۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۳ : ۲۱
دم غروب بود.فرمانده گردان، آمده بود تا برای آخرین بار، از بالای خاکریز، وضعیت خط مقدم دشمن را زیرنظر بگیرد.وقتی از خاکریز پایین آمد، دوربین عکاسی را از کوله پشتی درآوردم. از او خواستم با آن چهره خاکی، بایستد تا عکسی تکی از او بگیرم. ایستاد، عکس گرفتم، که شد این.با خنده گفتم:برادر صفرخانی، ان شاءالله این عکس رو می زنم روی حجله تون.خندید و گفت:عمرا اگه بتونی.و خندیدم و گفتم: حالا می بینیم.
فردا صبح، سه شنبه دهم تیر ماه 1365، وقتی علی اصغر صفرخانی فرمانده گردان شهادت به شهادت رسید، همین عکس را در قطع بزرگ چاپ کردم و بر حجله اش نشاندم.