۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۸ : ۰۱
...ثُمَ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ مِمَّنْ لَا تَضِیقُ بِهِ الْأُمُورُ وَ لَا تُمَحِّکُهُ الْخُصُومُ وَ لَا یَتَمَادَى فِی الزَّلَّةِ وَ لَا یَحْصَرُ مِنَ الْفَیْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لَا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لَا یَکْتَفِی بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ وَ أَوْقَفَهُمْ فِی الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَکَشُّفِ الْأُمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُکْمِ مِمَّنْ لَا یَزْدَهِیهِ إِطْرَاءٌ وَ لَا یَسْتَمِیلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِکَ قَلِیلٌ ثُمَّ أَکْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ وَ [أَفْسِحْ] افْسَحْ لَهُ فِی الْبَذْلِ مَا [یُزِیحُ] یُزِیلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَیْکَ مَا لَا یَطْمَعُ فِیهِ غَیْرُهُ مِنْ خَاصَّتِکَ لِیَأْمَنَ بِذَلِکَ اغْتِیَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَکَ فَانْظُرْ فِی ذَلِکَ نَظَراً بَلِیغاً فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا.
نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص435
ترجمه:
سپس از میان مردم، برترین فرد نزد خود را براى قضاوت انتخاب کن، کسانى که
مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نیاورد و برخورد مخالفان با یکدیگر او را
خشمناک نکند، در اشتباهاتش پافشارى نکند و بازگشت به حق پس از آگاهى براى
او دشوار نباشد، طمع را از دل ریشه کن کند و در شناخت مطالب با تحقیقى
اندک رضایت ندهد و در شبهات از همه با احتیاط تر عمل کند و در یافتن دلیل
اصرار او از همه بیشتر باشد، در مراجعه پیاپى شاکیان خسته نشود، در کشف
امور از همه شکیباتر و پس از آشکار شدن حقیقت، در فصل خصومت از همه برنده
تر باشد، کسى که ستایش فراوان او را فریب ندهد و چرب زبانى او را منحرف
نکند؛ چنین کسانى بسیار اندک هستند.
پس از انتخاب قاضى، هر چه بیشتر در قضاوتهاى او بیاندیش و آنقدر به او ببخش که نیازهاى او بر طرف شود و به مردم نیازمند نباشد و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامى دار که نزدیکان تو، به نفوذ در او طمع نکنند، تا از توطئه آنان در نزد تو در أمان باشد. در دستوراتى که دادم نیک بنگر که همانا این دین در دست بدکاران اسیر شده بود که با نام دین به هواپرستى پرداخته و دنیاى خود را به دست مىآوردند. نهج البلاغه / ترجمه دشتى، ص 577