۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۸ : ۰۵
«محّمد جان، تو در دلها، هماره جاودان هستی
ترا با چشم دل دیدم، نهان در عمق جان هستی
به الطاف خداوندی، نهان از چشم این و آن
تو ای سرچشمه ایمان، به هستی جاودان هستی
تو دستاویز انسانی، برای اوج عرفانی
تو در سیرالی الله، بی`گمان سرکاروان هستی
تو با بعثت پراکندی، چه زیبا، عطر آزادی
تو با چتر نبوّت، بر سر ما سایبان هستی
هدایت میکنی انسان، به سوی خالق مطلق
چرا که تو برای خلق عالم، مهربان هستی
تو در اندیشه آنی، کنی هدیه مسلمانی
تو ای پیغمبر خوبان، یقین خیر کلان هستی
گرو بردی دل ما را، ببر هر جا که میخواهی
فدای چشم مست تو، به ما دارالامان هستی
خدا شأن تو میداند، علی قدر تو میفهمد
به دشت تشنه جانم، تو چون آب روان هستی
نمیگنجد به فکر کوچک من، جایگاه تو
چه میفهمم من نادان که تو جان جهانی هستی
فقط این نکته میدانم، تو هستی آیه رحمت
چراغ و هادی راه تمام عاشقان هستی»
منبع:ایکنا