۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۸ : ۰۶
* توصیف بهشت ونعمت های آن
الف) از مجموع آياتى
كه در زمينه بهشت آمده، به دست مى آيد بهشت به صورت باغ هاى بسيار با صفا و بى
مانند است كه قابل مقايسه با باغ هاى اين جهان نيست و در قرآن كريم به گونه اى
ترسيم شده تا براى ساكنان دنيا قابل درك باشد و گرنه حقيقت آن فراتر از درك ماست.
ب) در بهشت نعمت هاى فراوان مادّى وجود دارد; از جمله:
باغ هاى بهشتى، ساختمان ها و قصرها، سايه هاى لذت بخش، فرش ها و تخت ها، غذاها و
ظرف ها نوشيدنى هاى پاك، لباس ها و زينت ها، همسران بهشتى، خادمان، پذيرايى
كنندگان و ... .
بهشتيان از نعمت ها و لذت هاى روحانى نيز
برخوردارند; از جمله: احترام مخصوص، محيط صلح و صفا، امنيت، دوستان با وفا،
برخوردهاى پر از محبت، احساس خشنودى خدا، نظر رحمت خدا به آنان، به دست آوردن آن
چه را كه بخواهند و ... .[1]
در مورد وسعت بهشت هم در قرآن كريم، تعبيرهايى مانند عرض
[پهنه] آسمان و زمين[2] و «ملكى عظيم»[3] آمده است; البته واضح است كه وسعت در اين
جا همان گستره و پهنه است.[4]
بر طبق بيان آيه 21 سوره حديد، خداوند اين بهشت گسترده
را براى پرهيزكاران آماده كرده است.
* توصیف جهنم وعذاب های آن
جهنم، معروف ترين نام دوزخ است كه بيش از هفتاد بار در
قرآن تكرار شده است. در مورد عذاب جهنم بايد گفت: عذاب ها دو گونه اند، چه اين كه
معاد هم دو جنبه جسمانى و روحانى دارد. مجازات هاى جسمانى عبارت است از: عذاب هاى
سخت و سنگين و نوشيدنى هاى آنان، لباس هاى دوزخيان و ديگر عذاب هاى جسمانى كه دوزخيان
گرفتار آن هستند.
عذاب هاى روحانى آنان عبارتند از: غم و اندوهِ جانكاه و
حسرت بى پايان، تحقير و سرزنش فراوان و ديگر آلام و دردهاى روحى كه دوزخيان از آن
رنج مى برند. اين مجازات ها مسلماً با اعمال آنها در دنيا هماهنگ است كه مظلومان
را با انواع كيفر و شكنجه ها در فشار قرار مى دادند و آيات الهى را به استهزا مى
گرفتند و بر ديگران كبر و غرور مى فروختند. چه جاى تعجب است كه اعمال خويش را در
آن جا ببينند و به نتايج آن گرفتار شوند و محصولى را كه در مزرعه دنيا كاشته اند،
در قيامت و در دوزخ درو كنند؟[5] اين عذاب ها برايشان پايدار است و به تعبير قرآن
كريم، آنها مى خواهند از آتش جهنم خارج شوند، ولى هرگز نمى توانند.[6]
اين شمه اى كوتاه از معرفى بهشت و جهنم بود. معرفى كامل
آنها نيازمند مباحث بسيار طولانى و مفصل است.
قرآن كريم در توصيف بهشت مى فرمايد: عرض بهشت به
اندازه آسمان و زمين است.[7]باغ ها و درختان بهشت بسيار عالى است تا آن جا كه زمين
زير درختان پوشيده و زير درختان نهرها جارى است.[8] سايه هاى لذت بخشى دارد.[9] هر
چه بهشتيان بخواهند در بهشت فراهم است.[10]
قرآن كريم، در جايى ديگر در وصف بهشت مى فرمايد:
(يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَاف مِّن ذَهَب وَ أَكْوَاب وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ
الاَْنفُسُ وَ تَلَذُّ الاَْعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَــلِدُونَ * لَكُمْ فِيهَا
فَـكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِّنْهَا تَأْكُلُونَ)[11]; ظرف ها و جام ها]ى شراب طهور] از
طلا گرداگرد آنها مى گردانند و در آن [بهشت] آن چه را دل مى خواهد و چشم از آن لذت
مى برد وجود دارد. و شما در آن هميشه خواهيد ماند. براى شما در آن ميوه هاى فراوان
است كه از آن تناول مى كنيد.
*اوصاف بهشتيان در قرآن كريم
خداوند متعال درباره اوصاف بهشتيان در قرآن كريم مى
فرمايد:
*طعامشان بر اساس ميل و خواست خودشان است (وَ فَـكِهَة
مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ)[12]; و ميوه هايى از هر نوع كه مايل باشند.
* آنها از شراب هاى طهور بهشتى مى نوشند; (وَ يُسْقَوْنَ
فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلاً)[13]; و در آن جا از جام هايى سيراب
مى شوند كه لبريز از شراب طهورى است كه با زنجبيل آميخته است.
* آنها لباس هاى گران قيمت و از حرير و ... بر تن دارند:
آنها [بهشتيان] كسانى هستند كه بهشت جاودان از آنِشان است، باغ هايى از بهشت كه
نهرها از زير درختان و قصرهايشان جارى است، در آن جا با دستبندهايى از طلا آراسته
اند، و لباس هاى[ فاخرى]به رنگ سبز از حرير نازك و ضخيم در بر مى كنند، در حالى كه
بر تخت ها تكيه كرده اند ... .[14]
* آنها بر تخت هايى تكيه داده و در كنار يكديگرند: اين
در حالى است كه بر تخت هاى صف كشيده در كنار هم تكيه مى كنند و حورالعين را به
همسرى آنها در مى آوريم.[15] و بر گرد آنها نوجوانانى جاودانى [براى پذيرايى]مى
گردند كه هرگاه آنها را ببينى، گمان مى كنى مرواريد پراكنده اند.[16]
* چهره هاى آنان شاداب و مسرور است.[17]
* آنها داراى منزل ها و غرفه هايى هستند كه بر فراز يك
ديگر بنا شده و از زير آن نهرها جارى است.[18]
* آنها عاقبت به خير بوده و پاداش هاى مهمى در انتظارشان
است.[19]
* آنها براى هميشه در بهشت خواهند ماند: (هُمْ فِيهَا
خَــلِدُونَ)[20]; در آن [بهشت]جاويدان خواهند ماند.
* تصور بهشت و جهنم با استفاده از آيات و روايات
* پهناى بهشتى كه به انسان هاى پرهيزگار در قرآن
وعده داده شده به اندازه پهناى آسمان ها و زمين است; در اين صورت، جاى جهنم كجاست؟
* در قرآن آمده است كه بهشت را به متقيان نزديك مى كنيم.
منظور از نزديك كردن چيست؟
الف) خداوند متعال
درباره گستره بهشت مى فرمايد: (وَ سارِعُوا اِلى مَغفِرَة مِن رَبِّكُمْ وجَنَّة
عَرضُهَا السَّمـوتُ والاَرضُ اُعِدَّت لِلمُتَّقين)[22]; و شتاب كنيد براى رسيدن
به آمرزش پروردگارتان و بهشتى كه وسعت آن، آسمان ها و زمين است كه براى پرهيزگاران
آماده شده است. مراد از «عرض» در آيه شريف،
پهنا و گستره است. در زبان عربى، هنگامى كه مى خواهند بگويند فلان شئ از وسعت
برخوردار است. واژه «عرض» را به كار مى برند.
عبارت (جَنَّةِ عَرْضُهَا
السَّمواتُ وَ الاَرْضُ) كنايه از اين است كه بهشت از نظر گستره، به اندازه اى
وسيع است كه به نهايت وسعت رسيده است و يا به قدرى است كه قوه واهمه بشرى از درك
گستره آن ناتوان است. هر چند معاد جسمانى است و بهشتيان و جهنميان با وجود جسمانى،
پاداش و كيفر داده مى شوند، ولى بهشت و جهنم ويژگى هاى اين جهان مادى را ندارد،
زيرا با برچيده شدن اين جهان مادى و تمام كرات آسمانى و ويران شدن آنها، قيامت
آغاز مى شود: (يَومَ تُبَدَّلُ الاَرضُ غَيرَ الاَرضِ والسَّمـوتُ وبَرَزوا لِلّهِ
الو حِدِ القَهّار)[23]; در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر و آسمان ها [به آسمان
هاى ديگر] مبدّل مى شود و آنان در پيشگاه خداوند واحد قهّار ظاهر مى گردند;
(اِذَا الشَّمسُ كُوِّرَت * واِذَا النُّجُومُ
انكَدَرَت)[24]; هنگامى كه خورشيد در هم پيچيده شود و هنگامى كه ستارگان بى فروغ
شوند; (اِذَا السَّماءُ انفَطَرَت * واِذَا الكَواكِبُ انتَثَرَت)[25]; هنگامى كه
آسمان از هم شكافته شود و هنگامى كه ستارگان پراكنده شوند و فرو ريزند.
بنابراين بهشت و جهنم در عالَم ديگرى فوق اين جهان مادى
است و ويژگى هاى اين جهان مادى را ندارد. آن عالَم از نظر گستره به اندازه اى است
كه وسعت بهشت به مقدار آسمان ها و زمين است و جهنم نيز از وسعتى برخوردار است كه
همه گنه كاران در آن جاى مى گيرند.[26]
در روايت است كه پيامبراكرم(ص) و حضرت على(ع) در پاسخ اين
پرسش كه اگر وسعت بهشت، آسمان ها و زمين است، پس دوزخ كجاست؟ فرمودند: چون شب آيد،
روز كجاست؟[27]
ب) منظور از «نزديك كردن»
(ازلِفَت) يعنى در پيش رويشان باشد و داخل شدنشان در آن زحمتى نداشته باشد. و اين
كه بهشت را به آنها نزديك مى كنند، نه آنها را به بهشت، دَرك آن در شرايط اين دنيا
قابل تصور نيست، امّا از آن جا كه اصول حاكم بر قيامت و آخرت، اصولى است كه با
شرايط اين جهان بسيار تفاوت دارد، پس جاى شگفتى نيست.[28]
آيا بهشت و جهنمى كه قرآن مطرح مى كند، اكنون موجود است.
قرآن كريم دو نوع بهشت و جهنّم را مطرح مى كند; يكى بهشت
و جهنّم برزخى، كه در آيه هاى 26 و 27 سوره يس; 169 سوره آل عمران; 46 سوره مؤمن و
25 سوره نوح، مطرح شده است. اين نوع بهشت و جهنّم هم اكنون موجود است، ولى موقتى
مى باشد و با برپايى قيامت پايان مى يابد.[29]
ديگرى بهشت و جهنّم در قيامت است كه در آيه هاى فراوانى
مطرح شده است.
از آيات قرآن و روايات اسلامى استفاده مى شود كه اين نوع
بهشت و جهنّم هم اكنون موجود است. بسيارى از مفسران در ذيل آياتى كه براى بهشت و
جهنّم كلمه «اعدّت» (مهيا شده) به كار رفته، گفته
اند، از اين كلمه استفاده مى شود كه بهشت و جهنّم، هم اكنون موجود است; مانند اين
آيات: (وَجَنَّة عَرْضُهَا السَّمَـوَ تُ وَالاَرْضُ أُعِدَّتْ
لِلْمُتَّقِين)[30]; و بهشتى كه پهنايش [به قدر] آسمان ها و زمين است[ و] براى پرهيزگاران آماده شده است.
(وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى أُعِدَّتْ لِلْكَـفِرِين)[31];
و از آتشى كه براى كافران آماده شده است بترسيد. و آيه 21 سوره حديد، 24 سوره بقره
و ... .
«هروى» به امام رضا(ع) عرض مى كند: يابن رسول اللّه، آيا
بهشت و جهنّم هم اكنون آفريده شده اند؟ امام فرمود: نَعَمْ وَ اِنَّ رَسُولَ اللّهِ(ص)
قَدْ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ رَأَى النّارَ لَمّا عُرِجَ بِه اِلَى السَّماءِ; بلى،
هنگامى كه رسول خدا به آسمان عروج كرد، وارد بهشت شد و جهنّم را ديد.[32]
در روايت ديگرى پيامبر اكرم(ص) مى فرمايد:
مَكْتُوبٌ عَلى بابِ الْجَنَّةِ، لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ،
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ، عَلىٌّ اَخُو رَسُولِ اللّهِ قَبْلَ اَنْ يَخْلُقَ
اللّهُ السَّموتِ وَ الاَرْضَ بِاَلْفَىْ عام; بر در بهشت، دو هزار سال قبل از اين
كه خداوند آسمان ها و زمين را بيافريند، نوشته شده، لااله الاّ اللّه محمد رسول
اللّه، علىّ اخو رسول اللّه.[33]
گرچه بهشت و جهنّم هم اكنون موجود است، ولى اعمال آدميان
در شكل دهى به برخى از خصوصيات و ويژگى هاى آنها نقش دارند. در روايتى مى خوانيم
هر بار كه مؤمن ذكر «لاحول و لاقوة الاّ باللّه» مى گويد، يك درخت در بهشت
غرس مى شود.[34]
*مرکز فرهنگ ومعارف قرآن:پرسمان قرآنی معاد
پی نوشت:
[1] اقتباس از پيام قرآن، ج 6، ص 228 ـ 304.
[2] حديد، آيه 21 و آل عمران، آيه 133.
[3] دهر، آيه 20.
[4] همان، 318 ـ 322.
[5] اقتباس از همان، 423 ـ 472.
[6] مائده، آيه 37.
[7] حديد، آيه 21.
[8] نساء، آيه 13.
[9] واقعه، آيه 27 ـ 31.
[10] فصلت، آيه 31.
[11] زخرف، آيه 71 ـ 73.
[12] واقعه، آيه 20.
[13] انسان، آيه 17.
[14] كهف، آيه 31.
[15] طور، آيه 20.
[16] انسان، آيه 19.
[17] قيامت، آيه 22.
[18] زمر، آيه 20.
[19] سجده، آيه 17.
[20] بقره، آيه 82.
[21] ر.ك: ناصر مكارم شيرازى و همكاران، پيام قرآن، ج 6،
ص 302 ـ 305.
[22] آل عمران، آيه 133.
[23] ابراهيم، آيه 48.
[24] تكوير، آيه 1و2.
[25] انفطار، آيه 1و2.
[26] ر.ك: الميزان، ج 4، ص 20; بحارالأنوار، ج 8، ص 83 و
ج 66، ص 57; سيد شريف رضى، حقايق التأويل فى متشابه التنزيل، ص 241.
[27] عبد على عروسى حويزى، تفسير نورالثقلين، ج 1، ص
463; فضل بن شاذان قمى، الفضائل، ص 150.
[28] الميزان، ج 4، ص 32 ـ 43.
[29] ر.ك: ناصر مكارم شيرازى و همكاران، پيام قرآن، ج 5،
ص 443 ـ 456.
[30] آل عمران، آيه 133.
[31] همان، آيه 131.
[32] بحارالأنوار، ج 8، ص 119.
[33] همان، ص 131.
[34] همان، ص 149.
منبع:حوزه