یکی از راههای علاج آن مفاسد باطنی، دوری گزیدن و اعتزال از مردم است. در حدیث دیگری، حضرت صادق ( علیه السلام ) میفرمایند: و فر من الناس فرارک من الاسد و الافعى....
عقیق: برای درمان فسادهای باطنی که منشأ فساد ظاهری است، چه راهکارهایی وجود دارد؟ حقیقت سیر و سلوک همین است که انسان در پرتو تعلیمات انوار طیبهی چهارده نوری که خدای متعال آنها را ضیاء و فرقان و هادی قرار داده، مفاسد باطنی را بشناسد و راهکارهایی را که این بزرگواران برای اصلاح ارائه دادهاند، به کار گیرد.راهکارهایی که در روایات بیان شده، مختلف هستند. بعضی، راهکارهای بسیار عمیقی هستند که جهات فساد را به کلی از بین میبرند و انسان را مصفا و مهذب میکنند. باید توجه داشت که عمل به برخی از این راهکارها اینگونه نیست که انسان را از وجود آن رذایل منزه کند، ولی موانعی بر سر راه آنها ایجاد میکند که با وجود آن موانع، رذایل دیگر نمیتوانند مقتضیات خودشان را در وجود انسان به وجود بیاورند. مرحوم علامه مجلسی در باب الفساد، این روایت را مورد بحث قرار دادهاند. در این جلسه برخی از راهکارهایی را که امام – علیه السلام - به حسب این نقل فرمودهاند، متذکر میشویم.
عزلت از مردم حضرت – علیه السلام - فرمودند: «وَ عِلَاجُ ذَلِکَ الْفِرَارُ مِنَ النَّاسِ وَ رَفْضُ الدُّنْیَا»؛ یکی از راههای علاج آن مفاسد باطنی، دوری گزیدن و اعتزال از مردم است. در حدیث دیگری، حضرت صادق – علیه السلام - میفرمایند: «و فر من الناس فرارک من الاسد و الافعى»؛ این آموزه به طور مکرر و با تعابیر مختلف در بیانات ائمه – علیهم السلام - به حسب نقلها آمده است که بعضی از آنها را عرض میکنم.
وظایف انسان در اجتماع بابی در روایت داریم به نام باب العُزلة که انسان از مردم اعتزال بجوید، أباعبدالله – علیه السلام - فرمودند: «اگر توانستی از خانهات بیرون نیایی، این کار را انجام بده»؛ البته منظور این نیست که برای درس و مباحثه و برای تبلیغ و ارشاد و حضور در نماز جماعت از منزل خارج نشوید. منظور روایت این است که بیهوده و بیهدف از منزل بیرون نیایید. چون وقتی از خانه بیرون میآیید، وظایف فراوانی بر دوش تو قرار میگیرد. «فان علیک فی خروجک ان لاتغتاب و لاتکذب و لاتحسد و لاترائی»: وقتی از منزل خارج میشوی، بر تو لازم است که غیبت نکنی و دروغ نگویی و اهل حسادت و ریا هم نباشی. «ولا تتصنع»: یعنی انسان نباید ظاهر خودش را زیبا و حسن جلوه دهد در حالی که واقعیت ندارد، چون این نفاق است. گاهی بعضی افراد اینگونه هستند و بنده بعضیها را دیدهام که وقتی از منزل بیرون میآیند، اگرچه اهل ذکر و زهد و تقوا نیستند، ولی حالتی به خودشان میگیرند که مردم خیال میکنند این گونه هستند. اخیراً بعضی از افرادی را که صداوسیما نشان داد که مبتلای به بعضی از فسادها شده بودند، خودشان تصریح کردند و گفتند: ما دوست داشتیم و لذت میبردیم که مردم و جوانها اطرافمان جمع شوند و ما مثلاً ادعا کنیم که با امام زمان – عجل الله تعالی فرجه الشریف - رابطه داریم. «و لا تداهن»: اهل مسامحه نباش، اگر مسألهی امر به معروف و نهی از منکر پیش آمد، باید برای خدا غضب کنی و اهل مسامحه و مداهنه نباشی. وقتی در خانه هستی، سالبه به انتفاء موضوع است، اما وقتی بیرون آمدی، این وظایف به عهدهات میآید. بعد فرمودند: «إِنْ قَدَرْتَ عَلَى أَنْ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَیْتِکَ فَافْعَلْ»؛ اگر قدرت داشتی که شناخته نشوی و کسی تو را نشناسد، اینگونه عمل کن. روشن است که اینها مقیدند به آن مواردی که انسان وظیفهی الهی نداشته باشد که شناخته شود. امیرالمومنین – علیه السلام - در خطبهای میفرمایند: «لا یَنْجُو فیهِ اِلاّ کُلُّ مُۆْمِنِ نُوَمَةٍ»، زمانهایی پیش میآید که نجات پیدا نمیکند مگر مۆمنی که کاملالذکر است و کسی او را نمیشناسد. «ان شهد لم یعرف»: اگر در جامعه حاضر باشد، کسی او را نمیشناسد. یک جمله از مرحوم حضرت امام – رحمه الله - دیدم که میفرمایند بعضی افراد هستند که من به حالشان غبطه میخورم. آدم خداشناس و مۆمن و بی هوا (و هوس)، در حالی که کسی هم ایشان را نمیشناسد. «وَإِنْ غَابَ لَمْ یُفْتَقَدْ»: اگر در مجامع هم حاضر نشود، آنقدر بی نام و نشان است که کسی متوجه نمیشود و کسی هم نمیپرسد که فلانی کجاست؛ نه حضورش معلوم است و نه غیابش برای افراد معلوم میشود. او متصل به خدا و مأنوس با خدای متعال است. اگر در جامعه حاضر میشود، برای ادای تکالیف و وظایفش است و گرنه اصلاً داعیهای برای حضور ندارد. این حضورهای بیوجه، دور هم جمع شدنهای بدون دلیل و حرفهای بی حساب و کتاب، انسان را به غیبت و تحقیر و انتشار حرفهای بیخود و تضییع اوقات میکشاند. شخصی خدمت امام صادق – علیه السلام - عرض کرد: «أوصِنی یا ابن رسول الله»، «قال أقلل معارفک»، توصیهی حضرت – علیه السلام - به این شخص این بود که آشنایانت را کم کن.
پی نوشت: درس اخلاق / استاد محمدمهدی شب زنده دار منبع:تبیان 211008