۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۴ : ۰۷
سنّت بودن نهضت عاشورا ایجاب می كند كه حوادث پیش از كربلا، رخدادهای روز عاشورا و حوادث پس از آن، از سوی موافقان و مخالفان تحلیل شود؛ یعنی باید سخنان و رفتار حاكمان دربار اموی، پیش از قیام حسین بن علی (علیه السلام)، دستورهای آنان در روز عاشورا و حركت های آن ها پس از عاشورا بررسی شود تا روشن گردد كه دشمنان اسلام می خواستند دربارهٴ براندازی آن تا كجا پیش روند.
شعاع پیام عاشورا
شعاع هر پیامی وابسته به شعاع هستی انشاءكنندهٴ آن پیام است. اگر مبدأ پیام در محدوده ای خاصْ حضور وجودی داشت، قلمرو پیام او هم به همان جا محدود خواهد بود و اگر مصدر پیام، منطقه ای وسیع را در حیطهٴ هستی خویش داشت، شعاع پیام او نیز به همان اندازه وسیع خواهد بود.
ما اگر حسین بن علی (علیه السلام) را به انسان كامل و خلیفهٴ خدا در زمین بشناسیم، منطقهٴ نفوذ پیام او محدود نیست، بلكه تا آن جا كه شعاع انسانیت هست، پیام حسینی نیز هست؛ خواه در پهنهٴ زمین، خواه در گسترهٴ زمان.
یعنی در طول تاریخ، هر جا انسانی حضور و ظهور دارد، مخاطب كربلای حسینی است. البته هر گروهی كه نیاز فكری و اجتماعی خود را در فرایند عاشورا می یابد، شاید چنین بیندیشد كه تنها گروه آنان است كه مخاطب اصلی كربلایند؛ لیكن بهره وری هر گروه، مستلزم انحصار پیام كربلا به آن نیست.
قلمرو پیام نهضت حسینی محدود نیست؛ بلكه مخاطب اصیل آن، انسان است و مؤید آن، سخن وجود مبارك رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است كه «حسین منّى و أنا من حسین»[1]؛ «حسین (علیه السلام) از من است و من از او هستم». درست است كه حسین بن علی (علیه السلام) نوهٴ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، ولی آن حضرت نوه های دیگری هم داشته اند كه دربارهٴ آن ها چنین تعبیری نفرمودند. بنابراین، سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به این معناست كه كیان دین و نبوّت و رسالت من با قیام حسین (علیه السلام) زنده است. از این رو، پیام نهضت حسینی تا شعاع رسالت و نبوّت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نفوذ دارد.
بهترین سند برای ارزیابی منطقهٴ رسالت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرآن كریم است. بر پایهٴ قرآن، وجود پربركت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای همهٴ مردم و جوامع بشری (جهانیان) منشأ رحمت است؛ ﴿و ما أرسلناك إلّا رحمة للعالمین﴾[2] و ﴿و ما أرسلناك إلّا كافّة للنّاس﴾[3]. اگر خداوند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به نام رحمت عوالم ارسال كرده است و اگر همین پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایدكه من از حسین (علیه السلام) هستم، با این شكل منطقی قلمرو پیام كربلا روشن می شود.
زیرا خدا دربارهٴ پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: بركت وجود او جهانی است و ایشان نیز با چنان شعاع رحمتی فرمودند: كیان من به كربلای حسین زنده است؛ «و أنا من حسین». از این رو، پیام نهضت حسینی نیز جهانی است. معنای جهانی بودن یك مكتب، حفظ دو اصل جامع و كلی است: یكی همگانی بودن به لحاظ افراد و دیگری همیشگی بودن به لحاظ ازمان.
بنابراین، پیام نهضت عاشورا برای شیعیان سودمند است؛ چون آنان امّت امام حسین (علیه السلام) هستند. نیز برای قاطبهٴ مسلمانان جهان مفید است؛ زیرا همگی زیر ولایت اویند؛ گرچه برخی به ولایت وی معتقد نیستند. همچنین برای همهٴ موحّدان و اهل كتاب عالم سودمند است؛ چون او پیام توحیدی دارد و همهٴ موحّدان مورد عنایت توحیدی آن حضرت (علیه السلام) هستند و سرانجام، برای همهٴ جوامع بشری نفع دارد؛ زیرا كربلا قیام انسانی را به همراه دارد. بنابراین، هیچ انسانی از پیام نهضت كربلا محروم نیست و شعاع آن همهٴ افراد بشریت را در بر می گیرد.
نیاز همگان به پیام
هیچ كس نمی تواند بگوید: من از مراسم سوگواری سالار شهیدان بی نیازم؛ خواه شیعه یا سنّی، خواه كلیمی یا مسیحی یا زرتشتی و خواه مسلمان یا كافر؛ زیرا حسین بن علی (علیه السلام) گفتارها، رفتارها و نوشتارهای فراوانی در سطوح مختلف ارائه كرده است. به برخی فرمودند: اگر مسلمان نیستید، آزاد اندیش باشید و خاصیت آزاد اندیشی و آزادمنشی این است كه انسان نه سلطه پذیر باشد، نه سلطه گر؛ «إن لم یكن لكم دین و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا أحراراً فى دنیاكم»[4]. درس آزادگی نشانهٴ آن است كه جنبهٴ انسانی كربلا همچنان محفوظ است و اگر كسی به مبدأ و معاد عالَم معتقد نبود، به اصل حرّیت بشر اعتقاد دارد و كربلا معلّم حرّیت جوامع بشری است.
بنابراین، هیچ انسانی بی نیاز از بهره برداری از مراسم كربلا نخواهد بود و هیچ عالم و اندیشوری مستغنی از رهنمود عاشورا نیست؛ حتّی زاهدان و عابدان كه در بین راهند و حكیمان و متكلّمان كه به پایان راه نزدیكند و عارفان و شاهدان واصل كه به قلّهٴ بلند پایانی این راه رسیده اند، آن ها نیز جزو مستمعان راستین پیام حسینی اند؛ زیرا جریان كربلا، مجاهدان نستوه جهاد اصغر را می پروراند، مجاهدان متخلّق و عالمان اخلاق جهاد اوسط را هدایت می كند و نیز عارفان به مقام فَناء در فِنای الهی را می پروراند و به آن ها دستور «محو قبل الصحو و صحو بعد المحو» می دهد.
عارفان نیز در جهاد اكبر كه برتر از جهاد اوسط است، در می یابند كه در داوری بین عقل و عشق، باید عشق را بر عقل حاكم كنند و آن جا كه نبرد بیرحمانه بین اندیشه و شهود برپا می شود، لازم است شهود را بر اندیشه مقدّم دارند و در مدار نبرد عرفان و حكمت، عرفان را بر حكمت مقدّم كنند.
جریان كربلا، نسبت به شهدای عالی مقام آن، جنگ اصغر نبود تا برای آب و خاك بجنگند و نیز جریان جهاد اوسط نبود تا صرفاً برای تزكیهٴ روح نبرد كنند؛ آن ها جهاد اصغر و اوسط را پشت سر گذاشتند و چون جهاد اكبر درجاتی دارد، به این بارگاه راه یافتند كه مشهود شاهد عارف را بر فهم حكیم مُبَرْهن غالب كنند، سپس اصحاب خود را به این قلّه برسانند. اگر كسی خودش شاهد شد، باید امام شاهدان هم باشد؛ چون قرآن پس از معرفت، انسان را به مهاجرت فرا می خواند تا به امامت برساند.
پی نوشت:
شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، صفحه 83
[1] . بحار الأنوار، ج 43، ص 261.
[2] . سورهٴ انبیاء، آیهٴ 107.
[3] . سورهٴ سبأ، آیهٴ 28.
[4] . كلمات الإمام الحسین (علیه السلام)، ص 504.
منبع:حوزه