...» پس ما برّ و تقوى و راه هدایت هستیم.[7]
* پيام ها
1- یگانه راه رسیدن به مقام نیكوكاران، انفاق خالصانه از امور مورد علاقه است، نه فقط ذكر و دعا. «لن تنالوا البرّ...»
2- در مكتب اسلام، هدف از انفاق تنها فقرزدایى نیست، بلكه رشد انفاق كننده نیز مطرح است. دل كندن از محبوب هاى خیالى و شكوفاشدن روح سخاوت، از مهم ترین آثار انفاق براى انفاق كننده است. «لن تنالوا البرّ»
3- دلبستگى به دنیا سبب محروم شدن از رسیدن به مقام برّ است. «لن تنالوا البرّ»
4- سعادتِ فرد در سایه نگاه اجتماعى و كریمانه اوست. «لنتنالوا البرّ حتّى تنفقوا»
5 - بهترین چیز دوست داشتنى براى انسان «جان» است. پس شهدا كه جان خود را در راه خدا مى دهند، به بالاترین مقام بِرّ مى رسند. «تنفقوا مما تحبّون»
6- آنچه را كه خود دوست مى دارى انفاق كن، نه آنچه را كه بینوایان دوست مى دارند. زیرا ممكن است فقرا به جهت شدّت فقر، به اشیاى ناچیز نیز راضى باشند. «ممّا تحبّون»، نه «ممّایحبّون»
7- انسانى كه تربیت الهى یافته، اسیر مال و ثروت نیست، بلكه حاكم بر آنهاست. «تنفقوا ممّا تحبّون»
8 - در انفاق، اصل كیفیّت است، نه كمیّت. «ممّاتحبّون»
9- اسلام، مكتب انسان دوستى است نه مال دوستى. «تنفقون مما تحبون»
10- در انفاق نه افراط و نه تفریط، تنها بخشى از آنچه را دوست دارى، انفاق كن. «ممّا تحبّون»
11- محبّت به مال در نهاد هر انسانى هست: «ممّا تحبّون» آنچه خطرناك است، شدّت محبّت است كه مانع انفاق شود. «و انّه لحبّ الخیر لشدید» [عادیات، 8]
12- مهم انفاق است حتّى اگر اندك باشد. «و ما تنفقوا من شىء» آرى یك برگ زرد روى آب، مى تواند كشتى صدها مورچه شود.
13- حال كه خداوند انفاق ما را مى بیند، چرا در كمّ و كیف آن كوتاهى كنیم؟ بیایید بهترین ها را انفاق كنیم. «فان اللّه به علیم»
پی نوشت:
1) لیس البِرّ اَن تولّوا وُجوهكم قِبل المَشرق و المَغرب و لكنّ البِرّ مَن آمَنَ بِاللّه والیَومِ الآخَر و الملائِكة و الكتاب و النَبیّین و آتَى المالَ على حَبّه ذوِى القُربى و الیَتامى و المَساكین و ابن السبیل و السائلین و فِى الرّقاب و اقامَ الصّلوة و آتَى الزّكوة و المُوفون بعَهدِهم اذا عاهَدوا و الصّابِرین فِى البَأساء و الضّرّاء و حینَ البَأس اولئك الّذین صَدَقوا و اولئك هم المتّقون» بقره، 177.
2) مائده، 2
3) تفسیر كبیر و مجمع البیان ؛ صحیح بخارى، ج2، ص81
4) تفسیر مجمع البیان
5) تفسیر المنار، ج3، ص376 به نقل از احیاء العلوم
6) كافى، ج2، ص 157
7) تفسیر عیّاشى، ج1، ص182