۰۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۰ : ۰۲
اما در این میان، دشمنی هایی توسط افراد مغرض و ضد اسلام باعث می شود که شبهههایی در ذهن عدهای از مردم در خصوص ازدواجها، جنگها و موارد دیگری در سیره پیامبر اسلام (ص) ایجاد شود. بهدلیل اهمیت این موضوع گفتوگویی با حجتالاسلام علی سرلک انجام دادهایم و پاسخ برخی از این پرسش ها را جویا شدهایم.
خداوند متعال در قرآن کریم، پیغمبر اسلام (ص) را با عنوان «رحمتٌ للعالمین» معرفی می فرماید، به این مفهوم که آن حضرت برای مردم در طول تاریخ و از هر سرزمین و آیینی عامل رحمت هستند. با توجه به شناخت غلط عدهای از مردم جهان نسبت به آن حضرت، چگونه باید چهره رحمانی پیغمبر اکرم (ص) را به جهان معرفی کرد تا توطئه دشمنان خنثی شود؟
خداوند در چند آیه از قرآن کریم پیغمبر اسلام (ص) را معرفی فرموده است. از جمله این که در آیه 128 از سوره مبارکه توبه در معرفی آن حضرت می فرماید: «لقد جاءکم رسول من أنفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم؛ به طور قطع و یقین رسولی از خود شما به سوی تان آمد که رنج های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد» نکته بسیار مهمی که در تفسیر این آیه باید به آن توجه شود آن است که مخاطب این آیه شریفه همه مردم، اعم از مؤمن و غیرمؤمن، هستند. یعنی رسول اکرم (ص) هم برای مردم مسلمان و باایمان دلسوز است و هم در برابر مردم بی ایمان احساس مسئولیت و دلسوزی بسیار بالایی دارد. در این باره علامه محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان نوشته که این بخش از آیه به غیر مسلمان ها مربوط می شود و درمجموع فقط مختص مسلمان ها نیست. درواقع رنج ها و گمراهی تمام مردم در طول تاریخ و با هر مذهب و اندیشه و از هر سرزمینی برای رسول اکرم (ص) سخت است چراکه آن حضرت برای هدایت همه مردم به سوی سعادت به دنیا آمده است.
با این نوع توضیحات می توان نتیجه گرفت که پیغمبر اکرم (ص) درواقع پیغمبری است که قرآن کریم او را عامل رحمت برای همه جهانیان می داند و برای هدایت مردم جهان بیقرار است و عطش این را دارد که همه مردم به سمت سعادت و یکتاپرستی هدایت شوند. وقتی در مقابل چنین وجود پر خیر و سراسر رحمت و عطوفت، تعدادی از افراد بنای جهالت می گذارند، مردم دانا باید در وهله اول به وجود و نیت توهین کننده ها دقت کنند تا متوجه شوند اساس ذات و نیت این عده خشونت طلبی و گمراهی است و بر همین اساس است که نمی توانند رحمت و سعادت را تاب بیاورند. معرفی آن حضرت از سوی دوستداران و شیعیان ایشان هم باید بر اساس همین جلوه حق طلبی و رحمانیت باشد تا مردم دنیا بدانند پیغمبر اسلام (ص) برای هدایت همه انسانها در طول تاریخ آمده است.
یکی از هتک حرمت ها نسبت به رسول اکرم (ص) آن بود که عده ای از اعراب آن حضرت را با عنوان مجنون صدا می زدند. هرچند که این مطلب در آیه ششم سوره حجر هم بیان شده است: «و قالوا یا ایها الذی نزل علیه الذکر انک لمجنون؛ و گفتند ای کسی که قرآن بر او نازل شده مسلما تو مجنون هستی» اما مصداق رد این توهین، در رفتار و سبک زندگی پیغمبر اسلام (ص) چه چیزهایی است؟
در جواب چنین اهانتی باید دقت شود که اعراب در دوران جاهلیت هیچ درکی از موضوع وحی نداشتند، چون اصلا اهل کتاب نبودند. به همین دلیل به الهام، تکلم از سماء و تصویر گرفتن جن در قالب انسان اعتقاد داشتند. بنابراین وقتی با پدیده وحی مواجه شدند، فکر می کردند این پدیده، مقوله جن است و به همین دلیل می گفتند «بنی عبدالمطلب یکلم مع السماء» یعنی پسر عبدالمطلب توسط جن از آسمان صحبت می کند. به همین دلیل بود که عرب های دوران جاهلیت، آیه های قرآن را که از زبان پیغمبر اسلام (ص) می شنیدند، آن را فراتر از شعر می دانستند و می گفتند این ها از الهام توسط جنیان نشأت می گیرد. به همین دلیل خداوند در قرآن کریم تصریح کرده است که رسول خدا (ص) مجنون نیست و آیه های قرآن، وحی الهی است. یعنی این آیه از قرآن کریم مقوله جنون و رابطه آن حضرت با جنیان را نفی می کند.
مصداق این موارد در زندگی پیغمبر اسلام (ص) چیست؟ به هر حال موراد زیادی را در زندگی آن حضرت می دانیم که نشان دهنده عقل و درایت ایشان است.
درست است. حضرت رسول (ص) کامل ترین و عاقل ترین انسان ها است. نمونه اش مراجعه های مداوم تمام مردم و از جمله خود اعراب جاهلیت به آن حضرت است که در کارها و امور زندگی خودشان از ایشان مشورت می خواستند و همیشه به ایشان اعتماد داشتند. مدیریت، فرماندهی امور نظامی، فرمایشات ایشان درباره آداب معاشرت با مردم، امور اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، تربیتی و اقتصادی و بالاتر از همه سبک زندگی خودشان، همگی نشان دهنده عقل و درایت آن حضرت است. تا جایی که عقلایی که در شبه جزیره عربستان زندگی می کردند به دین آن حضرت ایمان آوردند و امروز هم هر کسی که با شیوه زندگی و دین بر حق ایشان آشنا شود، بدون تردید مسلمان خواهد شد. همین موارد کافی است که آن حضرت را از عقلانیت بالا و برتر جامعه بشناسیم و این رویکرد، تمام شبهه ها درباره شخصیت حضرت را از بین می برد.
به مورد اعتماد بودن پیغمبر اکرم (ص) اشاره کردید و اینکه همه عقلا به عقل و درایت حضرت ایمان داشتند. این موضوع به دوران جوانی حضرت مربوط است که ایشان را با عنوان «محمد امین» صدا می زدند. چطور بود که شخصی با چنین صفات بزرگ و خوبی را به جنون متهم می کردند و این روزها هم بعضی از دشمنان اسلام درباره حضرت شبهه افکنی می کنند؟
باید توجه داشت در میان جاهلان عرب، پیمان شکنی و امانت داری خیلی اهمیت داشت. اما همین موضوع به ندرت در بین آنها اتفاق می افتاد. آنها غالبا عهدشکنی می کردند ، در امانت ها خیانت می کردند و مدام بهانه ایجاد می کردند تا پیمان های بین خودشان را بشکنند و از بین ببرند. در آن شرایط، پیغمبر اکرم (ص) تنها کسی بود که در بین تمام مردم و قبایل، به خصوص در بین قبیله قریش به امانت داری و صداقت شناخته شده بود.
این اعتماد هم به دوران نوجوانی و جوانی حضرت مربوط است که گله گوسفند مردم دیگر را برای چرا به دشت ها می برد. بعدها هم که آن حضرت به کاروان های تجاری کمک می کرد، امانت داری ایشان بیشتر از قبل مشخص شد. بنابراین همه مردم آن حضرت را به عقل، درایت و دیانت می شناختند و امروز هم روایت ها و داستان ها درباره زندگی آن حضرت همین موضوع را ثابت می کند. اما اینکه بعضی دشمنان اسلام می خواهند در زندگی حضرت ایجاد شبهه کنند به بی عقلی و نادانی خودشان مربوط است.
در مورد دیانت که در صحبت هایتان به آن اشاره کردید، بعضی از دشمنان اسلام درباره دین پیغمبر اکرم (ص) در دوران نوجوانی و جوانی شبهه افکنی می کنند.
ازمیان ادیان ابراهیمی پنج دین داریم که شامل یهودیت یعنی پیروان حضرت موسی (ع)، مسیحیت یعنی پیروان حضرت عیسی (ع)، اسلام یعنی پیروان حضرت محمد (ص)، حنفیت یعنی پیروان حضرت ابراهیم (ع) و صابئه که پیروان یحیی ابن زکریا (ع) در شبه جزیره عربستان بودند.
رسول اکرم (ص) قبل از اینکه به پیغمبری اسلام مبعوث شود، دین حنفی داشت. یعنی جزء پیروان آیین حضرت ابراهیم (ع) و یکتاپرست بود. تا جایی که مورخان درباره آن زمان نوشته اند: در آن دوران، هفده نفر بودند که شرک نمی ورزیدند، به زیارت کعبه می رفتند، کارهای خلاف عقل و شرع نمی کردند، مرتکب جرم و جنایت نمی شدند و این هفده نفر با عنوان حنفا یا احناف شناخته می شدند که حضرت محمد (ص) هم یکی از آنها بود.
مشرکان هم در آثار تاریخی نوشته اند که حضرت محمد (ص) حتی قبل از بعثت، هیچ وقت در برنامه ها و مراسم بت پرستی ما شرکت نمی کرد و بت نمی پرستید. بنابراین رسول خدا (ص) در دوران قبل از بعثت، بر دین حنیف و آیین یکتاپرستی بود و خدای یکتا را می پرستید.
خاندان عبدالمطلب، یعنی پدربزرگ رسول خدا (ص) ، هم از نسل هاشم بودند که همگی یکتاپرست بودند. آمنه ، مادر رسول خدا (ص) ، هم از طایفه بنی زهره بود که انها هم رفتاری شبیه حنفی ها داشتند و مرتکب گناه و ظلم نمی شدند.
یکی دیگر از شبهه هایی که در زندگی پیغمبر اسلام (ص) ایجاد می کنند و خیلی هم به آن استناد می کنند، موضوع چند همسری حضرت است. عالمان دین و حدیث این اتفاق را به دلیل مصالح دینی و اجتماعی در آن دوران می دانند. شما بفرمایید دلیل این موضوع چه بود و چرا آن حضرت در دوران زندگی خود چند بار ازدواج کرد؟
همانطورکه اشاره کردید محدثان و مورخان در این مورد تحقیق کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که ازدواج های رسول خدا (ص) بنا به مصالح دینی و یا اجتمای صورت می گرفت. به هر حال برای بررسی این مووع باید به شرایط آن دوران هم توجه کنیم. به عنوان مثال در آن دوران برده داری رایج بود و زن آزاده و زن کنیز وجود داشت، درحالیکه این موارد در این دوران وجود ندارد. پس نباید شرایط آن زمان را با شرایط امروز دنیا مقایسه کنیم. از طرف دیگر در آن دوران، سنت ها و رسم هایی وجود داشت که همه به آن پایبند و معتقد بودند و آنها را اجرا می کردند، درحالیکه همان رسم ها در جامعه امروز اسلامی جایگاهی ندارد.
ازدواج های پیغمبر اسلام (ص) هم در آن دوران و بر اساس شرایط همان زمان اتفاق می افتاد. در آن شرایط، زنانی بودند که شوهر خود را از دست داده بودند و به سختی نیازهای خود و فرزندان شان را تامین می کردند. و یا برای ایجاد وحدت و الفت میان قبایل و یا برای جذب قلوب به سمت اسلام، ازدواج حضرت صورت می گرفت.
به طور کلی ازدواج های پیغمبر اسلام (ص) هدفی جز برقراری صلح و آرامش بین افراد و قبایل و یا حمایت از زنان بی سرپرست نداشته است. از طرف دیگر شخصیتی مانند رسول خدا (ص) با آن درایت و روشنفکری و دانایی، هیچ دلیلی برای ازدواج های مکرر و فقط برای ارضای نیازهای مادی نداشت، که اگر این طور بود چه نیازی به این بود که حضرت با زنان بیوه و یا دردسرساز ازدواج کند و هر روز با مشکلات ساخته شده این ها درگیر باشد. همه این ها نشان می دهد که رسول خدا (ص) در هر شرایطی خیر و صلاح جامعه اسلام را در نظر می گرفت و به دنبال جواب دادن به خواسته ها و نیازهای مادی خودش نبود.
سوال دیگری که مطرح می شود مربوط به جنگ های صدر اسلام است. دشمنان اسلام این جنگ ها را به خشونت طلبی مسلمانان تعبیر می کنند. چه پاسخی به این شبهه می توانیم بدهیم؟
باید توجه داشت که رسول خدا (ص) هیچ وقت شروع کننده هیچ جنگی نبود. یعنی همیشه دشمنان اسلام و کافران به مسلمانان حمله می کردند و مسلمانان برای دفاع از خودشان و دین اسلام، با آنها مقابله می کردند. به عنوان مثال از همان ابتدا که پیغمبر با بیان قولوا لا اله الا الله تفلحوا تبلیغ اسلام را شروع کردند، کفار قریش با شیوه های مختلفی خواستند جلوی حضرت را بگیرند و وقتی با پیشنهاد مال و ثروت موفق به این کار نشدند، به جنگ روی آوردند.
همین افراد بودند که رسول خدا (ص) و مسلمانان مکه را با نهایت خشونت و ظلم از مکه بیرون کردند و آنها را مجبور کردند به مدینه بروند، تمام دارایی های آنها را هم مصادره کردند، خانه هایشان را برای خودشان برداشتند، تا جایی که رسول خدا (ص) و مسلمانان مکه، که با عنوان مهاجرین شناخته شده اند، با دست خالی وارد مدینه شدند. در مدینه با کمک مسلمانان انصار توانستند زندگی بسیار فقیرانه ای را شروع کنند و رسول خدا (ص) هم به خانه ابو ایوب انصاری رفت و خودش خانه ای نداشت.
بنابراین ظلم و خشونت از طرف دشمنان اسلام اتفاق افتاد. در آن شرایط رسول خدا (ص) برای مقابله با دشمنان تصمیم گرفت اموالی را که کاروان قریش به مدینه می آورد به ازای اموال مصادره شده مسلمانان در مکه بگیرد، اما در همین شرایط قریش جنگی راه انداختند تا حق مسلمانان را به آنها برنگردانند.
در جنگ های بعدی بین مسلمانان و کافران هم کافران شروع کننده جنگ بودند؟
همین طور است. کافران و دشمنان اسلام باور داشتند که جنگ موجب مفاخره است و هر روز به سود کسی است. به همین دلیل سال به سال جنگ را ادامه می دادند و می گفتند خون را باید با خون بشوییم. بنابراین وقتی در جنگ بدر شکست خوردند، گفتند در احد تلافی می کنیم. مدتی بعد جنگ احد را شروع کردند و رسول خدا (ص) هم ناگزیر بود دفاع کند. بعد از آن هم کافران جنگ های خیبر، خندق و سایر جنگ ها را به راه انداختند و مسلمانان و در رأس آنها پیغمبر اسلام (ص) باید از خود و دین خدا دفاع می کردند.
منبع:تسنیم