با مراجعه به حالات، خواستهها و آرزوهای درونی خود میتوان نتیجه گرفت شادی و شادمانی یک خواسته فطری و مشترک میان همه آدمیان است، در این میان اگر اندکی دقت کنیم، همه ما فطرتاً دوست داریم شادیهای پایدار و بادوامی داشته باشیم.
عقیق: شاد بودن و مسرور بودن یکی از خواستههای فطری همه انسانها است، صرفنظر از نوع و کیفیت شادی همه آدمیان فطرتاً خواهان شادی و شادمانیاند، شاید هیچ انسان سالمی را نتوان سراغ گرفت که عالمانه و آگاهانه علاقهمند به غم و اندوه باشد! به همین دلیل است که خدای متعال یکی از نعمتهای اهل بهشت را شاد بودن و دوری از غم و اندوه میداند.
در قران کریم از زبان بهشتیان چنین گفته میشود: «وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ الَّذِی أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضلِهِ لا یَمَسنَا فِیهَا نَصبٌ وَ لا یَمَسنَا فِیهَا لُغُوبٌ»؛ آنها میگویند حمد و ستایش برای خداوندی است که اندوه را از ما برطرف ساخت، چرا که پروردگار ما غفور و شکور است، خداوندی که با فضل خود ما را در این سرای اقامت جاویدان جای داد که نه در آنجا رنجی به ما میرسد و نه سستی و واماند!
افزون بر این، با مراجعه به حالات، خواستهها، امیال و آرزوهای درونی خود میتوان نتیجه گرفت شادی و شادمانی یک خواسته فطری و مشترک میان همه آدمیان است، در این میان اگر اندکی دقت کنیم، همه ما فطرتاً دوست داریم شادیهای پایدار و بادوامی داشته باشیم، هر چه دوام شادی ما بیشتر باشد، دوستداشتنیتر و خواستنیتر است، از شادیهای کوتاهمدتی که غمها و اندوههای بلندمدتی را به دنبال میآورند گریزانیم.
هر چند ممکن است به هنگام برخورد با چنان اموری در اثر هیجانات کاذب نتوانیم بر اساس عقلانیت تصمیم بگیریم و مرتکب چنان شادیها و لذتهایی بشویم که البته عمری اندوه، غم و پشیمانی را به دنبال خواهد داشت، امام علی(ع) میفرماید: چه شادیهایی که انسان را به اندوهی ابدی میکشانند.
*انواع شادی
کارشناسان برای شادی سه مرحله تعریف کردند:
1-خوشی: را به معنای شادیهایی دانستهاند که ناظر به سطح جسمی و جنسی هستند، شادیهایی که افراد از خوردن غذا، شنا کردن در آب، راه رفتن در تپه و ماهور و امثال آن میبرند، همگی از این نوع هستند، کسانی که به این سطح از خوشی بسنده میکنند خود را در سطح حیوانی نگه داشتهاند، علیرغم آنکه در ظاهر از دوران کودکی فاصله گرفتند، اما عملاً متعلق به دوران کودکیاند.
2-نشاط: را به شادیهای روانی، روحی و شادیهای درونی و باطنی مربوط دانستهاند، مثل نشاطی که از احساس مادری یا از احساس پدری به یک مادر یا پدر دست میدهد و یا نشاطی که از موفقیت در انجام یک کار به دست میآید، این سطح از شادی از سطح قبلی پیشرفتهتر است، هر چند هنوز تا رسیدن به شادی سطح انسانی فاصله دارد.
3- شادکامی: شادیهای متعالی است، بالاتر از نشاط است، حالتی است که از دستیابی به اهداف حاصل میشود، کسی که به همه اهداف زندگیاش دست پیدا کند، احساس رضایت خاطر و احساس کمال دارد، شادی چنین فردی خوشی و نشاط گذرا نیست، بلکه دائمی است.
البته باید توجه داشت اینها قراردادی است، اما آنچه مهم است نشاط معنوی است که انسان را از ورای موارد فوق در آغوش پر مهر خداوند قرار میدهد، خواستهها و اهداف اینچنین افرادی شخصی نیست، بلکه در گروی خواست پرودگار است و میشود گفت اینان بندگان خاص خدا هستند.
بندگان خاص خدا کسانی هستند که آرام و بیتکبر بر زمین راه میروند و در برابر سخنان نابخردانه پرخاش نمیکنند و آنها را به نیکی پاسخ میدهند، در پیشگاه خداوند سر به سجده مینهند و در برابر او به نیایش بر میخیزند، از کیفرها در هراسند و بنابراین مراقب اعمال خویش هستند.
در راه خدا انفاق و بخشش میکنند و در این راه از اسراف و بخل برکنارند، هرگز برای خدا همتا قائل نمیشوند و هرگز دست به خون بیگناهان نمیآلایند، دامان عفت خویش را آلوده نمیسازند و اگر مرکتب گناه شوند، توبه کرده به سوی خدا باز میگردند و با کار شایسته و نیک کار بد خود را جبران میکنند.