عقیق:این روزها، روزهایی به نام امام مهربانیها، امام رضا(ع) است، بسیاری از محبان و عاشقان اهلبیت (علیهمالسلام) سعی میکنند در چنین ایامی خود را به حرم حضرت رضا(ع) برسانند تا در ایام ولادت این منبع نور الهی در جوار حرم باصفای مولایشان تنفس کنند و از آن فضای نورانی بهرهمند شوند.بسیاری از ما محبان وقتی توفیق زیارت ائمۀ اطهار (علیهمالسلام) نصیبمان میشود و درخواستهایمان را به محضر آن بزرگواران عرضه میکنیم، در واقع آن بزرگواران را واسطه قرار میدهیم تا خداوند از رهگذر آنان به ما محبتی کند و خواستههایمان را نیز اجابت کند.سؤالی که ممکن است هنگام زیارت اهلبیت (علیهمالسلام) برایمان مطرح شود این است که هنگام عرضۀ درخواستها و دعاها، داشتن چه حس و حالی مطلوبتر است؟ آیا این رفتار مطلوب است که در هنگام دعا کردن، خود را سائل و گدا تصور کنیم و صدا و حالت کلاممان را محزون کنیم؟! این در حالی است که وقتی رفتار شاگردان خاص اهلبیت (علیهمالسلام) را در این زمینه بررسی میکنیم، در مییابیم که آنان هیچگاه چنین رفتاری را از خود نشان نمیدادند. ما باید به دنبال بالاترین و ارزشمندترین حس و حالها و رفتارها باشیم، گرچه رفتار سائل و گدا نوعی رفتار و حس و حال است، اما کدام رفتار دارای بالاترین ارزش و زیباترین وجه نزد اهلبیت(ع) است؟ به عنوان مثال، مالک اشتر وقتی نزد امیرالمؤمنین(ع) میآمد، با لحن یک سائل و گدا با ایشان صحبت نمیکرد؛ بلکه بسیار مؤدب بود؛ اما لحن، لحن مالک اشتر بود که طنینانداز میشد و حتی وجودش، نگاهش، کلامش و صلابتش موجب آرامش و دلگرمی امام(ع) میشد.ما نیز در این ایام وقتی به محضر امام رضا(ع) میرسیم، بیاییم چنین باشیم و با رعایت کامل ادب، احترام و معرفت به فضایل و جایگاه ایشان، با لحنی به صحبت با امام(ع) بپردازیم که موجب آرامش، خوشحالی و دلگرمی ایشان شود و آنقدر خوب رفتار کنیم که امام رضا(ع) به وجود چنین محبّی افتخار کنند.اثری از «عبدالحمید قدیریان»* این روزها که به نام امام رضا(ع) است، شاید یکی از شگردهای رفتاری مفید و ثمربخش در هنگام زیارت ایشان، این باشد که با حال و هوای عاشوراییان به زیارت امام رضا(ع) برویم، اگر ما با حال و هوایی که یاوران امام حسین(ع) در شب عاشورا داشتند به حرم امام رضا (ع) برویم؛ نوع نگاه و رفتار ما نسبت به امام(ع) بسیار متفاوت خواهد بود. در شب عاشورا، وقتی امام حسین (ع) بیعت را از اصحاب برداشتند، آنان آنقدر با صلابت در محضر حضرت سخن گفتند که امام حسین(ع) به وجود چنین اصحابی افتخار کردند و فرمودند: «أما بعد فإنّى لا أعلم أصحاباً أوفى و لا خیراً من أصحابى... فجزاکم الله عنّى خیر»، من یارانى باوفاتر و نیکوتر از یاران خود نمىشناسم ... خداوند از جانب من به شما پاداش نیک عنایت کند». (تاریخ طبرى، ج 3، ص 315؛ عوالم بحرانى، ج17، ص243)حضرت عباس(ع) اولین نفری بود که گفت: شما بمانید و ما برویم؟! مولای من، تا واپسین نفس در کنارتان میمانم. بعد حبیب بن مظاهر لب به سخن گشود و گفت؛ مگر عالم هستی چند حسین دارد که بتوان در رکابش جان باخت؟زُهیر بن قین گفت؛ به خدا قسم اگر هزاران بار کُشته و زنده شوم، باز جانم نثار شماست و همینطور مسلم بن عوسجه گفت؛ مولای من! فردا زمین و آسمان، تمامی حق را در مصاف تمامی باطل به تماشا مینشینند.* وقتی با حال و هوای شب عاشورا به خدمت امام رضا(ع) میرویم با زبان عمل خود باید بگوییم: آقاجان! ما هستیم و تا وقتی که هستیم؛ تا زمانی که زندهایم؛ شما هیچ نگران نباشید. مولاجان! چرا ما در پیشگاه شما نباشیم؟! چرا ما برای شما نباشیم؟ خدا آن روز را نیاورد که غم بییاوری داشته باشید. مولاجان! مگر ما مرده باشیم که شما محزون باشید. آیا تاکنون با این لحن با امام رضا(ع) صحبت کردهایم؟ این حضور در پیشگاه امام(ع) خیلی ارزشمند است و اثرات تربیتی عظیمی بر وجود انسان میگذارد.=============امیرمحسن شیخانمنبع:تسنیم