۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۷ : ۱۸
کشف حجاب، واقعهای که به دنبال تصویب قانونی در ۱۷ دی ۱۳۱۴ در ایران رخ داد و به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از چادر، روبنده و روسری منع شدند. این قانون اوج سیاستهای رضاخان در زمینه تغییر لباس بود که از سال ۱۳۰۷ آغاز شده بود. این سیاستها واکنشهایی از جمله قیام مسجد گوهرشاد را در پی داشت. با درخواست علما، این قانون در سال ۱۳۲۳ در دوره حکومت محمدرضا پهلوی لغو شد.
سفر رضاخان به ترکیه
به باور تاریخنگاران، سفر رضاشاه به ترکیه در ۱۳۱۳ شمسی، بر نگرش او درباره میزان عقبماندگی ایرانیان نسبت به ترکها اثرگذار بود و او را نسبت به اجرای کشف حجاب مصمم کرد. وی پس از سفر، به مستشارالدوله صادق، سفیر کبیر ایران در ترکیه گفت: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم». صدرالاشراف نیز در خاطرات خود از تأثیر سفر ترکیه بر رضاشاه یاد کرده و نوشته است: «رضاشاه پس از مسافرت به ترکیه در اغلب اوقات ضمن اشاره به پیشرفت سریع ترکیه، از رفع حجاب زنها و آزادی آنان صحبت و تشویق میکرد».
به گفته حسن ارفع، «مصلح ایرانی به دیدار همتای ترکش آمده بود تا بیاموزد و با دیدار از یک کشور پیشرفتهتر، از پیشرفتی که در ترکیه حاصل آمده بود، بهره فراوان برد و پس از بازگشت بیدرنگ دست به کار شد تا آنچه را در آنجا آموخته بود، به کار گیرد». یحیی دولتآبادی نیز نوشته است: «از آنجا که آتاتورک دعوت متقابل را پذیرفته بود، رضاشاه میخواست تا زمان بازدید او، ایران را با چنان سرعتی مدرن سازد که آتاتورک عقبماندگی نسبی ایران را مشاهده نکند.»
در فاصله سالهای 1313 تا 1314 شمسی، اقدامات تبلیغاتی به منظور آماده ساختن افکار عمومی برای کشف حجاب انجام گرفت. جشنها و مجالس سخنرانی متعددی در این زمینه در تهران و دیگر شهرها برپا شد. کانون بانوان در اردیبهشت ۱۳۱۴ تحت نظارت وزارت معارف و به ریاست شمس پهلوی تأسیس شد. در این کانون، اشخاصی نظیر صدیقه دولتآبادی، فاطمه سیاح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، فخرالزمان غفاری بایندر و پری حسام شهیدی فعالیت داشتند. این کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانی برگزار کرده و از اشخاص معروف دعوت نماید تا برای حضار راجع به مقام زن و مرد سخنرانی کنند. در تعقیب این سیاست به وزارت معارف دستور داده شد که در مدارس کشور مجالس جشن و سرور و خطابه با روی باز و بدون حجاب برگزار شود و نیز تصمیم گرفته شد مدارس ابتدایی تا سال چهارم به صورت مختلط توسط زنان اداره گردد. در نشریات نیز مقالاتی در انتقاد از حجاب به چاپ رسید.
فرمان کشف حجاب به صورت رسمی در ۱۷ دی ۱۳۱۴ صادر شد. در این روز، جشنی از طرف علی اصغر حکمت که خود نقش فعال و مؤثری در این ماجرا داشت، در دانشسرای مقدماتی و در حضور رضاشاه برپا شد. در این جشن همسر و دختران شاه و جمعی از همسران وزیران و وکیلان بدون حجاب شرکت داشتند. شاه طی نطقی همه زنان را به عدم استفاده از حجاب تشویق نمود و اعلام کرد که تاکنون نیمی از جمعیت کشور به حساب نمیآمدند؛ زیرا در پرده به سر میبردند. و ادامه داد که نجابت و عفت زن به چادر مربوط نیست و زن روحاً و اخلاقاً میبایست عفیف باشد. از این تاریخ به بعد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی، بجز کلاههای اروپایی، ممنوع اعلام شد. زنان محجبه حق ورود به خیابانها یا استفاده از وسایط نقلیه را نداشتند. کسبه نیز مجاز به فروش اجناس به زنان با حجاب نبودند. آنهایی که جرئت میکردند در مقابل این بیقانونی خشونتبار ایستادگی کنند، با حمله و بیحرمتی مأموران شهربانی مواجه میشدند.
شرایط جامعه پس از این قانون
از این پس برای آموزگاران و دختران دانشآموز داشتن حجاب ممنوع شد و افسران ارتش با زنانی که حجاب داشتند راه نمیرفتند. در اتوبوس زنان با حجاب را راه نمیدادند و در معابر پاسبانها از اهانت و کتک زدن به زنهایی که چادر داشتند با نهایت بیپروایی و بیرحمی فرو گذار نمیکردند. حتی بعضی مأموران بویژه در شهرها و دهات زنهایی را که پارچه روی سر انداخته بودند، اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها کشیده و پارهپاره میکردند و اگر زن فرار میکرد او را تا توی خانهاش تعقیب میکردند و به این هم اکتفا نکرده اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتیش کرده، اگر چادر از هر قبیل میدیدند پارهپاره میکردند یا به غنیمت میبردند.
تصویب و ابلاغ قانون کشف حجاب بیش از پیش جامعه روحانیت را با محدودیت مواجه کرده بود، اعتراضات علما و روحانیون و مخالفتهای گسترده مردمی را نیز در سراسر کشور و در شهرهایی نظیر قم، اصفهان و شیراز در پی داشت که مهمترین نمونه آن قیام بزرگ مسجد گوهرشاد مشهد بود. اگر چه با انتشار خبر قیام گوهرشاد در تیرماه 1314 در اعتراض به اجباری شدن پوشش و لباس غربی برای مردان، مقدمات اعتراض اجتماعی وسیعی فراهم شده بود اما فقدان رهبری منسجم و خشونت شدید حکومت از جمله عواملی به شمار میآید، که نه تنها این اعتراضات را ناکام گذاشت، بلکه رضاخان را نیز مصمم به اجرای خشونت بار کشف حجاب برای زنان مسلمان ایرانی کرد.
در قم آیت الله حائری که به خاطر حفظ حوزه علمیه موضعی بیطرفانه در امور داشت، از سوی روحانیون و دیگر طبقات سخت تحت فشار قرار گرفت. به گونهای که میرزا مهدی بروجردی که عملاً مدیریت حوزه علمیه قم را بر عهده داشت، تهدید کرد که نامهای را با امضای وی علیه اقدامات دولت انتشار خواهد داد. سرانجام آیت الله حائری تلگرافی در تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۱۴ خطاب به رضاشاه نگاشت. بعد از این تلگراف رضا شاه به قم آمد و به منزل آیت الله حائری رفت، بدون سلام و جواب، با غضب و عصبانیت گفت: «رفتارتان را عوض کنید و گرنه حوزه قم را با خاک یکسان میکنم». در ادامه این ماجرا رژیم تعدادی از روحانیون را به جرم تحریک آیت الله حائری تبعید کرد.
سرانجام این قانون
پس از روی کار آمدن محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲۰، گروهی از زنان که از فشار حکومت پدرش سخت به ستوه آمده بودند در مخالفت با کشف حجاب، در معابر عمومی با چادر ظاهر شدند و مأموران حکومتی هم علیرغم وجود قانون کشف حجاب چندان که باید با آنان مقابله نمیکردند. در مهرماه همان سال آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی طی نامهای به نخست وزیر وقت خواهان کم کردن فشار بر زنان محجبه شد. در سال ۱۳۲۳ نیز آیت الله سید حسین طباطبایی قمی از مراجع وقت، نامهای به شاه جدید نوشت و از وی خواست کشف حجاب اجباری را لغو کند. سرانجام با مخالفت علما و مقاومت مردم، قانون کشف حجاب لغو گردید. انتشار دو فتوای «حاج حسین آقا بروجردی» و «حاج سید محمدتقی خوانساری» که دال بر لزوم حجاب و تحریم بی حجابی بود در آن روزها منتشر شد و از نظر فرهنگی و دینی مردم را به سمت حجاب تشویق کرد.
حجاب در اسلام از اهمیت فراوانی برخوردار است و آیاتی در قرآن و احادیثی از ائمه (ع)، از وجوب و اهمیت آن سخن گفتهاند. حکم حجاب در فقه در بخش نماز و نکاح مطرح شده است، که این حکم از دیدگاه فقها از احکام ضروری دین اسلام است. در باور مسلمانان، ایجاد امنیت روانی و حفظ سلامت اخلاقی جامعه از حکمتهای واجب شدن حجاب است.
در آیه 31 سوره نور، در اهمیت حجاب اینگونه آمده است:
«وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَیٰ جُیوبِهِنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ... وَ لَایضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَی اللهِ جَمِیعًا أَیهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فرو بندند و پاكدامنی ورزند و زیورهای خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعاً از آن پیداست. و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند، و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان... آشكار نكنند؛ و پاهای خود را [به گونهای به زمین] نكوبند تا آنچه از زینتشان نهفته میدارند معلوم گردد. ای مؤمنان، همگی [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنید، امید كه رستگار شوید».
رسول خدا (ص) نیز فرمودهاند: «هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمیکند و همچنین موی سر و مچ خود را نمایان نمیسازد و هر زنی که این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است؛ و همچنین زر و زیور خود را در منظر و دیدگاه غیر شوهر نمیگذارد و در غیاب شوهر، خود را خوشبو نمیکند که اگر چنین کند، دینش را تباه و خدا را به خشم آورده است. برای زن، جایز نیست مچ پا را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد، اول اینکه: خداوند سبحان همیشه او را لعنت میکند. دوم اینکه: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ میشود. سوم اینکه: فرشتگان الهی هم او را لعنت میکنند. چهارم: عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است». (مستدرک حاکم، ج ۲، ص ۵۴۹)
انقلاب اسلامی ایران با هدف احیای ارزشها شکل گرفت و همان گونه که انتظار میرفت حجاب نیز به عنوان جلوهای بارز از ارزشهای اسلامی، به درخواست مردم و دستور امام خمینی(ره)، در کسوت یک قانون درآمد تا تحقق این مهم را امکانپذیرتر نماید. سالهای پس از انقلاب و به خصوص با آغاز جنگ تحمیلی و فضای معنوی حاکم بر کشور، این ارزش اسلامی را در افراد جامعه درونی کرده بود، از همین رو، روزبهروز بر رونق حجاب و عفاف افزوده میشد.
با پایان یافتن دوران دفاع مقدس و ورود به دوران سازندگی، توجه دولت و به تبع آن مردم از مفاهیم معنوی به مسائل مادی معطوف شد. در این دوران، دولت تمام هموغم خود را برای سروسامان بخشیدن به ویرانیهای حاصل از جنگ گذارد، اما در این بین ریشهی برخی باورهای مذهبی در میان مردم استواری خود را از دست داد. شاید یکی از دلایل دستور اسلام برای انجام روزانهی عبادتها این باشد که شاداب ماندن روحیهی معنوی، اعتقادات و باورها نیازمند تکرار و تمرین و گاهی بازنگری و بهروزرسانی است اما در دوران سازندگی از این مهم غفلت شد.
این وضعیت در دوران اصلاحات، به دلیل کار گستردهی فرهنگی برای دور کردن جامعه از فضای ارزشی، شدت بیشتری گرفت. در این دوران، ظهور و فعالیت ماهوارهها در کنار رسانههای داخلی همچون روزنامههای زنجیرهای شدت گرفت. کمکم با گسترش هجمههای رسانهای ضد مقدسات و کمرنگ شدن باورهای دینی در میان برخی از طبقات جامعه، بدحجابی نمود بیشتری یافت و زنان و دختران بدحجاب در خیابانها ظاهر شدند.
بدحجابی مسئلهای فردی نیست که به تصمیم شخصی افراد باز گردد و دلیل وجوب آن در دین آسمانی اسلام نیز همین نکته است و ادامهی روند کنونی با همین شیب و حتی شیبی کمتر از این میتواند سبب گسترش بیبندوباری و فساد در جامعه شود و این آفت، بیتردید، دامن ساختار خانواده را نیز خواهد گرفت. با تزلزل ساختار خانواده، جامعه نیز دچار تزلزل میشود و به سمت فروپاشی حرکت خواهد کرد.
با نگاهی به وضعیت حجاب گروههای سنی مختلف، میتوان بیشترین بدحجابیها را در میان قشر جوان جامعه مشاهده کرد، البته این رفتار به سنین بالاتر نیز تسری یافته است و به نسبت سالهای گذشته بدحجابی بیشتری در بین سنین بالاتر شاهدیم. هرچند نمیتوان از تأثیر گروه همسالان در این سنین غافل شد، اما نوجوانان و کودکان از پدر و مادر و اطرافیان خود نیز الگوبرداری میکنند و به همان نسبت که بدحجابی بیشتری را در گروههای سنی بالاتر شاهدیم، تسری این مسئله به نوجوانان و جوانان تربیتیافته در دامان مادرانی که خود از حجاب مناسبی برخوردار نیستند دور از انتظار نیست.
باتوجه به شرایط کنونی، لازم است که دستگاهای مسئول، به بی توجهی خود نسبت به مسئله فرهنگ و پوشش جامعه پایان دهد و با اقدامات مناسب، جلوی این ناهنجاری را بگیرند؛ در کنار اقدامات دستگاههای مسئول، افراد و خانواده ها نیز بایستی تمام تلاش خود را به کار بگیرند و با هوشیاری در برابر این اتفاق، عمل نمایند.