۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۲ : ۱۸
رابطه ی شهید با جامعه اش دو رابطه است: یکی رابطه اش با مردمی که اگر زنده و باقی بود از وجودش بهره مند می شدند و فعلا از فیض وجودش محروم مانده اند، و دیگر رابطه اش با کسانی که زمینه ی فساد و تباهی را فراهم کرده اند و شهید به مبارزه با آنها برخاسته و در دست آنها شهید شده است.
بدیهی است که از نظر پیروان شهید که از فیض بهره مندی از حیات او بی بهره مانده اند، شهادت شهید تأثرآور است. آن که بر شهادت شهید اظهار تأثر می کند در حقیقت به نوعی بر خود میگرید و ناله میکند.
اما از نظر زمینه ای که شهادت شهید در آن زمینه صورت می گیرد، شهادت یک امر مطلوب است به علت وجود یک جریان نامطلوب. از این جهت مانند یک عمل جراحی موفقیت آمیز است که مطلوب است اما در زمینه ی آپاندیس یا زخم روده یا زخم معده یا چیزهایی از این قبیل. بدیهی است که اگر چنین زمینه هایی در کار نباشد، جراحی ضرورتی ندارد، بلکه کار غلطی است.
درسی که از جنبه ی اجتماعی، مردم باید از شهادت شهید بگیرند این است که اولاً نگذارند آنچنان زمینه ها پیدا شود. از آن جهت آن فاجعه به صورت یک امر نبایستنی بازگو می شود و اظهار تأسف و تأثر می شود که به قهرمانان ظلم و قاتلین شهید مربوط است، برای اینکه افراد جامعه از تبدیل شدن به امثال آن جنایتکاران خودداری کنند، همچنان که می بینیم نام یزید و ابن زیاد و امثال آنها به صورتی درآمده که هرکس در مکتب عزاداری واقعی امام حسین تربیت شده باشد از کوچکترین تشبّه به آنها در عمل ابا دارد.
درس دیگری که باید جامعه بگیرد این است که به هرحال باز هم در جامعه زمینه هایی که شهادت را ایجاب کند پیدا می شود؛ از این نظر باید عمل قهرمانانه ی شهید از آن جهت که به او تعلق دارد و یک عمل آگاهانه و انتخاب شده است و به او تحمیل نشده است بازگو شود، و احساسات مردم شکل و رنگ احساس آن شهید را بگیرد. گریه بر شهید، شرکت در حماسه ی او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موج اوست.اکنون آیا جشن و شادمانی و پایکوبی و احیاناً هرزگی و شرابخواری و بدمستی- آنچنان که در جشنهای مذهبی مسیحیان دیده می شود- همشکلی و همرنگی و هم احساسی می آورد یا گریه؟
تفکری اشتباه دربارهی گریه وجود دارد که آن را همواره معلول نوعی درد و ناراحتی میدانند بنابراین خود گریه امری نامطلوب است در حالی که خنده و گریه از مختصات انسان است. حیوانات دیگر لذت و رنج دارند، سرور و اندوه نیز دارند، اما خنده و گریه ندارند. خنده و گریه مظهر شدیدترین احساسات انسان می باشند. آن چیزی که ما در عرف امروز آن را «احساسات» می خوانیم از مختصات انسان است، و خنده و گریه مظهر شدیدترین حالات احساسی انسان.
گریه نیز به نوبه ی خود انواع و اقسام دارد. گریه همیشه ملازم است با نوعی رقّت و هیجان. اشک شوق و عشق را همه می شناسیم. در حال گریه و رقّت و هیجان خاص آن، انسان بیش از هر حالت دیگر خود را به محبوبی که برای او می گرید نزدیک می بیند، و در حقیقت در آن حال است که خود را با او متحد می بیند. خنده و شادی بیشتر جنبه ی خودی و شخصی و در خود فرو رفتن دارد و گریه بیشتر جنبه ی از خود بیرون آمدن و خود را فراموش کردن و با محبوب یکی شدن. خنده از این نظر مانند شهوت است که در خود فرو رفتن است و گریه مانند عشق است که از خود بیرون رفتن است.
امام حسین علیه السلام به واسطه ی شخصیت عالی قدرش، به واسطه ی شهادت قهرمانانه اش مالک قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است. اگر کسانی که بر این مخزن عظیم و گرانقدر احساسی و روحی گمارده شدند- یعنی رهبران مذهبی- بتوانند از این مخزن عظیم در جهت همشکل کردن و همرنگ کردن و هم احساس کردن روحها با روح عظیم حسینی بهره برداری صحیح کنند، جهان اصلاح خواهد شد.
راز بقای امام حسین این است که نهضتش از طرفی منطقی است، بُعد عقلی دارد و از ناحیه ی منطق حمایت می شود، و از طرف دیگر در عمق احساسات و عواطف راه یافته است. ائمه ی اطهار که به گریه بر امام حسین سخت توصیه کرده اند، حکیمانه ترین دستورها را داده اند. این گریه هاست که نهضت امام حسین را در اعماق جان مردم فرو می کند.
پی نوشت:
(مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 473 و 437)
منبع:تسنیم