دوای مردمان خسته، هیزم
کلیدِ خانههای بسته، هیزم
چگونه، تسلیت دادند او را
به جای دسته گل با دسته هیزم؟
دانی که چرا سرشک محبوس علیست
یا آه چرا به سینه مانوس علیست
یک مرد نبودست بگوید نامرد
این زن که تو میزی … علیست
*یا فاطمه اغیثینی*
زنی شهید می شود، زنی به نام فاطمه
مدینه زهر می شود برای کام فاطمه
دری شکسته می شود،دو دست بسته می شود
یلی سکوت می کند، به احترام فاطمه
ای دل مددی که بی امان گریه کنیم
چون ابر بهار و آسمان گریه کنیم
.
امروز که روز رفتن فاطمه است
با مهدی صاحب الزمان گریه کنیم
جان فدای گریه های بی صدای فاطمه
سر نهم بر خاک پاک پر بهای فاطمه
دختر پاک رسول و قوت قلب علی
جان فدای آن شهید کربلای فاطمه
مه خورشید طلعت کیست؟ زهرا
چراغ شعله خلعت کیست ؟ زهرا
.
نمایان شد ز خط آتش و دود
که جرم فاطمه حب علی بود
یا امیر المؤمنین روحی فداک
آسمان را دفن کردی زیر خاک ؟
.
آه را در دل نهان کردی چرا ؟
ماه را در گل نهان کردی چرا ؟
.
یا علی جان تربت زهرا کجاست ؟
یادگار غربت زهرا کجاست ؟
ای معطر شده با سیب خدا یا زهرا
.
اربعین نبوی بانوی ما یا زهرا
.
کی شود یار سفر کرده ی تو برگردد
.
تا بیاییم مدینه به نوا یا زهرا
طنین ناله در افلاک افتاد
تمام آسمان بر خاک افتاد
.
پر و بال تو زهرا را شکستند
تو را با ریسمان فتنه بستند
عشق حرفی از کلام فاطمه(ع) است
جمله خوبیها غلام فاطمه (ع) است
تا بدانی رمز ایجاد بهشت
چشمه کوثر به نام فاطمه(ع) است
ای یاس بی همتای من
ای اسیر درب و دیوار من
چهرات از جور ظلم آتش شده؟!
ایلیای عشق همره نامت شده؟!
خزان زود هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر ، تسلیت باد
ز سوز دل کنم گریه برایت
که دیگر نشنوم زهرا صدایت
.
در و دیوار خانه با نگاهم
بیادم آورد آن ناله هایت
عمریست رهین منت زهرائیم
مشهور شده به عزت زهرائیم
.
مُردیم اگر به قبر ما بنویسید
ماپیر غلام حضرت زهرائیم
کدامین شب از آن شب تیره تر بود
که زهرا حایل دیوار و در بود
.
شبی کاندر هجوم تیغ بیداد
سرت را سینه زهرا سپر بود
یا فاطمه (س)
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
.
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم
.
شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت
یتیمان جز دو چشم ترندارند
به غیر از خاک غم بر سر ندارند
.
چو مادر مرده ها باید فغان کرد
که طفلان علی مادر ندارند
آنان که بر این خانه هجوم آوردند
در خاک نهال کینه را پروردند
.
در کعبه علی شکسته بتها شان را
اکنون به در خانه تلافی کردند
خون است که روی خاک خشت افتاده است
داغ است به قلب سر نوشت افتاده است
.
خیزید و فرشته را به بیرون ببرید
آتش به در باغ بهشت افتاده است