۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۹ : ۰۴
با شک در وحی بودن قرآن، راهِ افتادن در آتش به روی انسان باز می شود
وی، برای باور حقانیت قرآن راهی را مطرح و بیان کرد: خداوند در ابتدای سورهٔ بقره می فرماید: «وَ إِنْ کنْتُمْ فِی رَیبٍ مِمّٰا نَزَّلْنٰا عَلیٰ عَبْدِنٰا» (سورهٔ بقره، آیهٔ 23)، اگر در حق بودن و وحی بودن این قرآن شک دارید، «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» یک سوره مانند این قرآن را بیاورید. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ اُدْعُوا شُهَدٰاءَکمْ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ» هر عالم قدرتمندی را هم که می خواهید، دعوت کنید تا به شما کمک دهد؛ من مانع نمی شوم و نمی گویم چرا کمک گرفتید. «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا» (سورهٔ بقره، آیهٔ 24)، اگر زورتان نرسید که یک سوره مانند قرآن بیاورید، «فَاتَّقُوا اَلنّٰارَ اَلَّتِی وَقُودُهَا اَلنّٰاسُ وَ اَلْحِجٰارَةُ» دیگر در قرآن و وحی بودنش شک نکنید؛ چون با شک در وحی بودن قرآن، راهِ افتادن در آتش را به روی خودتان باز می کنید.
استاد انصاریان افزود: هزاروپانصد سال گذشته، و کسی یک سوره مانند قرآن مجید را نیاورده است که یک خط بیشتر نباشد. اکنون هم که دنیا، دنیای علم و ابزار علمی است به بشر ثابت شده که طاقت و قدرت ندارد مانند یک سورهٔ قرآن را بیاورد و معلوم می شود قرآن کار شخص خداست.
وی، اعتماد به قرآن را گشایندهٔ چشم دل دانست و اظهار کرد: پس از اینکه بشر یقین پیدا کرد که قرآن وحی است، به قیامت، توحید، فرشتگان و نبوت اعتماد می کند و به یقین می رسد که قرآن مجید حق است و نیازی هم ندارد که برای اثبات توحید، معاد، فرشتگان، قرآن مجید و نبوت انبیا به دنبال دلیل دیگر برود. من می توانم حق بودن همهٔ حقایق را با قرآن مجید بیابم، یعنی پنج دقیقه هم نمی شود که آدم به حقایق یقین پیدا کند. وقتی یقین پیدا کرد، آرامش پیدا می کند و وقتی آرامش پیدا کرد، مؤمن می شود؛ مؤمن که شد، چشم دل در حدّ توان ایمانش باز می شود و چشم دل که باز شد، حق نگر می شود.
نویسنده کتاب «عبرت آموز» ادامه داد: در دربار فرعون کارمند عالی رتبه و حقوق بگیری بود، ولی وقتی موسی بن عمران(ع) از کوه طور با یک گلیم چوپانی و یک چوب خشک که چوب دستی است، وارد دربار فرعون می شود، مثل بقیه با چشمِ سر به او نگاه نمی کند؛ اگر مثل بقیه نگاهش می کرد، با زبانش می گفت: این هم عجب ساحر بزرگ پرقدرتی است، چون چشم دل بقیه باز نبود. اسم آن کسی را که چشم دلش باز نیست، قرآن مجید «اعمی» یعنی کوردل گذاشته است. هیچ کدام از درباریان فرعون و خود فرعون عینکی نبودند و همهٔ چشم ها سالم بود، اما عصا که اژدها شد، گفتند: «إِنَّ هَٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِيم» (سورهٔ شعراء، آیهٔ 34)؛ ولی این درباری با آن منصب بزرگی که داشت، موسی(ع) را با چشم دل دید و گفت: این سِحر نیست، «هذا امرٌ سَمَاوی» یک حقیقت آسمانی و ملکوتی است. حالا وظیفهٔ من این است که موسی(ع) را به نبوت باور کنم.
چهار ویژگی عارفین
استاد انصاریان در بخش دیگری از سخنان خود به چهار ویژگی عارفین اشاره و خاطرنشان کرد: کسانی که این چهار ویژگی را دارند، راه را رفتند و در سطح بالایی هستند، امیرالمؤمنین(ع) این گونه افراد را عارف می داند و در دعای کمیل از جمع آنها یک بار یاد کرده و کلمهٔ عارف را به صورت جمع آورده است. در آن بخشی که دیگر اوج ناله و گریه شان است، می فرمایند: «فبعزتک یا سیدی و مولای اقسم صادق لئن ترکتنی ناطق لأضجن الیک بین اهلها ضجیج الآملین و لاصرخن الیک صراخ المستصرخین و لابکین علیک بکاء الفاقدین و لانادینک أین کنت یا ولیّ المؤمنین یا غایة آمال العارفین» ای منتهای آرزوی عارفان که دیگر بعد از تو اصلاً آرزویی ندارند؛ آرزوی چه چیزی را بعد از تو داشته باشند؟ همهٔ آرزوهایشان را در تو جمع کرده اند. امیرالمؤمنین(ع) در اینجا یک بار از اینها به صورت جمع اسم برده و یک جا هم در دعای بعد از زیارت حضرت رضا(ع) به صورت جمع از اینها اسم برده شده است. این دعای بعد از زیارت حضرت رضا(ع) از معجزات فکری اهل بیت(ع) و دعای فوق العاده ای است: «یا انیس الذاکرین یا جلیس الشاکرین یا معبود العابدین یا معروف العارفین» یعنی تو شناخته شدهٔ برای گروه عارفین هستی.
وی گفت: اولین ویژگی عارفان «سکوت در زبان» است، «العارف صامت به لسانه»؛ عارف زبانش را مُفت به میدان نمی برد و به زبان ساکت است و با کلمات بازی نمی کند. دومین ویژگی «ذکر در دل» است، «ذاکرٌ به قلبه»؛ عارف دلش حرف می زند، چه حرف هایی هم می زند! سومین ویژگی «اهل خودیّت نیست» «مطرق به رأسه»؛ آدم سر به زیری است؛ یعنی سینه سپرکن، اهل تکبر، اهل منیّت و اهل خودیّت نیست. خودیّتی ندارد که خود بنمایاند. در دعای کمیل هم دیده اید که امیرالمؤمنین(ع) می خواهد خودش را بنمایاند، چطوری خودش را می نمایاند؛ به مردم که نمی نمایاند، اما وقتی می خواهد خودش را به خدا نشان بدهد، آدم را می سوزاند: «و انا عبدک ضعیف الذلیل الحقیر المسکین المستکین» کل وجود من همین است؛ یا وقتی ابی عبدالله الحسین(ع) زبانشان را برای حرف زدن می آورند، می گویند: «و انا افقر الفقراء إلیک» هیچ کس گداتر از من در این عالم به درِ خانهٔ تو نیست؛ اگر بخواهد حرف به زبان بیاورد، حرف دلش را می آورد و همیشه هم سربه زیر است.
استاد اخلاق حوزه های علمیه افزود: ویژگی چهارم عارفین «نگاه با باطن خود به دیگران» است؛ «ناظرٌ به سرّه»؛ و اگر می خواهد نگاه کند، با باطنش نگاه می کند. پیغمبر(ص) می فرمایند: «المؤمنُ ینظُرُ بنورِ الله» مؤمن به کمک نور خدا نگاه می کند یعنی همه را با عفو و پرده پوشی خدا نگاه می کند و اهل خنده و انگشت نما کردن مردم نیست.
اخلاق خداوند حفظ آبروی بندگان و پرده پوشی است
استاد انصاریان، پرده پوشی را از جمله اخلاق خدایی دانست و اظهار کرد: خداوند بارها به بندگانش یادآور می شود که «یا ستار العیوب» هست، در حقیقت اخلاق خودش پرده پوشی است. بنی اسرائیل به موسی(ع) گفتند: دعا نمی کنی تا باران بیاید؟ همهٔ باغ ها و زمین ها دارد خشک می شود. گفت: چرا، دعا می کنم. آمد، دعا کرد؛ اما خطاب رسید: دعا در این جمع مستجاب نیست، برای اینکه یک دوبه هم زن نشسته است؛ من از این دوبه هم زن خوشم نمی آید! تاریکی او سبب شده است که باران نیاید. خدا هیچ چیز دیگری نگفت، موسی(ع) هم گفت: یک دو به هم زن در بین شما نشسته است، بلند شود و بیرون برود؛ او باعث شده است که باران نیاید. دو به هم زن هم سرش را داخل پالتو یا عبایش کرد و گفت: تو که آبروی بنده ات را نمی بری، آبروی مرا نبر و ببخش. باران شروع به آمدن کرد. موسی(ع) بین خودش و خدا گفت: پروردگارا! کسی بیرون نرفت. گفت: بنده ام با من آشتی کرد. گفت: خدایا! چه کسی بود؟ خدا گفت: من که به تو سفارش کرده ام عیب کسی را برملا نکن، حالا خودم شخصی را که عیب دارد، برملا کنم؟ اصلاً توقع نداشته باش که معرفی اش کنم!
خداوند بسیار خوب است، از او فاصله نگیریم
وی ادامه داد: خداوند بسیار خوب است، از او فاصله نگیریم. می گوییم خیلی خوب است، اما نمی دانیم چقدر خوب است. از بچگی تا امروز چقدر گناه داخل پروندهٔ ما هست؟ کدامیک را تاکنون برای مادرمان، پدرمان، زن و بچه مان، دامادمان برملا کرده است؟ کدام گناهمان را برملا کرده است؟ امام حسین(ع) در دعای عرفه می گویند: اگر یکی از آن گناهان را بیرون می انداختی، هیچ کدامشان جواب سلام ما را نمی دادند و بعد هم ما را بیرون می کردند.
استاد انصاریان با بیان اینکه تجلی زیبایی ها با گشایش چشم دل ممکن است، تصریح کرد: فرعون، موسی(ع) را در دربار دید، ساحر ندید و چوب دستی اش را هم ابزار جادو ندید؛ او را پیغمبر دید و چوب دستی را ابزار معجزه دید و در پنهان مؤمن شد. خدا یک سورهٔ کامل در جزء بیست وسوم قرآن به نام او نازل کرد: «سورة المؤمن». مؤمن آل فرعون شد؛ آسیه -این خانم جوان- هم همین چشم دل را پیدا کرد و موسی(ع) را جادوگر ندید، عصا را هم ابزار جادو ندید و او هم مؤمن شد. ایمان او برملا شد و به شهادت رسید، اما ایمان مؤمن آل فرعون برملا نشد.
وقتی چشم دل باز شود، زیبایی ها را می بینیم و محبوب خدا می شویم
وی افزود: وقتی چشم دل باز شود، زیبایی ها را می بینیم و محبوب خدا می شویم. زیبایی ها برای من تجلی می کند، پروردگار عالم هم که مرا محبوب خودش قرار می دهد، به طرف این زیبایی ها حرکتم می دهد: «اذا احب الله تعالی عبداً الهمه ثمان خصال» هنگامی که پروردگار عاشق بنده اش می شود، او را به طرف هشت خصلت حرکت می دهد.
خداوند بندگان خاص خود را از حرام ها کنار می کشاند
استاد انصاریان به یکی از خصلت هایی که خداوند انسان را به سوی آنها حرکت می دهد، اشاره و خاطرنشان کرد: خصلت اوّل مادر همهٔ خوبی ها و ریشهٔ همهٔ زیبایی هاست. حضرت محمد(ص) فرمودند: «غضّ البصر عن المحارم» یعنی از تمام حرام های خدا به راحتی چشم پوشی می کند چون کمک خدا به دنبال اوست، چون دستش در دست رحمت خداست و از حرام چشم پوشی می کند؛ یعنی خدا او را از حرام کنار می کشاند.