۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۸ : ۲۲
آگاهى امام (ع) به زبانهای مختلف
از مظاهر شخصیت علمى امام رضا (ع) که شگفتى اطرافیان و شاهدان را همراه
داشت، آگاهی کامل آن حضرت (ع) به زبانهاى مختلف بوده است؛ طوریکه امام (ع)
در مجامع علمى به هنگام مناظره یا در نشستهاى عمومی در پاسخگویى به اشخاصى
که از کشورهای دیگر به حضور ایشان شرفیاب میشدند، با زبان متداول و
رسمى مخاطب با وى به گفتوگو میپرداختند.
اباصلت هروى میگوید: «کان الرضا (ع)یکلم الناس بلغاتهم وکان والله افصح الناس واعلمهم بکل لسان و لغة»، امام رضا (ع) با مردم به زبان خودشان سخن میگفت، به خدا سوگند که او فصیحترین مردم و داناترین آنان به هر زبان و فرهنگى بود. همچنین میگوید: عرض کردم اى فرزند رسول خدا، من در شگفتم از این همه اشراف و تسلط شما به زبانهاى گوناگون که امام (ع) فرمود: من حجت خدا بر مردم هستم، چگونه میشود خداوند فردى را حجت بر مردم قرار دهد، اما او زبان آنان را درک نکند؟ مگر سخن امیر مؤمنان على (ع) به تو نرسیده است که فرمود: به ما «فصل الخطاب» عطا شده است و آن چیزی جز شناخت زبانها نیست.
اذعان مخالفان به علم ایشان
در نقل دیگرى آمده است مأمون مسائلى چند از امام رضا (ع) پرسید و آنگاه که
پاسخ همه آنها را به درستى یافت، چنین گفت: خدا مرا بعد از تو زنده ندارد،
به خدا سوگند، دانش صحیح جز نزد خاندان پیامبر (ص) یافت نمیشود و به
راستى دانش پدرانت را به ارث بردهاى و همه علوم نیاکانت در تو گرد آمده
است.
مرجعیت علمی آن حضرت
از اباصلت روایت شده است که از خود حضرت شنید که میفرمود: من مینشستم در
روضه منوره و علماء در مدینه بسیار بودند و هرگاه از مسئلهای عاجز
میشدند، همگی را به من رجوع میدادند و مسائل و مشکلات خود را نزد من
میآوردند و من نیز پاسخ میدادم.
در مورد مهربانی ایشان باید گفت ایشان در زمان حیاتشان و چه در زمان وفاتشان دستگیر پناهآوران، زائران و ملتمسان بودهاند؛ طوریکه در کلامی جالب توجه، عارف واصل علامه طباطبائی (ره) در مورد ایشان میفرماید: همه (ع) رئوفند؛ اما رأفت حضرت رضا (ع) حسی است. یعنی در حرم آن بزرگوار این مهربانی قابل حس است یا در خاتمه این مختصر مطلبی از شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در مورد رأفت حضرت رضا (ع) نسبت زائرانش نقل میشود که ایشان میفرمود من در مکاشفهای (یا خوابی) دیدم که حضرت رضا (ع) در حرم ایستادهاند و زائرانشان از جلوی ایشان عبور میکنند و حضرت روی سر همه ایشان دست میکشند؛ اما آن چیزی که جالب بود و شیخ را متأثر کرد، آن بود که برخی از این زائران که حضرت دست محبت بر سرشان میکشید، اساسا انسان نبودند، بلکه انساننما بودند.
منبع:تسنیم