۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۶ : ۰۸
یمن و شام و جنگ و خونریزی
دلت آقا گرفته بود امسال
میرسی کی سوار جادهٔ عشق!؟!
نرسیده زمان استهلال!؟!؟
خیمه خیمه به جستوجو بودند
که ببینند روی ماهت را
آرزوی دل همه این بودِ
بوسه باران کنند راهت را
روضه خوان خیمه را به وجد آورد
روضهٔ مشک و دست سقا بود
در زلالیِ اشک حاجیها
جلوات حسین پیدا بود
آه حاجیِ حج نیمه تمام...
عید قربان کجا و عاشورا
جبل الرحمه...، خاطرات حسین
درد و دلهای سید الشهدا
عرفات و دعا و زمزمهها
جان به قربان کام عطشانت
«و فدیناه...»، روضه شد جان سوز
بدن چاک چاک و عریانت...
عید قربان رسید و تشنه لبان
عید قربانشان قیامت شد
در طلوعی که آرزو کردند
قسمت عدهای شهادت شد
لیلهٔ قدرشان چگونه گذشت!؟!
که محبت خرید آنها را
پس رقم زد که حج شان مقبول
و چنین برگزید آنها را
چه قدر بغض در گلوشان بود
حاجیانی که تا منا رفتند
آه تقدیر عدهای این شد
از منا سوی کربلا رفتند
حرم امن و حرف ناامنی
موسم حج و کاروان در راه
آل فتنه دوباره صف بسته
با یزید زمانه شد همراه...