۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۱ : ۱۴
* اینک به مناسبت فرا رسیدن شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، به بیاناتی از رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره مهمترین توصیههای امیرالمومنین(ع) پس از ضربت خوردن اشاره میشود:
امیرالمؤمنین(ع)، بعد از ضربت خوردن در شب نوزدهم، وصیت کوتاهی دارد که آن را انشاءالله امروز برای شما ترجمه میکنم. علت هم این است که هر کسی سعی میکند لُب افکار و روحیات و نظرات و منش خود را در لحظات آخر زندگی، برای بهترین و امینترین اشخاص بیان کند. امیرالمومنین(ع) اعجوبه خلقت است. مسلمان درجهی اول و تالی تلو نبیاکرم است. مقامات او در آسمانها بیشترند تا در بین انسانها. این انسان متصل به ملکوت؛ این عارف به همهی معارف عالیه و راقیهی الهی؛ این مجاهد درجهی اول فیسبیلالله که جاهد فی الله حق جهاده همان طور که شایسته جهاد بود، در همهی مراحل زندگی جهاد کرد آن زاهد درجهی یک، سیاستمدار درجهی یک، زمامدار درجهی یک، انسانی با این خصوصیات والا، از دنیا میرود. وقت او تنگ است و آن بزرگوار، این ضیق وقت را پیش از ضربت خوردن هم میدانست، ضربت که زدند معلوم شد.
ساعتهای آخر عمر را میگذراند و میخواهد به فرزندانش، به اهل کوفه، به مسلمانان سرگشتهی آن روزگار و به همهی تاریخ، پیامی را خلاصه کند و بدهد. آن پیام، در یک صفحه میگنجد و عباراتش خیلی دقیق انتخاب شده است. با چشم معمولی که نگه کنیم، جملات این وصیت، گاهی ممکن است به نظر، ناهمخوان بیاید. یک جا مطلب بسیار مهمی را از نظر دیدها و تحلیلهای معمولی ما بیان میکند، بعد ناگهان مطلبی را که از نظر ما دارای اهمیت چندانی نیست، میگوید، اما دید علی بن ابیطالب(ع) دید الهی است؛ دید صائب است، مثل نگاه خداوند متعال به موجودات عالم است. کوچک و بزرگ در معیار خدایی و در دید علوی، با کوچک و بزرگ در دید ما، فرق دارد. لذا، اگر کسی با این دید نگاه کند که البته دست ما کوتاه است و از دور تحلیل میکنیم یا همین تحلیل، آن وقت عبارات همخوان است. مطالب، بسیار دقیق تنظیم شده است، گوش کنید:
و من وصیت له، علیهالسلام، للحسن و الحسین (علیهماالسلام) لما ضربه ابن ملجم لعنهالله. این وصیت را به امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) کرد. آنها را خواست؛ با آنها سخن گفت و این کلمات را بعد از ضربت خوردن، بر زبان آورد. مجروح است و بدن نازنینش بر اثر زهر، تبدار شده است. ضعف و بیماری، مانع آدمهای معمولی از ادای کلام میشود؛ اما مانع کسی مثل علی بن ابیطالب(ع) نیست. باید در همین ساعات کوتاه، بین ضربت خوردن تا شهادت که کمتر از چهل و هشت ساعت است، همه کارهای واجب و لازم و درجهی یک را انجام دهد؛ و انجام داد. یکی همین وصیت بود؛ که چنین شروع میشود: اوصیکما بتقویالله بیمقدمه، اولین کلمه تقواست.