سیدمحمدمهدی جعفری
هیچیک از روش های ترجمه قرآن دقیق نیست
سیدمحمدمهدی جعفری گفت: زبان پیوسته در حال تغییر است اما زبان قرآن ثابت است. تنوعات ترجمه اگر به اصل ضربهای نزند و بهعنوان ترجمه تازه ای مطرح باشد اشکالی ندارد.
عقیق:سیدمحمدمهدی جعفری، نویسنده، مترجم، پژوهشگر متون دینی، فعال و زندانی
سیاسی دوران پهلوی و استاد بازنشستهٔ دانشگاه شیراز از مترجمان برجسته و
مشهور در ایران است که ترجمه نهج البلاغه او مشهور است. در گفتگوی کوتاهی
با وی ترجمه های موجود قرآن به زبان فارسی مورد بررسی قرار داده ایم؛
*استاد! اصولا آیا قرآن ترجمهپذیر هست یا خیر؟
اگر وجه اعجاز لفظی، فصاحت و بلاغت قرآن را در نظر بگیریم، خیر! قرآن ترجمه
پذیر نیست، البته از این نگاه هیچ متن ادبی از زبانی به زبان دیگر ترجمه
پذیر نیست به خصوص قرآن که از نظر فصاحت و بلاغت آن را معجزه می دانیم ولی
با این وجود ترجمه ای که به معنای مفهوم قرآن باشد اشکال و مانعی ندارد و
بعد از مدتها بحث و جدل به این نتیجه رسیده اند که می توان قرآن را به زبان
دیگری ترجمه کرد زیرا همه که عربی نمی دانند و همه مسلمانان حق دارند قرآن
را بفهمند و لذا بایستی به زبان خودشان ترجمه شود با توجه به اینکه اهل آن
زبان مقصد باید بدانند که این همان قرآن نیست اما برای اینکه معنای ظاهری
قرآن را بدانند به زبان آنها ترجمه می شود.
*به نظر شما چه نوع ترجمه ای جایز
است؟ برخی ترجمه تحت الفظی را جایز میدانند، برخی ترجمه مفهومی و عده ای
ترجمه فصیح به زبان مقصد و افراد دیگری ترجمه آهنگین به سبک قرآن. به نظر
شما کدام بهتر است؟
به نظر بنده هیچ کدام از اینها ترجمه دقیقی از قرآن نیست، ترجمه تحت الفظی
هم اگر تطبیقی باشد بهتر است به این معنا که کلمات قرآن را با زبان مقصد
تطبیق دهند و مثلا فعل را در جای فعل ترجمه کنند، اسم را به اسم ترجمه کنند
و نکات بلاغی را در نظر بگیرند و آنجا که مقدم و مؤخر است و برای تأکید و
منظورهای مختلف جمله به هم خورده ولی منظور بلاغی در آن مطرح بوده است به
آن شکل تطبیق در آن باشد، خوب است اما به هر حال ترجمه های آهنگین دست و
پای مترجم را می بندد.
ترجمه های فصیح به زبان مقصد هم همین طور محدودیتهایی برای مترجم ایجاد می
شود اما ترجمه های تحت الفظی اما نه کلمه به کلمه که برخی ترجمه کرده اند
مثل ترجمههایی که جمله مطابق با آئین نگارش فارسی باشد اما اگر فعل در
قرآن آمده است «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» را نمی توان ای مومنان ترجمه
کرد به خاطر اینکه در قرآن در چند آیه مختلف تاکید شده است که این جمله
خطاب به کسانی است که قدم اول را برداشته اند، ایمان آورده اند اما هنوز
کارهایی انجام نداده اند که مومن حقیقی باشند.
هر چند که باید اسم را به شکل اسم ترجمه کرد و مترادف به کار نبرد زیرا هر
مفهوم و لفظی که در قرآن به کار رفته مفهوم خاص خود را دارد و نمی توان
خشیت و رعب و ترس را به یک معنا ترجمه کرد و هر کدام معنی خاصی دارد. بدین
ترتیب این ترجمه، نه ترجمه قرآن است که در حد فصاحت و بلاغت مانند معجه است
و نه ترجمه مفهومی و دور از اصل هست و خواننده قرآن زبانش عربی نیست می
تواند ان مفهوم را درک کند.
*ترجمه های فارسی بسیاری از قرآن در
بازار هست و مشهورترین شان ترجمه هایی از آقایان فولادوند، قمشه ای و مکارم
شیرازی است و ترجمه های آقایان بهرام پور، حداد عادل هم تازه به بازار
آمده اند، شما اینها را چطور ارزیابی میکنید؟
من هیچ کدام از این ترجمه ها را صد در صد تأیید نمی کنم ولی هرکدام
امتیازاتی دارند مثلا ترجمه آقای فولادوند از آنجا که از طرف گروه ها و
افرادی ویراستاری شده به اصل نزدیکتر است، اگرچه ایرادهایی دارد . ترجمه
آقای خرمشاهی هم خوب است زیرا ایشان هم زبانشناسی فارسی، انگلیسی و عربی
می داند و شرایطش را ایشان نسبت به بقیه بیشتر دارند. ترجمه مرحوم مجتبوی
هم ترجمه نسبتا خوبی است و ترجمه جناب آقای بهرام پور با توضیحاتی که در
حاشیه دارد امتیازاتی را داراست اما خود ترجمه فی نفسه کامل نیست و توضیحات
کنار خوب است. ترجمه آقای حسین استادولی از قرآن و نهجالبلاغه خوب است،
البته هیچ کدام صد در صد نیست.
ترجمه مرحوم الهی قمشه ای بسیار معروف است، البته برخی هم بدون اجازه برای
متن قرآنی ترجمه میگذارند روان است اما ترجمه صحیحی نیست و اشتباهات زیادی
دارد و ایشان گاهی فعلها را به جای هم به کار برده است و مختصر التفاسیری
که کرده ترجمه را از روال درستش خارج کرده است و ترجمه آیت الله العظمی
مکارم شیرازی هم ایرادهایی دارد، حتی به چند تن از دانشجویان علوم قرآن و
حدیث پیشنهاد کردم که پایان نامه ای را در تطبیق این ترجمه ها به کار
ببرند. ترجمه آیت الله العظمی مکارم شیرازی هم ایرادهایی دارد.
* به نظر شما این همه تنوع در ترجمه های فارسی لازم است؟
بله! لازم است، ترجمه متون دینی چه قرآن و چه گفته های پیامبر(ص) و
نهجالبلاغه لازم است، زیرا هر کسی سلیقهای دارد، همان طور که گفتم هیچ
کدام از این ترجمهها همانند خود متن نمیشوند اما تنوع هیچ اشکالی ندارد
زیرا نمیتوانیم به ترجمه ای برسیم که بگوئیم آخرین حرف است زیرا تا ۱۰ سال
دیگر مثلا انسانهایی می آیند که از آن کلمات مفاهیم دیگری را به دست می
آورند و زبان پیوسته در حال تغییر است اما زبان قرآن ثابت است. زبان مقصدی
که به آن ترجمه می شود مفهوم و نکته هایی تازه در آن به دست میآورند؛ از
این جهت تنوعات اگر به اصل ضربهای نزند و بهعنوان ترجمه تازه ای باشد
اشکالی ندارد.
*به نظر شما ضرورت ترجمه به زبان های مختلف دنیا چیست، می گویند انجیل به ۲۵۰ زبان ترجمه شد. نظر شما در این باره چیست؟
هیئتهای تبشیری که مسیحیت را تبلیغ می کنند هرجا می رفتند انجیل را به
زبان آن قوم ترجمه می کردند هرچند اگر تعداد کسانی که به آن زبان صحبت می
کردند، اندک بودند، البته اما انجیل هم دقیق نیست و انجیلهای رسمی با انجیل
به زبانهای زنده دنیا با هم اختلافات فراوان دارد و تورات هم اختلافاتش
بیشتر است اما ترجمه لازمست و ما هم اگر می خواهیم قرآن میان ملل مختلف و
صاحبان زبانهای مختلف ترویج کنیم باید ترجمه شود اما با دقت بیشتری تا
اشتباهات در آن راه نیابد.
منبع:مهر