۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۲ : ۲۲
در ادامه گفتگوی ما با حجت الاسلام و المسلمين محمدرضا غريبي كارشناس مركز مطالعات و پاسخگويي به شبهات حوزه علميه قم را مي خوانيد.
شما فرموديد در مواجهه هايي كه با مردم در مترو يا نمايشگاه هاي مناسبتي داريد شبهات اعتقادي مردم بيشتر درباره مسايل ابتدايي است. مي توانيد جزئياتي در اين باره بفرماييد كه بيشتر چه موضوعاتي از طرف مخاطبان از شما پرسيده مي شود؟
موضوعات و سوال ها مختلف است. مثلا در مسايلي كه مربوط به ازدواج و خانواده است. نوع مسايلي كه مورد سوال قرار مي گيرد يك طرف اهميت است يك طرف پاسخي است كه بايد به او داده شود. اين كه فرد توجيه شود مثلا در زندگي حسن خلق داشته باشد و تحمل و مدارا كند. البته شما اين را بايد با لطايف الحيل، رگ خواب آن مراجعه كننده را پيدا كنيد. اين هم مستلزم اين است كه شما خيلي خوب و با حواس جمع به حرف هاي فرد گوش بدهيد و وقتي فهميديد آن گره دقيقا كجاست، خميرتان را بچسبانيد به تنور. در آن صورت فرد راحت متقاعد مي شود و مي پذيرد آنچه به عنوان يك چالش و مشكل مطرح كرده چنين راهكاري دارد. حالا چرا اين مشكل در ذهن او تا اين حد بزرگ شده است؟ به خاطر اين كه اين راهكارهاي ساده خيلي وقت ها پيش رويشان نيست و طرف فكر مي كند من الان درگير چه مسأله مهمي هستم، در حالي كه به اين فكر نمي كند مثلا اگر يك مقدار با سعه صدر بيشتري به همان مسأله نگاه كند آن چالش ذهني هم مرتفع خواهد شد.
گاهي شما در رابطه زوج ها مي بينيد طرف تصور مي كند هر چيزي كه اتفاق افتاد عينا بايد براي همسرش بازگو كند در صورتي كه لازم نيست مثلا اگر يك آقايي در بيرون چيزي گفته يا يك خانمي مثلا نسبت به آقايي كه متأهل است ابراز علاقه اي كرده عينا براي همسر فرد بازگو شود.
يعني مثلا آن فرد متأهل در برابر چراغ سبز يك خانم، براي آغاز يك رابطه خارج از ازدواج ايستاده اما ضرورتي ندارد كه عينا آن را براي همسرش نقل كند.
بله، اين يك مهارتي است كه بسياري از زوج ها ممكن است نداشته باشند و به رابطه خودشان آسيب بزنند. اين كه يك فرد به اين فهم برسد كه بسياري از مشكلات اين طور نيستند كه بتوانند زندگي مشترك آن ها را از هم بپاشند به شرط آن كه ما نگاه درست و جامعي به اين چالش ها داشته باشيم. وقتي اين را فهميدند رابطه زوج ها ساده تر و راحت تر پيش خواهد رفت.
يا درباره نوع سوالات احكامي كه مردم مي پرسند پرسش هاي متداول و ساده است. به ندرت پيش مي آيد كسي ريزه كاري هاي مسايل شرعي را بپرسد چون مبتلابه نيست. بله يك موقع بحث تخصصي مي شود. مثلا ما مباحث قرآني را جواب مي دهيم. آن وقت آدم اهل فني پيدا مي شود و سوال متفاوتي مي پرسد. مثلا امروز يك خانمي آمده بود از من مي پرسيد اين كه قرآن مي فرمايد ما بعضي ها را گمراه مي كنيم چه معني اي دارد؟ مگر قرار نيست قرآن، انسان ها را هدايت كند؟ پس چرا مي فرمايد: يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا. خب اين يك سوال فني است. كم تر هم به وجود مي آيد اما كساني هم ذهن شان در يك مرتبه بالاتري قرار دارد و اين پرسش ا برايشان ايجاد مي شود كه البته پاسخ مستدل را بايد به اين سوال ها هم داد اما عموم سوالات بسيار ساده است اما مشكلي كه ما داريم اين است كه افراد پرسش هاي خودشان را نمي پرسند يا از كسي كه از او مي پرسند با او راحت نيستند كه جوابش را بپذيرند. اين كه بنده در همان ابتدا عرض كردم ما به روحاني هاي خانواده نياز داريم ضرورتش از همين جا مي آيد كه آن صميميت و رابطه باشد كه بيشتر از آن كه آن حرف اثر بگذارد رفتار بر او تأثير داشته باشد.
به تعبير شما خيلي از زاويه هايي كه به وجود مي آيد به خاطر اين است كه فرد حس مي كند كسي نيست به حرف هاي او گوش بدهد.
يا اگر هم بخواهد گوش بدهد سريع موضع گيري مي كند.
در صورتي كه مطابق آنچه كه در سيره النبي آمده پيامبر بسيار دقيق به حرف ها حتي حرف هاي مخالفان گوش مي دادند چنان ظريف و زيبا در افق نگاه آن فرد قرار مي گرفتند كه آن فرد گمان مي كرد هر آن چيزي كه بر زبان آورده مورد قبول و تأييد پيامبر است.
بله، آن قدر پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم دقيق گوش مي دادند كه مشركان تعبير بي ادبانه اي درباره ايشان به كار بردند و گفتند اذن كه آيه قرآن مي فرمود: وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚقُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ. خداوند مي فرمايد اين كه پيامبر اين طور دقيق به حرف هاي شما گوش مي دهد اتفاقا براي شما خيلي خوب است.
اين كه ما آيه قرآن را داريم كه: فَبَشِّرْ عِبَادِي الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ، اين كه بشارت بده به كساني كه حرف را مي شنوند. اين هنر گوش دادن است كه ما از پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم و سيره اهل بيت عليهم السلام داريم اما به نوعي در جامعه ما كم رنگ شده است.
اين نكته دقيقي است. مخصوصا آقايان طلبه ها و معمّمين مجهز به اين ويژگي بايد باشند. بالاخره اين لباسي كه ما پوشيده ايم يك شعار است. همين كه يك طلبه اي اين لباس را مي پوشد يعني مي خواهد بگويد كاري كه پيامبر كرد من هم مي خواهم در حد وسع و مقدورات خودم انجام بدهم. خداوند، استاد جوادي آملي را حفظ كند. ايشان در يكي از جلساتي كه طلبه ها را معمم مي كرد جمله بسيار لطيفي فرمودند كه اگر پيغمبر صلّي الله عليه و آله و سلّم در روز غدير فرمود "من كنت مولاه فهذا علي مولاه" امروز هم امام زمان (عج) مي فرمايد من كنت مولاه فهذا الروحاني مولاه. اگر اين طور شد كه اگر مردم وقتي ما را ديدند ماي طلبه ها را ديدند ياد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف افتادند آن وقت معلوم است كه كارها در مسير سالمي پيش مي رود. ما بايد بالاخره يك سري از ابتدائيات رفتاري آن ها را رعايت كنيم. اين همه توصيه اي كه به حُسن خلق شده است به خاطر همين ضرورت هاست. اين همه توصيه شده كه با روي باز با مردم مواجه شويد. چقدر اين نكته مهم است. مگر نگفته اند كه پيغمبر (ص) نوعا لبخند بر چهره شان بود. اين ها در سيره معصومين عليهم السلام است. طرف آمد معاذ الله كلي بد و بيراه به معصوم گفت. معصوم آن همه هتاكي ها را شنيد و در ادامه گفت آقا شما گرسنه ايد؟
منبع:شبستان