۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۷ : ۰۸
وی با اشاره به این بیت مرحوم سنایی «ابلهی دید اشتری به چرا // گفت نقشت همه کژست چرا» گفت: سنایی شخص سوال کننده را ابله میداند؛ چرا که به شتری که مشغول چریدن در یک مزرعهای بود ایراد گرفت که گردنش کمی کج است و پشت آن هم پستی و بلندی دارد. همانطور که انسانهای ایرادگیر زیاد هستند، انسانهایی که فقط میخواهند ایراد بگیرند و منتظر یک بهانهای برای ایراد گرفتن هستند در حالی که خود را خیلی درست میبینند.
دینانی با اشاره به اینکه «اشتر» در اینجا زبان حیوانی نیست بلکه زبان حالی است که از یک حقیقت پرده برمیدارد، گفت:پاسخ اشتر به شخص ایرادگیر این بود که تو داری عیب نقاش را میگیری در حالی که نقاش براساس مصلحت و حکمت این نقش را برای من طراحی کرده و این ساختمان فیزیکی را براساس آن ساخته است. عیبجویی از نقاش میکنی در حالی که اولا این کجی مصلحت بوده و در آن مصلحت راستی بوده است و دوم اینکه تو فقط کجی ظاهری من را نبین، راستیام راهم ببین چرا که من در راه راست میروم و در راه راست هم به راستی میروم.
وی با اشاره به اینکه این یک مطلب، یک بحث فلسفی عمیق را باز میکند، گفت: اگر کل جهان را به اشتر تشبیه کنیم؛ ما در کل جهان کژیها و نقصهایی را میبینیم. سرما، گرما و... اما اگر میدانستیم، این پستیها و بلندیهای دنیا براساس یک مصلحت است که آن مصلحت راستین و درست است آن موقع ایراد نمیگرفتیم.
دینانی با اشاره به اینکه ایراد از آنجا نشات میگیرد که پشت پرده را نمیبینیم و فقط ظاهر را میبینیم گفت: اگر میتوانستیم چشم حقیقتبین داشته باشیم در برخی از کژیها راستی را میدیدیم. مثال آن، ابروی انسان است که قوس و کجی دارد؛ حال اگر از زیباپرستان عالم بپرسید که ابرو باید قوس داشته باشد یا مستقیم باشد همه به اتفاق میگویند باید خم داشته باشد و زیبایی ابرو به خم بودنش است.
وی افزود: اگر با این نوع نگاه به جهان بنگریم که در کژیهای عالم مصحلتی نفسالامری و واقعی وجود دارد، هرگز ناخرسند نخواهیم بود.
دینانی با اشاره به اینکه هر انسانی -مومن و کافر- دوست دارد به حقیقت برسد؛ زیبایی را دوست دارد و وظیفهشناسی را نیز خوب میداند گفت: انسان با عقل خودش به حقیقت میرسد، اگر عقل فعال نباشد به حقیقت نمیرسد. انسان زیبایی را با ذوق خود درک میکند چه بسا انسان نیز با عقل و درک و استدلالی باشد اما چون ذوق نداشته باشد زیبایی را درک نمیکند. انسان وظیفهاش را با اخلاق درک میکند. عقل برای درک حقیقت، ذوق برای درک زیبایی، اخلاق برای درک وظیفه است.
وی با اشاره به اینکه اگر انسانی عقل، ذوق و اخلاق داشته باشد کژی در عالم نمیبیند گفت: با عقلش به حقیقت میرسد، با ذوقش زیباییهای جهان را مییابد و ایرادی نمیگیرد و با اخلاقش وظیفهاش را میشناسد، گفت:هیچ چیزی در عالم بدون مصلحت نیست و نقاش براساس مصلحت آن را آفریده است.
دینانی با اشاره به اینکه اگر بپذیریم این عالم بر اساس علم حقتعالی آفریده شده است و آفرینش بر اساس آگاهی است، برای از ذره تا کهکشانش مصلحتی وجود دارد. اما کسانی که به بخت، صدفه و تصادف قائل هستند میتوانند هزار ایراد بگیرند چرا که تصادف حساب و کتاب ندارد.
وی با اشاره به اینکه اگر انسان درست فکر کند خیلی از گرفتاریها را ندارد و بیشتر گرفتاریهای مردم برای این است که درست فکر نمیکنند گفت: در انسان خصلتهایی است که در موجودات دیگر نیست. موجودات دیگر از جهت اینکه غریزی عمل میکنند و نمیاندیشند خیلی از مشکلات را ندارند. حیوان براساس غریزه آنچه باید انجام دهد را میدهد و دیگر احتیاج به پرسش ندارد. اما انسان اهل پرسش است در این پرسشها گاهی ایراداتی به ذهنش میآید که اگر درست بیندیشد میتواند به پرسشهای خود پاسخ درست بدهد. اما اگر درست نیندیشد پرسشها، بدون پاسخ برایش باقی میماند و در دریای اشکالات غرق میشود.
وی با اشاره به اینکه خصلتهایی که در انسان وجود دارد در هیچ موجودی نیست گفت: انسان از جزئی به کلی میرود. انسان توانایی اینکه جزئیات به کلیات برود را دارد. انسان این توانیی را دارد که از صورت به معنی برود و فقط صورت را نبیند اما حیوانات این توانایی را ندارند.
دینانی افزود: اگر انسان به جزئی فقط نگاه کند و در صورت بماند و در اسفل بماند و به اعلا نرود آن وقت دچار این اشکالات میشود.
وی با اشاره به مصلحت داشتن اختلافات ظاهری گفت: اگر در این اختلافات بمانیم تا ابد در آن میمانیم. خداوند در قرآن میفرماید: این اختلافات برای این است که همدیگر را بشناسیم. اگر این اختلافات نبود همه مانند حبههای قند یکنواخت بودیم و شناخت ممکن نبود.
دینانی با اشاره به آیه قران ««لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم» گفت: یعنی اینکه انسان به زیباترین شکل ممکن ساخته شده است و هیچ کس نمیتواند مانند انسان موجودی زیبا بسازد و هیچ موجودی در عالم زیباتر از انسان نیست.
وی افزود:اگر شخصی ایراد کند که اینگونه نیست و مثلا گل زیباتر از انسان است در پاسخ میگوییم: حتی اگر قول شما را بپذیریم که گل زیباتر است؛ حال این انسان است که زیبایی گل را میفهمد یا گل زیبایی انسان میفهمد. زیباییها را انسان میفهمد و فهمنده بالاتر است از آنکه مورد فهم واقع شده است. انسان هم زیبایی را میفهمد و هم زیبایی را میآفریند.
دینانی با اشاره به اینکه انسانی که انتظار ندارد مرده است گفت: معنی فلسفی انتظار این است که من هنوز آنچه باید باشم نیستم و هنوز کامل نیستم. کامل مطلق منتظر فردا نیست.
وی با اشاره به اینکه قالب اشخاص خسته از زندگی و اشخاصی که خودکشی میکنند افرادی هستند که منتظر آینده نیستند گفت: رنج و دردی بالاتز از ملالت نیست. اگر انتظار نباشد ملالت است و ملالت بزرگترین رنجی است که میتواند بر انسان وارد شود.
دینانی با اشاره به اینکه افرادی که دچار تحجر و حبس اندیشه میشوندف نمیتوانند درست بیندیشند و دچار ملالت میشوند گفت اما افرادی که درست بیندیشند و فکر کنند همواره منتظر آیندهاند و دچار ملالت نمیشوند.