۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۱ : ۰۴
هجرت تبلیغی و انقلابی
شیخ محمد حسین در سال 1340 با یک خانواده روحانی وصلت نمود و حدود دو سال بعد به منظور نشر و ترویج اندوخته های دینی و معرفتی اش به آذر شهر کوچید.
در این ایام که با فریاد عدالت خواهی امام خمینی کاخ های فرسوده رژیم پهلوی در حال سقوط بود، مجاهدانی همچو شیخ بناب با سخنرانی ها و ابلاغ پیام ها و پخش اعلامیه های امام خمینی نقش موثری را در به ثمر رساندن درخت انقلاب ایفا کردند.
مجاهدت های پس از انقلاب
پس از طلوع انقلاب اسلامی، ایشان به دفاع از خط امام و انقلاب پرداخت و در برابر نقشه های منافقان به خصوص قضیه حزب خلق مسلمان ایستاد.
شیخ شهید در سال 60 هجری از طرف آیت الله شهید مدنی عهده دار مسئولیت امام جماعت مسجد امام خمینی آذرشهر و نیز امامت جمعه شهر ممقان شد که با قبول این امور ، بر گسترش تلاش های انقلابی اش افزود.
حمایت همه جانبه از جنگ
با شعله ور شدن آتش کینه از سوی صدام جنایتکار، سنگر جماعت و جمعه ایشان به مرکز حمایت های معنوی و مادی به رزمندگان اسلام تبدیل شده بود. این مسئولیت ها او را از حضور در میادین جنگ غافل نکرده، بلکه ایشان توفیق چهار مرتبه حضور در جمع رزمندگان اسلام را در کارنامه درخشان خود به ثبت رسانده است.
شهادت بر فراز منبر
داشت مردم را به خوش اخلاقی و پایبندی به دین و اخلاق دعوت می کرد که عده ای بی اخلاق و « أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ » در 48 سالگی به زندگی مادی اش پایان دادند و خانواده اش را داغدار نمودند. آن آدم کش های رذل که هنوز همفکران آنها بلای جان دنیای اسلام هستند، مقداری مواد منفجره را در دورن منبر جاسازی کردند و در حالی که شیخ شهید در حدود ساعت 16 عصر بر فراز آن مشغول سخنرانی و وعظ بود، به همان مقامی که او در جبهه ها جستجو می کرد رسید.
منافقان بی منطق، خون مجاهدی را روی منبر بر زمین ریختند که خود در وصیت نامه اش از آنان تبّری جسته و نوشته بود که از تمامی گروه های التقاطی تبّری نموده و بیزاری نمائید.
فرازی از دست نوشت
به نماز و روزه و خدمت به جمهوری اسلامی و خط مستقیم ولایت فقیه که راه مستمر انبیاء و اولیاء می باشد اهتمام جدی داشته باشید، وصیت می نمایم حیا و امانت و دیانت و احترام به مقدسات الهی و ولایت حضرات اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین را سرلوحه کار خود قرار دهید و خدمت کار اسلام و قرآن باشید.