۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۲ : ۱۳
بسیاری از نویسندگان، ریشه ورود اسلام در منطقه (ولتا باسین) را تا مالی و نیز دولتهای هوسایی کشانده و انگیزه اصلی ورود مسلمانان به این منطقه را تجارت طلا دانستهاند. گسترش راههای تجاری و تاسیس اجتماعات اسلامی نخستین مرحله توسعه دین اسلام در منطقه Basin بود که پیش از آن مهاجرین خارجی (بیشتراز قبیله هوسا و وانگارا) در آن حضور داشتند.
نقش بازرگانان مسلمانی که ذکرشان رفت در توسعه اسلام در غنای امروزی نباید از یاد برد. چیفها (بزرگان قبیله) و امامان آنها که به خصوص از شمال وارد منطقه میشدند سعی بر آن داشتند که تفسیر خود از اسلام را که در واقع آمیزه ای از دریافت شخصی از این دین و نیز آداب و رسوم قبیله ای بود را وارد این منطقه کنند. بسیاری از آنها اسلام را آن گونه میپذیرفتند که بتواند با سنتها و رسومشان تطابق داشته باشد.
هم چنین ازدواج های مسلمانان و غیرمسلمانان عامل دیگری در گسترش اسلام بود. لذا اسلام در مسیر توسعه خود در غرب ولتای سیاه، پادشاهی آشانتی و مناطق ساحلی با شرایط خاصی که یاد شد ادامه مسیر داد.
بعد از استقلال غنا، اسلام به تدریج به علل مختلف در غنای معاصر توسعه یافت و برای خود فرق مختلفی چون : اهل سنه وجماعه، طریقه تیجا نیه، شیعه اهل البیت(ع) و احمدیه را به خود دید.
اسلام در شمال غنا
مناطقی در شمال ساحل طلا (غنای امروز) از قرن نهم تا پانزدهم (۱۶۰۰-۱۰۰۰) میلادی بازگانان مسلمان در مسیرهای عمده تجاری در غرب آفریقا رفت و آمد داشتند. دراین دوره زمانی بود که مردم «آکان» غنای امروز دین اسلام را پذیرفتند.
مورخانی چون Trimingham (۱۹۷۹)، Clarke (۱۹۸۲) و Hiskett ( ۱۹۸۴) همگی براین عقیدهاند که دین اسلام برای نخستین بار درقرن هجدهم در برخی مناطق واقع د ر Volta Basin که کشور امروزی غنا نیز د راین محدوده جغرافیایی قرار داشته وارد شده است. اما اولین گروههایی که به نوعی موجبات گسترش دینی را فراهم کردند بازرگانان مذهبی بودند که بیشتر از شمال غربی امپراطوری مالی کهن به این منطقه رسیده بودند.
یکی از اقوامی که مبلغ رسمی نبوده اما توسط تجار مسلمان دین اسلام را پذیرفته و به تبلیغ آن همت ورزیده بودند به نام Wangara ملقب بودند. مسلمانان افریقایی که بیشتر بازرگان بوده در روابط تجاری خود با مردم بومی (حتی هوسا زبان) آنها را به اسلام دعوت می کردند. نکته مهم در تبلیغ آنها پرهیز از هرگونه رفتار تبلیغی بود که احتمال می دادند موجبات اختلاف و رنجش خاطر طرف مقابل را در وصول به اهداف تجاری فراهم آورد.
دراینجا باز لازم به تاکید است که نخستین مسلمانان در این منطقه در غرب آفریقا در رفتار خود بسیار اهل احتیاط بودند. برای نمونه، خیلی به رفتار با میزبان دقت می کردند که بتوانند احترام و رفتار محترمانه ای را داشته باشند. همان گونه که به انجام مناسک اسلامی در برابر میزبانان خود مشغول بودند خیلی مواظب بودند که فرهنگ محلی را پذیرفته و حتی در برخی از مراسم و مناسبت ها شرکت کرده و هم نشین آنها باشند. چنین رفتاری در گذر زمان باعث ایجاد فرهنگی شد که به خوبی ویژگی های ایمان اسلامی را برای مردمان بومی نشان میداد و در نهایت چنان شد که فرهنگ بومیان و تجار مذهبی مشابهت زیادی باهم پیدا کنند.
روحانیون بازرگان هرگز در رفتار های تبلیغی خود سخت نمی گرفتند و همواره با بومیان با دیده احتیاط در نرمش رفتار توجه وافر داشتند. نتیجه چنین سبک رفتار طی گذشت زمانهایی موجب گردید تا یک سری آداب و رسوم دینی طوری در فرهنگ بومی هماهنگ باشد که مردم تفاوتی را احساس نکنند و به عنوان نمونه می توان به آئین ازدواج و مرگ اشاره داشت. به تدریج، برخی جشنهای بومی محلی و اسلامی در هم ترکیب شد و آئین ها همگی رنگ و بوی سنتی و اسلامی را باهم گرفت. کار هماهنگی تا آنجا پیش رفت که اعتماد حاصله موجب شد تا برخی روحانیون مسلمان حتی مسئولیتهایی را در برابر زندگی مردم بومی پذیرا باشند.
صوفی گری؛ قادریه و تیجانیه
صوفی گری (تصوف اسلامی) یکی از اشتراکات بسیار مهم درمیان مسلمانان غنا بوده و بنابراین بسیاری از بازرگانانی که از ابتدا اسلام را برمنطقه غرب افریقا وارد کردند دارای نگرش های صوفی گری بوده که بر اساس چارچوب قا د ریه خود را نشان داده است. تیجانیه، طریقه صوفی دیگری است که از سوی مسلمانان هوسا زبان شمال نیجریه هدایت می شود. اما برخلاف مسلمانان وانگارا، در غنای امروزی، هوسایی ها خود را اصلاح گران اسلام می دانند چرا که آنها در حیات پیشینیان خود سابقه جهاد ۱۸۰۴ عثمان دان فودیو را داشته در صدد تغییر شرایط مسلمانان و بر مبنای فکری اصلاح گری هستند. اما کم کم طرق صوفی قادیانیه و تیجانیه نیز تحت تاثیر قرار گرفته دچار تغییراتی در ساختار دینی خود شدند. حاکمیت سنن وفرهنگ بومی، رهبران سنتی را برآن داشت تا در برخی درگیری های منطقه ای با هدف اسلامی شرکت جویند. در مناطقی چون شمال غنا و به خصوص در میان مردم داگومبا، از آشانتی تا جنوب غنا دچا ر گونه ای از تغییرات فکری در طول تاریخ شدند. مسلمانان ترکیبی از فرهنگ سنتی و دریافت از اسلام را انتخاب کردند. دراین میان، وظایف مهم دینی مانند نماز، ذکات و روزه در رفتار دینی آنها با آن چه در بیرون منطقه زندگیشان بود تفاوت بارزی پیدا کرد.
آمیختگی فرهنگ سنتی و اسلام در شمال غنا به خوبی در مراسم های دینی چون بزرگداشت میلادالنبی (ص) یا «دامبا»، جشنواره آتش و جشنواره گینه فول دارای ریشه اسلامی اند. «دامبا»، مراسم میلاد حضرت رسول اکرم (ص)، جشنواره آتش در خصوص حضرت نوح و بالاخره جشنواره گینه فول نیز به نوعی بزرگداشتی از پیامبر اسلام(ص) به شمار می رفت.
حتی مناسبتهای مهمی چون عید فطر و عید قربان در مناطق شمالی غنا بیش از آن چه بر مبنای اسلامی باشد رنگ و بوی سنتی مردم بومی را داشته است. در برنامه هایی چون قرآن خوانی، نقش سنتی رهبران قبیله ای در شمال غنا بسیار برجسته می شود. در اغلب موارد در کشور غنا، امامان سنتی ودیگر رهبران از مردم پول هایی را به عنوان ذکات دریافت می کنند.
اسلام در جنوب غنا
برابر نظر «مامونی سلمانا» (۱۹۹۴)، جمعیت مهاجر مسلمان در غنا شامل مسلمانانی از شمال کشور Gonja، Wa، Mamprugu، Dagbon وغیره وبه همراه مردمی مسلمان از کشورهای فرانکفونی غرب آفریقا وهوسا زبان نیجریه ودیگر قبایل افریقایی مسلمان و مهاجرین غیر افریقایی می باشد. بنابراین مسلمانان جنوب و درمنطقه ساحلی شامل بومیان ونیز مهاجرین می شدند. حضور دیرینه مسیحیت در جنوب غنا عامل مهمی بود که به همراه دیگر زمینه ها شرایط زندگی دینی مسلمانان در شمال و جنوب غنا را از هم متفاوت می ساخت. رهبری جامعه مسلمانان در جنوب کشوربا شمال متفاوت بود وبسیاری از مسلمانان جنوب به نام «طوبی» خوانده می شدند.
یکی از قدیمی ترین سازمانهای اسلامی غنا، «مرکزاسلامی غنا» نام دارد که به سال ۱۹۵۷ در اکرا، پایتخت غنا تاسیس شد. سابقه رهبری مسلمانان جنوب هم به افرادی چون ادریس نینو (رهبر هوسایی در اکرا) و معلم بریما (یوروبای اکرا) می رسد. مسجد مرکزی اکرا هم برای بیش از شش سال توسط قدرتهای استعماری بسته شده بود.
شورای چیف های مسلمان
شورای چیف های غنا در سال ۱۹۶۸ و به دنبال تنوع وتعدد رهبران سنتی مسلمانان تشکیل شد. یکی از مهمترین وظایف این شورا، انتخاب امام کل در غنا بود. نکته مهم که جزو رفتار بسیاری از چیفها بود ارائه خدمات دینی نه فقط برای مسلمین بلکه به دیگر ادیان نیز بود. رهبرانی که آموزش، تبلیغ و دعوت، عبادت ودیگر خدمات را برای همه ارائه می دادند.
مراسم میلادالنبی (ص)
تا اواخر دهه ۱۹۵۰، فضای دینی غنا شامل طرق تصوف هم بود. طریقه قادریه در ابتدا و بعدها به علت تاثیرات جهاد عثمان دان فودیو در شمال نیجریه (۱۸۰۴)، طریقه تیجانیه جایگزین مهمی برابر قادریه گردید. ویکی از مهمترین آداب تیجانیه، بزرگداشت میلاد النبی(ص) است. وعظ و خطابه و آموزشهای دینی از جمله برنامه های این مراسم بود. حضور فعال کودکان به همراه والدین خود و انجام مراسم جشن دراین برنامه ها دیده می شود.
وحدت مسلمانان غنا نیز به رغم اشتراکات دینی میان گروههای مختلف پس از جدایی گروهها و پیدا شدن سازمانهایی چون اهل سنت به رویارویی با تیجانیه منجر شد. در چنین شرایطی بود که گروههای دیگری چون احمدیه و مکتب تشیع نیز روز به روز گسترش پیدا می نمود.
هر چند اختلاف فکری بین تیجانیه و جماعت اهل سنت در غنا به واسطه نوع ترکیب محتوی فرهنگ سنتی و اسلامی بود، اما اهل سنت تیجانیه را مرتد دانستند که در دین بدعت ایجاد کرده اند. به نظر اهل سنت برخی دعاهای این طریقه غیراسلامی بوده طبق شریعت نمیباشد و تنها زاییده فرامین شیخ احمد تیجانی صوفی الجزایزی در قرن ۱۸ است. اهل سنت مخالف بزرگداشت میادالنبی(ص) بوده بسیاری دارای عقاید وهابیت هستند.
در مقابل تیجانیه هم اهل سنت را به باد انتقاد گرفته اند. بین این دو جریان و طریقه دینی تا کنون درگیری های فکری وحتی مستقیم روی داده است. طبق گزارش روزنامه دیلی گرافیک مورخ ۱۱ دسامبر ۱۹۹۷، درگیری طرفداران طریقه تیجانیه و جماعت اهل سنت در منطقه «تماله» در شمال غنا به علت بزرگداشت میلاد النبی (ص) بود.
چه این مراسم از دهه ۱۹۷۰ در تماله انجام می شده و شیوخی چون «عبدالله مایکانو» در «پرانگ» که رهبری مراسم را برعهده داشت مورد انتقاد شدید اهل سنت در آن زمان بود. در سال ۱۹۹۸ گروهی از مسلمانان در کوماسی در همین ارتباط دستگیر شدند. در گزارش خبری دیگری از دیلی گرافیک در ۱۵ آوریل ۲۰۰۵، به نقش جوانان در درگیری مذهبی پرداخته شده است. برخی از این نوع اختلافات هم اینک نیز وجود دارد. برای نمونه، بسیاری از طرفداران تیجانیه اهل سنت و جماعت را از جمود فکری و جهالت دینی برخوردار می دانند.
به غیر از تیجانیه و اهل سنت، بسیاری نیز احمدیه را برگشته از اسلام و مرتد می خوانند(تیجانیه ها).
تشیع نیزمدتهاست درغنا در حال رشد و توسعه میباشد. دراین میان، جوانان رغبت بسیاری به تشیع پیدا کرده اند. شیخ عبدالسلام بنسی را یکی از رهبران دینی می دانند که مکتب اهل البیت(ع) را در سال ۱۹۸۴ وارد غنا نمود. تاسیس موسسه (حوزه) اهل البیت (ع) در سال ۱۹۸۵ قدرت دعوت به تشیع را افزایش داد.
دروس شیخ بنسی جوانان این کشور را به همراه فعالیتهای مرکز اهل البیت (ع) بسیار به شیعه علاقمند نمود وموجب شد تا بسیاری از علاقمندان به اسلام حقیقی از دیگر کشورهای همجوار راهی غنا شده از عقاید اسلامی اندوخته ای داشته باشند. امروزه حضور مساجد (مسجد اهل البیت که قدمت آن به دو دهه میرسد) و مراکز مختلف (دانشگاه اسلامی غنا) خدمات مختلف دینی و علمی را دراین کشور ارائه می دهند.
نویسنده: محمد حسن ایپکچی، رايزن فرهنگی جمهوری اسلامی ايران در غنا