۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۰ : ۱۲
اشاره: مکتب اسلام همواره به دنبال تشکیل حکومت اسلامی بوده تا زمینه ساز اجرای احکام الهی به طور کامل باشد. آغاز شکل گیری تمدن اسلامی را با ظهور اسلام باید هم زمان دانست؛ در سده های آغازینِ اسلامی، این تمدن همواره رو به رشد و شکوفایی داشت. امّا برخی عوامل بیرونی و درونی، موجب کُندیِ حرکتِ تمدن اسلامی شد.
* سیری اجمالی و کوتاه از فعالیت های امام صادق (ع) در جهت شکل دهی و ایجاد فرهنگ و تمدن اسلامی بیان کنید.
* رابطه فرهنگ و تمدن
هر تمدنی ریشه در فرهنگ آن جامعه دارد. زیربنای همه تمدن ها فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ هر جامعه ای هم در اصل به وسیله اندیشمندان آن جامعه به وجود می آید. طبقه خاص اندیشمند، به صورت تدریجی و با استقامت در متن جامعه حضور پیدا می کنند و این منشأ فرهنگ عمومی می شود و فرهنگ عمومی منشأ تمدن متناسب با آن جامعه می شود.
* وضعیت فرهنگ جامعه اسلامی در زمان خلفا
فرهنگ جامعه اسلامی در زمان خلفا به شدت آسیب دید. به خصوص در زمان خلیفه سوم و به دنبال آن جریان فعالیت های معاویه و یزید به وجود آمد و در زمان یزید کار تمام شد.
لعبت هاشم بالملك فلا ***خبر جاء و لا وحى نزل
بنی مروان هم همان راه بنی امیه را ادامه دادند و تمدن خاص غیرمذهبی و فرهنگ غیرمذهبی بر جامعه حاکم شد و به قدری حکومت این فرهنگ غالب بود که امام سجاد بعد از حادثه کربلا به شدت تنها بودند. جز عده معدودی کسی با امام سجاد (ع) رابطه نداشت. تعداد افرادی که نزد امام سجاد (ع) می رفتند و نقل حدیث کرده اند بسیار کم است. روایاتی که از امام سجاد (علیه السلام) در کتب روایی ما هست تعداد کم روایت را نشان می دهد و این که ما می شنویم گاهی امام سجاد (علیه السلام) از منزل بیرون می آمدند و به یک قصاب می فرمودند: به گوسفند آب داده ای یا خیر؟ و مشابه این ها به این دلیل است که اگر ایشان در منزل می نشستند کسی به سراغ ایشان نمی آمد.
در زمان امام باقر (علیه السلام)، تزلزل دادن به فرهنگ مروانی و معاویه ای شروع شد. اینکه به ایشان لقب باقر دادند به این دلیل است که ایشان شکافنده علم بود و شکاف دهنده و رخنه ایجادکننده در فرهنگ دشمن و شاید باقر به هر دو معنی منظور بوده باشد؛ به هرحال شروع در فرهنگ سازی جدید و شروع تمدن جدید، در زمان ایشان بود. همان طور که می دانیم با اینکه دوران امام باقر (ع) با مشکلاتی همراه بود و ایشان تبعید و فشارهایی را تحمل کردند و در نهایت به شهادت رسیدند ولی در عین حال تا حدود زیادی توفیقاتی به دست آوردند که همان توفیقات زمینه ساخت تمدن و فرهنگ جدید شد.
* نقش امام صادق (علیه السلام) در بازسازی تمدن اسلامی
در زمان امام صادق (علیه السلام) تطبیق کلیات بر مصادیق و پی گیری امر فرهنگ خیلی بیشتر بود و حضرت در مقام تطبیق و بیان مصداق برای جامعه آن روز که از فرهنگ اسلامی فاصله گرفته بود و فرهنگ سلطنتی و فرهنگ حکومت فاسد بنی امیه و بنی مروان جایگزین آن فرهنگ شده بود این وضعیت را روشن کردند و با فعالیت امام صادق (ع) این مسئله نضج گرفت و درنتیجه پایه ریزی فرهنگ و تمدن اسلامی شکل گرفت.
با ملاحظه در کتاب هایی که در این زمینه وجود دارد ملاحظه می کنید که از نظر حقوق اسلامی هیچ امامی به اندازه امام صادق (ع) روایت ندارند و این مسئله هم نشان دهنده انحراف حکومت های قبلی است و هم نشان دهنده شکل گیری فرهنگ اصیل اسلام، در حقوق و فقه این گونه است.
در اصول اعتقادات که زیربنای فقه و حقوق است باز هم امام صادق (ع) بیش از همه روایت دارند و حتی بیش از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام؛ با وجود خُطب و نامه های فراوانی که امیرالمؤمنین (ع) دارند اما امام صادق (ع) بیش از تمام ائمه (ع) در آن جهت روایات دارند که در اصول کافی و کتب دیگر ملاحظه می کنید و این ها تماماً فرهنگ سازی جدید است و به طوری شد که خلفا به هیچ وجه قدرت تحمل نداشتند چرا که می دیدند ایشان زیربنای تمدن آن ها را هدف قرار داده است و اینکه بارها به منزل ایشان می ریختند و امام را دستگیر می کردند و نزد خلیفه می بردند و خلیفه به ایشان اهانت می کرد و گاهی تصمیم به قتل ایشان می گرفت تماماً نشان دهنده فعالیت امام صادق (ع) است و حضرت در ابعاد مختلفی در این زمینه کار کردند.
* تمرکز امام (ع) بر مسائل اعتقادی؛ حقوقی و علوم روز
حضرت صادق علیه السلام در جهت شکل دهی تمدن بزرگ اسلامی در ابعاد مختلفی کار کردند در اصول اعتقادی؛ برای ساخت زیربنای فرهنگ عمومی، در مسائل حقوقی؛ برای ساخت جامعه متمدن اسلامی و دارای روش و سیره عملی صحیح اسلامی و در علوم متنوع؛ برای ساخت جامعه مدرن با توجه به نیازهای جامعه و آنچه ما راجع به جابر بن حیان می شنویم خیلی شورانگیز است و حتی گفته می شود که وی پانصد رساله در علوم متنوع از زبان امام صادق (ع) تألیف کرده است؛ یا در همین کتاب توحید مفضل که از امام صادق (ع) نقل شده است و حضرت در مقام بیان مسائل توحیدی هستند اما بسیاری از مسائل علوم طبیعی در آن وجود دارد و این علوم کمک در جهت رفع نیازهای مادی مردم هستند؛ لذا امام صادق علیه السلام، هم در اصول فکری و ایدئولوژی و هم در ساختار عملی جامعه و هم در جهت نیازهای جسمانی و زندگانی مردم فعالیت کردند و در تمام این قسمت ها مطالبی دارند.
* مناظرات امام(ع) با مخالفین
یکی از فعالیت های امام صادق (ع) مناظره با مخالفین بود و این ها در کتب ما مضبوط است و به این وسیله حضرت توانستند تحول ایجاد کنند و شاهد این تحول نیز حساسیت بسیار شدید دشمن در رابطه با ایشان بود و طبق آنچه نقل شده وقتی ایشان را نزد خلیفه بردند، حضرت قسم یاد کرد که در صدد حکومت نیست و همین طور هم بود و حضرت حکومتی که زیربنای آن خراب است به دردشان نمی خورد اگر حکومت با سرنیزه و قدرت گرفته بشود ولی زیربنای فکری جامعه ضد این حکومت باشد، بقا ندارد بنابراین امام صادق (ع) در مسیر ساخت زیربنای فکری جامعه بودند و تا مقدار زیادی هم موفق شدند ولی در زمان حضرت موسی بن جعفر (ع) اجازه ادامه این حرکت را ندادند و در مقابل این جریان سازنده به شدت ایستادگی و مقاومت کردند.
* همان طور که اشاره کردید، تمدن بزرگ اسلامی با فراز و نشیب های فراوانی روبرو بوده و در دورانی از تاریخ جهان اسلام دچار انحطاط و سقوط شد، لطفاً بفرمایید چه آسیب ها و چه راهکارهایی برای ایجاد تمدن نوین اسلامی وجود دارد؟.
یکی از مهمترین آسیب هایی که می تواند متوجه ایجاد و شکل گیری تمدن نوین اسلامی شود آسیب به ایدئولوژی و زیربنای فکری است؛ زمانی که پیامبر اکرم (ص) مبعوث شدند - برای ایجاد اقبال عمومی – می توانستند مسئله مظلومیت زنان و استثمار بردگان را مطرح کنند یا می توانستند مسئله فقر را مطرح کنند ولی به جای همه این ها چیزی را مطرح کردند که حتی فقرا هم به ایشان سنگ زدند و زنان و بردگان هم مخالف آن بودند و آن مسئله ایجاد اعتقاد اصیل بود «قُولُوا: لَاإلَهَ إلَّا اللَهُ تُفْلِحُوا» پس زیربنا را از فکر شروع کردند و آسیب همیشه از زیربناست و آسیب اجتماع ما از به هم زدن زیربنای فکری جامعه است و دشمن کاری می کند که عقاید سُست شود؛ عقیده که سست شد، مسائل عملی می ریزد و این کاخی است که اگر آجر زیربنای آن از بین رفته برود دیگر چیزی از این کاخ باقی نمی ماند و اگر ما بخواهیم این آسیب ها را برطرف کنیم باید ایدئولوژی را تقویت کنیم جامعه ای که خدا در نظر آن مهم جلوه کرد کمتر آسیب می بیند و این مسئله بسیار مهم است؛ شاید یکی از مسائلی که مناسب است راجع به آن صحبت شود این است که بهترین راه تبلیغ چیست؟؛ آیا بهترین راه تبلیغ صرف بیان حلال و حرام شرعی است یا بیان زیربنای آن است که مسئله ایمان و دل است لذا در روایت آمده: «هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض؛
(بحار الأنوار ج 65، ص: 63)
برای اینکه محبت که مربوط به میل است بعد از جنبه های عقلانی به وجود آمده و این موجب شده است که دل به مسئله اصیل ایدئولوژی متوجه شود و باید روی اصل اعتقادات کار شود.
* فرهنگ در شکل گیری تمدن نوین اسلامی چه جایگاهی دارد؟.
تمدن عارض بر گونه فرهنگ و فرهنگ عارض بر گونه ایدئولوژی و اعتقاد است که باید اعتقاد را بازسازی کرد تا روبناها درست شود؛ واقع این است که بیان مسئله اعتقادی و رفع شبهات چیزی است که الآن دنیای امروز به آن مبتلاست و مشخص است که دشمن این ها را برای سست کردن عقاید مطرح می کند و ما هم در همین جهت باید مراقب باشیم.
بنابراین تمدن، فرع فرهنگ؛ و فرهنگ، فرع ایدئولوژی است و ما باید زیربنای و ایدئولوژی را تقویت کنیم و راه تقویت آن هم تألیف کتب و گفتمان سازی و گاهی تبلیغات فردی است «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى؛ سباء 46».
وقتی پیامبر اکرم (ص) شروع به دعوت کردند از افراد کمی شروع کردند «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبين؛ شعراء 214»
با افراد کمی این تمدن شروع به ساخته شدن کرد ولی ساختنی که دیگر برگشتی در آن نبود. سیره ای که علمای اخلاق قرون اخیر داشتند، همین بوده است که ساختار فکری یک نفر یا دو نفر را ایجاد می کردند منتها این دو نفر مثل کوه محکم بودند.
منبع:حوزه