۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۰ : ۰۷
اشاره حجتالاسلام قرائتی به ماجرای صلح حدیبیه است. ماجرا از این قرار بود که سال ششم هجری پیامبر(ص) در خواب دید با یارانش به مکه مشرف و به طواف خانه خدا و انجام مناسک عمره موفق شدهاند؛ «لَّقَدْ صَدَقَ اللَّـهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ ۖ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّـهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ ۖ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِک فَتْحًا قَرِیبًا؛ حقاً خدا رؤیای پیامبر خود را تحقّق بخشید [که دیده بود:] شما بدون شک، به خواست خدا در حالی که سر تراشیده و موی [و ناخن ] کوتاه کرده اید، با خاطری آسوده در مسجد الحرام درخواهید آمد. خدا آنچه را که نمیدانستید دانست، و غیر از این، پیروزی نزدیکی [برای شما] قرار داد.» از این جهت قصد عزیمت به مکه کردند.
هنگامی که قافله مسلمانان به منطقه حدیبیه رسید، ناگهان شتر پیامبر (قَصواء) بر زمین نشست. مسلمانان به فرمان رسول خدا در همان ناحیه فرود آمدند. به معجزه پیامبر، چاه خشکی که در آنجا بود، پر آب شد و همه سیراب شدند و حتی چندین بار باران بارید.
قریش گفتند اگر محمد(ص) قصد جنگ نداشته باشد، اجازه ورود به مکه را به او نمیدهیم تا عربها ما را شماتت کنند. درواقع، سران قریش از جمله ابوسفیان که در سال پنجم هجرت در جنگ احزاب موفقیتی در مقابل مسلمانان به دست نیاورده و در میان مردم عرب سرافکنده بودند) ورود مسلمانان به مکه را نوعی تحقیر خود و موجب طعن بیشتر اعراب میدانستند. قریش نمایندهای به سوی مسلمانان فرستادند تا با مسلمانان پیمان صلحی ببندد که به موجب آن، مسلمانان در آن سال بدون زیارت خانه خدا به مدینه بازگردند و سال بعد وارد مکه شوند تا بدین صورت مکیان مورد شماتت سایر اعراب قرار نگیرند. این نماینده سهیل بن عمرو نام داشت و پیامبر با دیدن او گفت: «قریش با فرستادن این مرد، قصد صلح دارند ».
پس از این مذاکرات رسول خدا(ص) علی(ع) را طلبید و به او فرمود: بنویس «بسم الله الرحمن الرحیم» سهیل بن عمرو گفت: من این عنوان را به رسمیت نمیشناسم، باید همان عنوان رسمی ما را بنویسی «بسمک اللهم» و علی(ع) نیز به دستور رسول خدا(ص) همان گونه نوشت. سپس پیامبر(ص) فرمود: بنویس «این است آنچه محمد رسول الله با سهیل بن عمرو نسبت به آن موافقت کردند». سهیل گفت: اگر ما تو را به عنوان «رسول الله» میشناختیم که این همه با تو جنگ و کارزار نمیکردیم، باید این عنوان نیز پاک شود و به جای آن «محمد بن عبدالله» نوشته شود، پیغمبر قبول کرد و چون متوجه شد که برای علی بن ابیطالب دشوار است عنوان «رسول الله» را از دنبال نام پیغمبر پاک کند خود آن حضرت انگشتش را پیش برده و فرمود: یا علی جای آن را به من نشان ده و بگذار من خود این عنوان را پاک کنم.
منبع:تسنیم