۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۴ : ۱۷
در جلسه گذشته، «توکل» را در چهار محور (آیات توکل، حقیقت توکل، مراحل توکل و ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری توکل) بررسی کردیم. «توکل»، یعنی کار کردن ولی اثر آن را فقط از سوی خدا دانستن، و اصلا کار خود را ندیدن؛ زیرا اثر از کار و تلاش ما نیست بلکه اثر را فقط خدا میدهد. پس توکل، اوج فعالیت است، بیکاری نیست.
اما ادامه محورهای بعد رفتاری توکل:
استفاده مناسب از ابزار و ادوات کار.
درآمد را از طرق نامشروع نخواستن.
*بخش پنجم: اسباب و عوامل توکل
اولین و مؤثرترین عامل توکل، «ایمان» است. (1) بهترین معادل ایمان، باور میباشد.
عامل دوم توکل، «یقین» میباشد که اوج درجات ایمان است: التَّوَكُّلُ مِنْ قُوَّةِ الْيَقِين. (2)
*بخش ششم: آثار توکل
*استحکام درون و قدرت تصمیم گیری. (3)
*محبوب خدا شدن.
گاهی انسان محبّ خداست و گاهی انسان، محبوب خداست دومی مهمتر است. از جمله کسانی که محبوب خدایند انسان متوکل است. (4)
*شکستناپذیری. (5)
*ترک گناه. (6)
*آرامش. (7)
*چرخش امور بر وفق مراد. (8)
*دعوت از خدا برای حضور در زندگی.
وَ أَمَّا مَعْرِفَةُ الزِّيَادَةِ وَ النُّقْصَانَ مِنْ الْأَيَّامِ فَإِنَّهَا تَسْتَقِيمُ بِثَلَاثَةِ أَشْيَاءَ بِسَمَاعِ الْعِلْمِ وَ إِجَابَةِ دَوَاعِي الْحُرْمَةِ وَ صُحْبَةُ السالکين (9)
عوامل وقت شناسی و غنیمت شمردن زمان، عبارتند از:
*سماع علم
*لبیک به بانگهای حرمتدار
*همراهی با اهل سلوک
نکاتی در باب سماع علم
نکته اول:
هر لحظه، هر مکان بر هر انسان کسب علم ضروری است. این نکته، از این سه گروه از احادیث بدست میآید:
1) اطلبوا العلم من المهد الی اللحد. (10)
2) اطلبوا العلم و لو بالصین. (11)
3) طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه. (12)
نکته دوم:
هفتاد واژه معرفتی در قرآن وجود دارد که هر کدام معنایی متفاوت از دیگری دارد.
تقریباً تمام واژههای معرفتی قرآن دو دسته معنا دارند:
*معنای عرفی و مشترک بین قرآن و غیر قرآن.
*معنای خاصّ ارزشی که مختص قرآن میباشد.
علم یکی از واژههای معرفتی قرآن میباشد که هم معنای عرفی دارد و هم معنای خاص ارزشی. مهمترین معنای ارزشی آن، علم مفید میباشد. به نص قرآن، علم، زمانی علم است که به آن عمل شود. در مقابل آن علم بلاعمل است که جهل می باشد. با این بیان، جاهلان از نظر قرآن، دو گروهند:
*گروهی که اساساً دانش ندارند.
*گروهی که علم دارند ولی به علم خود عمل نمیکنند.
نکته سوم:
علم، گاهی علم الشریعه است، گاهی علم الحدیث و گاهی علم الطریقه (عرفان عملی، علم سیر و سلوک).
از نظر عرفا، شریعت بر علم الحدیث مقدم است و علم الحدیث بر علم سیر و سلوک. به تعبیری دقیقتر، علم الشریعه مقدم است بر علم سلوک، و سلوک مقدمهای است برای معرفت؛ یعنی: شریعت، سلوک را و سلوک، معرفت را نتیجه میدهد.
به عنوان مثال در قرآن آمده است: أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري؛ به ياد من نماز برپا دار. (14)
نکات مربوط به این آیه:
نکته اول: اقامه نماز، مراد است نه نماز.
نکته دوم: لام در « لِذِكْري»، لام غایت میباشد و هدف نماز را به انسان نشان میدهد. ذکر معنایش حضور قلب است و حضور قلب یعنی گفتگو، راز و نیاز و نجوا با خالق هستی. حضور قلب دارای دو رتبه میباشد:
● دانستن معنای اذکار و ارکان: قبل از هر ذکر یا رکن معنای آن را به یاد بیاورید و سپس براساس آن، کلمات و ارکان را بکار گیرید.
● حضور قلب نسبت به معبود: محو شدن در معبود و مخاطب.
بنابراین، «شریعت مقدمهای است برای شناخت».
تکنیک عملی برای حضور قلب در نماز:
لطفاً به لحاظ فکری هر جا هستید همان جا باشد، در هر موقعیتی هستید تمرکز خود را در همان جا قرار دهید و مرکزش، همان موقعیت باشد، کسیکه در هیچ موقعیت زندگیاش حضور ندارد، طبعاً در نمازش هم حضور ندارد. اگر در تمام موقعیتهای زندگی حضور وجود داشته باشد طبعاً در نماز هم حضور وجود دارد.
پی نوشت:
1 . ابراهیم/ 11.
2 . غرر الحکم، ص43.
3 . آل عمران/159.
4 . همان.
5 . جامع الاخبار، ص118.
6 . نحل/92.
7 . غررالحکم، ص556.
8 . طلاق/3.
9 . انصاری، منازل السائرین، ص 36.
10 . پاینده، نهج الفصاحه، ص218.
11. مصباح الشریعه، ص13.
12 . همان.
13 . طه/ 14.