۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۷ : ۰۸
در بخش اول گزارش، دو مولفه «نگرش مردم نسبت به موضوع حجاب» و «رفتار پوششی» آنها بررسی شده است. وضعیت نگرش جامعه به موضوع حجاب در ۵ محور اساسی شامل ارزشمندی حجاب، ضرورت حجاب برای زن مسلمان، حدود حجاب، پیامدهای حجاب و بیحجابی، مداخله دولت در موضوع حجاب ارزیابی شده است.
این گزارش میافزاید: درخصوص وضعیت حجاب در کشور سه موضوع کانونی و مهم شامل تغییر ارزشمندی حجاب از شرعی به عرفی، جمعیت بالای بدحجابان کمآسیب (محجبههای عرفی)، کانونهای بحران بدحجابی، وجود دارد که هرگونه سیاستگذاری و تصمیمگیری باید با لحاظ کردن آنها انجام شود.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در خصوص تغییر ارزشمندی حجاب از شرعی به عرفی، عنوان میکند که حجاب شرعی برای ۳۵ درصد از افراد جامعه ارزشمند است و تقریباً ۵۵ درصد از زنان حجاب عرفی را ارزشمند دانستهاند. درواقع نوعی حس و بیرغبتی درخصوص حجاب شرعی در میان بخشی از افراد جامعه ایجاد شده است که موجب میشود آنها بین دو گزینه حجاب عرفی و شرعی، حجاب عرفی را انتخاب کند.
همچنین در بخش جمعیت بالای بدحجابان کمآسیب (محجبههای عرفی) نتایج تحقیقات متعدد نشان میدهد، بیش از ۸۵ درصد از جمعیت افراد بدحجاب در گروه بدحجابان کم آسیب قرار دارند که به لحاظ ذهنی خود را محجبه میدانند. این گروه که اصطلاحاً آنها را طیف خاکستری مینامند، به لحاظ ذهنی از یک طرف حجاب را برای زن مسلمان واجب دانسته و نسبت به پیامدهای منفی بدحجابی آگاهی دارند، اما ازسوی دیگر نسبت به ارزشمندی حجاب شرعی و همچنین مداخله دولت در کنترل حجاب موضع داشته و مقاومت ذهنی دارند و بخشی از آنها به لحاظ ذهنی استعداد ریزش به سمت بدحجابان هنجارشکن را دارا هستند.
تحقیقات در خصوص کانونهای بحران بدحجابی نشان میدهد افراد تحصیلکردهِ جوانِ ساکن شهرهای بزرگ و کلانشهرها که عمده مصرف فرهنگی آنها تماشای ماهواره و فیلمهای سینمایی داخلی و خارجی است، بیشترین میزان آسیب و ناهنجاری را در موضوع حجاب دارند؛ بنابراین قشر اصلی و هسته کانونی بدحجابی در کشور که طراح اصلی حرکتهای ضدحجاب، کنشگران و بازیگران اصلی این صحنه هستند، دارای ویژگیهایی هستند که اتخاذ یک سیاست بسیار هوشمندانه، منعطف و سیال را ضروری میسازد.
از همینرو بهنظر میرسد درصورتی که قرار باشد اقدامی درخصوص حجاب انجام گیرد، این اقدام باید معطوف به نقطه کانونی آسیبزا به مسئله حجاب، یعنی کاهش ارزشمندی آن باشد که بار اصلی آن بر دوش نظام رسانهای و مصرف فرهنگی افراد است.