۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۳ : ۰۶
پیامبر (ص) در حدیثی در عین حال که الگو بودن را تعریف میکند، یک تکلیف را همراه با تعریف به همراه دارد . حضرت میفرمایند : «الاسلام یعلو ولایعلی علیه» این جمله خبری است که به صورت تعریف الگوی اسلامی است.
لاکن به داعی انشا القا شده است. تکلیف جامعه اسلامی را به همراه دارد.
یک زمان یک خبر فقط گزارش میدهد که آسمان یا زمین اینگونه است، این یک گزاره علمی است . یک وقت در مسئله حکمت عملی دستوری است که به صورت خبر بیان میشود ولی در حقیقت به داعی انشا القا شده است.
اگر دارد «انّ الصّلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» منکر یعنی به طرزی نمازبخوانید که جلوی فحشا و منکر را بگیرد، گرچه به صورت جمله خبریه و تعریف است، اما تکلیف به همراه دارد. رسول خدا (ص) فرمودند: اسلام را من تعریف میکنم. که این تعریف، تکلیف را به همراه دارد. یعنی یک بودی است که باید را به دنبال دارد آن بودی که باید را به همراه نداشته باشد فقط یه گزاره علمی و گزارش خبری است اما اینجا به امت اسلامی میگوید : برترین امت باشید و بالاترین ملت. برترین ملت و بالاترین امت هرگز فخر نمیکند.
زیرا یکی از معانی برجسته اعتلا فروتنی است. آن کسی که فخر میفروشد، فرومایه است نه فروتن. حضرت فرمودند:« برتر باشید و برتری در آن است که فخر نکنید.» لذا ذات مقدسش نیز این چنین بود:
اصل اول این است که ما برای جوامع بشر الگو باشیم و اصل دوم نیز آن است که الگو بودن به این است که ما خود، خدا و رابطه بین خود و خدای خود را بشناسیم. خداوند فرمود؛ حق محض است. ذات محض اول حق ، این حق مقابل ندارد. زیرا هستی محض مقابل ندارد. ما در حرم امن بار نداریم، راه نداریم؛ احدی راه ندارد "ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ" اما یک حق.
دیگری که در سوره آل عمران اشاره کرده فرمود:« الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرِینَ» یعنی هر چه در قلمرو امکان حق است، این الف لام پیام آن است، «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ» از خداست . اگر از خدا نبود حق نیست. بنابراین تمام مجاری ادارک و تحریک ما باید ببیند این حق از کجا میآید.
وقتی «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ» شد ما همان جا باید خیمه بزنیم و دور آن حقبگردیم . زیرا ما علوی هستیم وقتی علوی شدیم «عَلِی مَعَ الحَق وَالحَقُّ مَعَ عَلِی، یدورُ مَعَهُ حَیثُما» ما نه بیکاریم ، نه به دور خود میگردیم، نه به دور دیگری حلقه میزنیم ، نه گاهی میرویم ، نه گاهیبرمیگریدیم، عبدی که علوی باشد؛ «عَلِی مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَعَلِی، یدورُ مَعَهُ حَیثُما»
مطلب بعدی این است: آنطور که علی میگردد ، مقدور ما نیست. آنچه شاگردان علی میگردند، مقدور ما است . پیامبر(ص) درباره عمار می فرماید: «عَمَّارُ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَمَّار یَدُورُ مَعَ الحَقِّ «حَیثُ مَا دَارَ» با این تفاوت که مرجع ضمیر در یدور درباره امیرمومنان(ع) به علی (ع) باز میگردد، اما در باره عمار به خود او باز میگردد؛ پساین عمار یاسر است که با حق میگردد؛ اما این حق است که با امیرمومنانعلی(ع) میگردد؛ یعنی «یدور عمار مدار الحق حیث ما دار»؛ در حالی که «یدور الحق مع علیٍ حیث ما دار» ما یک دین نوشته، سنت نوشته ، یا یک فقه نوشته نداریم که قیام و قعود آن با حضرت امیرالمونین تطبیق دهیم، در واقع اینکه رسالهای یا فقهی که از قبل نوشته شده باشد نداریم که برابر آن احکام حرکت کنیم. ما دینمان را از قیام و قعود و سکوت امضا و فعل معصومین (ع) می یابیم . اینطور نیست که ما قبلا کار معصوم را با آن فقه بسنجیم.
ما قرآن و عدل قرآن و عترت طاهرین را داریم ، این ها به اذن الهی، با وحی الهی، از معدن وجود مبارک پیغمبر (ص) دین را فرا میگیرند و برابر آن کار میکنند و حرکت اینها منشاء پیدایش دین است، ما فقه خود را، از قول اینها، فعل و امضاء و همچنین سکوت اینها میگیریم، حق را ما از محور این ها برداشت میکنیم. اما عمار و امثال اینها دین و سنت شناخته شدهای را دارند و حکم تبیین شده دارند، «عَمَّارُ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَمَّار یَدُورُ مَعَ الحَقِّ حَیثُ مَا دَارَ»عمار شدن مقدور ما است، مساله اساسی این است که اگر ما این "الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ" را فراموش کردیم، هم خود را فریب دادهایم و هم دیگران را فریب میدهیم ، و راه آنها را هم میبندیم، عالم بیعمل، نظام بیعمل،مسئول اختلاسی و حقوق نجومی، مثل سنگ دهنه جدول است ، که نه خود آب میخورد و نه میگذارد دیگران آب بخورند، زیرا او الگو نخواهد شد و باید از این رو حواسمان باشد.
اینجور افراد را باید از دو منظر در قرآن بررسی کنیم، این افراد از منظر قرآن ابتداء کارهای مکروه انجام میدهند و سپس تحت ولایت شیطان قرار میگیرند و خداوند را فراموش میکنند و کسی که خداوند را فراموش کند ،خداوند اولین کیفر تلخ راد برای این افراد که فراموشی خودشان است ،قرار میدهد، این انسان گاه به کشتن امام زمان خود میرسند، امام حسین(ع) در تودیع پایانی خود در خیمه امام سجاد(ع) حضور پیدا کرد و امام سجاد(ع) فرمودند: «که این قوم با شما چه کرد؟ » ایشان بخش پایانی سوره مجادله را
خواندند» پس کسی که خداوند را فراموش کرد خود را فراموش خواهد کرد و این افراد تمام تلاششان بر این است که از زمین در بیاورند روی زمین بگذارد و با روی سیاه به طرف مرگ برگردند.
در قرآن آمده است : به هنگام مرگ فرشتگان به صورت پشت یک عده، مشت و سیلی میزنند، سکرات سخت در هنگام مرگ برای این افراد است، استاد شاهآبادی میفرماید: «فرشتگانی که در این دنیا حضور دارند، تا عمری را که گذران کرد و میخواهد با دست خالی برود، محکم با پشت به کمر او میزنندتا او را وارد برزخ کنند، فرشتگان برزخی با دستی محکم برصورت این افراد میزنند. در واقع این بیچاره بین مشت و لگد رنج میبرد و این سرنوشت افرادی است که فقط خود را میبینند.
بسیاری از کشورها هستند که در حد یک استان ما هستند ! اما تمام لبنیات را تهیه میکنند و این نشان میدهد که ما همیشه به دنبال الگو هستیم و همه این مسائل به فهم، و فهم ما برمیگردد . تا خودمان را بیابیم. وقتی خود را یافتیم کاری که از مرز حق بگذرد را انجام نمیدهیم و متاسفانه امروز خود را گم کردیم. جهان تشنه پیام اسلام است و ما مسئولیم و میتوانیم همچون عمار باشیم، همچون اوایل انقلاب که مردم ما عمارگونه اقدام کردند و جان دادند. دفاعمقدس میتواند نمونه یک عمار باشد. و حیف از است این شرف آسمانی را به زباله بفروشیم، بد دیگران را خواستن و به دنبال حرام رفتن و ایجاد تهمت برای دیگران، کار زشتی است.
هیزم جهنم، خود ظالم است. اما تا به حال نشنیدیم که برای جهنم بنزین نفت یا زغال سنگ بیارند. گاهی خود انسان ، گر میگیرد و از این بدتر داریم،همین انسانها که به گفته خداوند گر میگیرند، خداوند در مقابل آنها میگوید «و روحون و ریحانون و جنت النعیم" چرا ما نباشیم و این مخصوص علیو اولاد او (ع) نیست و شامل شاگردان او هم میشود.اینکه فرمودند ما الگوی پیشرفت باشیم ، شدنی است . که ما در مدار حق حرکتکنیم و خودمان را به زباله تبدیل نکنیم، دیر بجنبیم زباله خواهیم شد. وچرا به جای آنکه فرشتگان به استقبال ما بیایند، برای مشت و لگد زدن بهما بیایند، هنگام مرگ فرشتگانی هم هستند که به استقبال انسان میآیند و به او سلام میکنند و این مخصوص اولیا و انبیاء نیست و این یک الگو است واگر کسی به این آیه خداوند توجه کند، متوجه میشود که این خویی که خداوند در قرآن گفته است ، وبرای همه هست.
گاهی ما از بوی گل، آهنگ و بو عطر خوب، لذت میبریم و اینها سرمایههایمشترک بین المللی است . اگر این آیه خداوند که همه این موضوعات در آناشاره شده است را رعایت کنیم ، آهنگ ملایم و لطافت برای همه ما الگو خواهد شد و جامعه هم بدنبال این است. به هیچ کس سفارش نکرده اند، از گل و عسل لذت ببر و این موضوعات یاد دادنی نیست و سرمایههای اصلی بین همهما است.
خداوند میفرماید : تمام انسانها یک صاحب خانه دارند و یک معمار دعوت کنید که با صاحب خانه بسازد زیرا من خیلی از علوم را به شما دادم و اگر میخواهید در حوزه و دانشگاه درس بخوانید، درس بخوانید. درسی که اگر بیرون میآید، میهمان است. ولی سعی کنید یک معماری را دعوت کنید که با توحید و نبوت و صاحب خانه بسازد و در کل با حق مداری بسازد وگرنه همیشه در زحمت هستید. اگر بیگانه را دعوت کردید که با صاحب خانه نساخت، همیشه در زحمت هستید و دیگر الگویی برای دیگری نخواهید شد. و اگر ان شاالله مهمانی دعوت کردید که در حوزه یا دانشگاه علوم، آداب و اخلاق را فراهم کردیم و مسائل اقتصادی را فراهم کردیم که با صاحب خانه هماهنگ بود. هم به دیگران راهمیدهیم و هم خودمان به راه خواهیم بود. و اگر غیر از این باشد راه دیگران را هم میبندیم.
گفتنی است، نشست یک روزه مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با پیام آیت الله جوادی آملی و با حضور دکتر واعظ زاده رئیس مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ، حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد احمدی رئیس اندیشکده معنویت و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و جمعی از اندیشمندان و پژوهشگران حوزهو دانشگاه درمرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برگزار شد.
در ادامه این نشست مقالات تخصصی از سوی پژوهشگران ارائه و به بحث گذاشته شد.