پرسش مهدوی. . .
تنها غيبت مختص امام زمان(عج) چيست؟
يك غيبت خاصي هم به تعبير قرآن در باب امام عصر(عج) است كه امام عصر(ع) همان كلمه غيب الهي و آن حجت غيب الهي هست كه با آن حجت تمام حقايق تمام شده و حجت بر تمام تاريخ تمام ميشود.
عقیق:آيتالله سيدمحمدمهدي ميرباقري، رئيس فرهنگستان علوم اسلامي قم درباره "فرهنگ انتظار" به بيان برخي نكات پرداخته است كه در ادامه به آن اشاره ميشود:
نخستين صفت مؤمنان
جامعه موعود ما كلبه الكترونيكي تافلر و كمونيست و امثال اينها نيست، آنچه ما دنبال ميكنيم عدالت سوسياليستي و عدلت مكتب رفاه نيست، اينها چنگي به دل اهل دنيا ميزند ولي اهل ايمان، آنهايي كه با غيب مأنوس هستند، «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب»(بقره/۳) به اين چيزها سرخوش نيستند كه حالا به آنها بگويند: يك كلبه الكترونيكي درست ميشود و آنجا مينشينيد و همه امكانات شما از طريق يك شبكه الكترونيكي براي شما فراهم ميشود، اين براي مؤمنين و آنهايي كه «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب» اول صفتشان اين است، آنهايي كه قرآن هادي آنهاست، چنگي به دل نميزند.
انتظار يك عمل در عرض بقيه اعمال نيست/ بزرگترين حجاب معاصر حجاب مدرنيته است
انتظار يك مكتب هست، يك رويكرد به زندگي است كه همه زندگي فردي و اجتماعي انسان را تحت تأثير قرار ميدهد. يك عملي در عرض بقيه اعمال نيست. يك عملي شامل يك رويكرد فراگير است كه همه زندگي را تحت تأثير قرار ميدهد. بعد ببينيم در دوران ما، ما بايد چگونه اقدام كنيم كه اين حجابي كه در مقابل عصر ظهور است، حجاب دوران خودمان را به خوبي نشناسيم، اقدامات لازم را نميفهميم، به عقيده من بزرگترين حجاب معاصر ما، حجاب مدرنيته است كه حجاب ظهور ولايت حق است.
سه غيبتي كه براي امام وجود دارد/ تنها غيبت مختص امام زمان(عج) چيست؟
حداقل سه غيبت براي امام داريم، يك غيبت كه جسم امام از ما پنهان شده است. اين امتحان سنگيني براي دوستان حضرت است كه حكمتي هم داشته است. غيبت دوم كه از آن مهمتر است اين است كه حقيقت ولايت امام در پرده حجاب رفته است. گاهي در قرآن از آن به «وَالَّيْلِ إِذَا يَغْشىَ، وَ النهَّارِ إِذَا تجَلىَ»(ليل/۱ و۲) يك خورشيدي بايد ميتابيده و جهان هستي را روشن ميكرده و يك غشايي و شب تاريكي در اين ولايت حجاب انداخته است. اين يك غيبتي است كه از زمان حضرت امير(ع) هم به نقطه غلبه خودش رسيده است.
يك غيبت خاصي هم به تعبير قرآن در باب امام عصر(عج) است كه امام عصر همان كلمه غيب الهي و آن حجت غيب الهي هست كه با آن حجت تمام حقايق تمام ميشود و كار به نتيجه ميرسد و حجت بر تمام تاريخ تمام ميشود. حضرت به تعبير قرآن كلمه غيب هستند.
آيا جامعه موعود هماني است كه آمريكا به دنبالش هست؟
با يكي از فيلسوفان معاصر غرب مصاحبهاي كردند، كه اين جامعه موعود شما چيست؟گفت: همين جامعه آمريكا است. خبرنگار سؤال ميكند، ميگويد: در هر شصت ثانيه يك قتل در آمريكا اتفاق ميافتد. در هر نود ثانيه يك تجاوز جنسي اتفاق ميافتد. عمده سرمايه و درآمد آمريكا از فروش مواد مخدر و سلاحهاي غير مجاز هست. چطور ميگوييد: اين جامعهي موعود است؟ زندان گوآنتانامو، كشتار جمعي ملتها و جنگهاي فرقهاي كه در جهان راه مياندازند هم اضافه بر آن هست.
بعد ميگويد: اصل جامعه آرماني يك فريب بيشتر نبوده است. به خاطر اينكه ميخواستند از بيراهه بروند، رفتند و ديدند خبري نيست. متأسفانه بعضي از روشنفكران ما كه شاگردي ايشان را هم كردند، همين حرفها را با يك ادبيات ديگري ميگويند. ميگويند: لازمه بشري بودن همينها است. در انتظار يك جامعهاي كه در آن يك تحولي اتفاق بيافتد، نباشيد. ميخواستند خودشان مستغني از انبياء و اولياي الهي بسازند، رفتند و به بن بستهايي برخورد كردند و خيال ميكردند ميتوانند جهان را مهندسي كنند، ديدند نه، ما اين قدر اندازه نداريم كه جهان را مهندسي كنيم. هر چه باشد، مشيت الهي خود ما را هم مهندسي خواهد كرد.
تعبير قرآن راجع به ظهور/ جامعه موعود به دست ختم انبياء و اوصياء محقق ميشود
لذا تعبير قرآن راجع به ظهور اين است: «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»(زمر/۶۹) زمين با نور رب روشن ميشود، «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»(حديد/۱۷) دست حضرت حق حيات جديدي را در عالم ميدمد، «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ»(صف/۸) حضرت حق نور خودش را تمام ميكند. «يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ».
پس نكته اول در رابطه با بحث ظهور اين است كه جامعه آرماني ما، جامعههاي موعودي كه ما بخواهيم با دست خودمان بسازيم و فقط ما باشيم نيست، جامعهاي است كه به دست حضرت حق و به واسطه خليفهاش و حضرت بقية الله كه باقيمانده سلسله انبياء و اوصيا است و ختم انبيا و اوصياء است، محقق ميشود.
انتظار يك رويكرد به زندگي است
انتظار چيست؟ اولاً انتظاري كه افضل الاعمال است، براي يك عمل نيست، يك رويكرد به زندگي است. رويكردي است كه همه زندگي را تحت پوشش قرار ميدهد، ثانياً رويكرد فردي نيست، جامعه مؤمنين و امم انبياء همه منتظر بودند و حركت آنها يك حركت ذيل انتزاع بوده است، يك دستور ساده نيست، يك مكتب است. اين مكتب اركاني دارد.
گاهي بعضي اين تلقي را داشتند كه انتظار يك مكتب اهتراز است، اهتراز يعني آدم مواظب باشد، اگر يك دورهاي ولايت اولياي طاغوت، بني عباس و بني اميه حكومت ميكنند، لااقل آنها را نپذيرد و مشاركت نكند، يكي از اركان انتظار اين است كه انسان در پيشرفت تمدن مادي و اولياي طاغوت مشاركت نكند. تبري داشته باشد.
اهتراز يعني دوري گزيدن از آلودگيها و مشاركت با آنها، به رسميت شناختن آنها كه تعبير ديني آن تبري است. يكي از اركان انتظار تبري از اين حجاب و ولايت اولياي طاغوت است. تبري از اين تمدن است، اين تبري هم يك تبري فراگيري است. بايد تبري در نيت باشد.
در زير پوست جامعه باطل، بايد جامعه حقي شكل بگيرد تا ظهور برسد
بايد آرام آرام جامعهاي را بسازيم و به سمت آن جامعه موعود در زير پوست اين جامعه باطل، جامعه حقي شكل بگيرد تا آرام آرام به ظهور برسد، من معتقد هستم همه انبياء اين سه ركن را با هم اداره ميكردند. در عصر غيبت هم از آغاز غيبت صغري به بعد اين اتفاق افتاده است. يعني جامعه مؤمنين و موحدين حول امام زمان محبين اهلبيت هم تبري داشتند. تبري فردي و اجتماعي داشتند.
لذا هيچوقت در جامعهها منحل نشدند. يعني جامعه طرفداران و دوستان و محبين حضرت منحل در دستگاه بني عباس و بعد از بني عباس نشدند. اگر تبري نداشتند، منحل ميشدند، درگيري همه جانبه داشتند. اين درگيري هم در حال پيش رفتن بوده و آرام آرام فراگير ميشده و يك سازندگي هم بوده است. براي خودشان يك مكتب فقهي، يك مكتب اجتماعي، كم كم دولتي تشكيل دادند. اين حركت فراگير شيعه و محبين اهلبيت و دوستان اهل بيت از آغاز غيبت صغري تا هم اكنون بوده است.
سه رويكرد شيعه در عصر غيبت/ نقطه اوج سه گام بلند شيعه چه بود
بعد از دوره غيبت كبري حضرت جامعه شيعه را به پيش ميبردند و همه علماي شيعه هم در طول اين هزار و اندي هر سه رويكرد در انتظار را داشتند، هم تبري ميجستند و جامعه شيعه را به تبري دعوت ميكردند كه در تمدن بيگانه منحل نشود. اين رويكرد سازنده اگر نبود، ما رو به پيش نبوديم. البته آخرين قدم آن انقلاب اسلامي است كه نقطه اوج اين سه اقدام با هم است: نقطهِ اهتراز و اعتراض و درگيري و سازندگي.
بنابراين ما وارد يك مرحله جديدي از انتظار شديم كه آن هم بر محور خود حضرت است، لذا كسي نگويد: گويي يك حركت بيسابقهاي كه ما بايد مشروعيت آن را اثبات كنيم، ادامه حركت دستگاه فقاهت شيعه است. همان حركتي است كه سه ضلع را در طول تاريخ با هم داشته است.هيچ جا اقدام علماي شيعه از اين سه ضلع خالي نبوده است. منتهي متناسب با شرايط بوده است.
از دست مبارك حضرت بيرون آمدن اين اقدامات اتفاق افتاده و بنابراين نقش حقيقي خود امام است كه ما بايد زير سايه امام تربيت شويم، با اين سه ركني كه سه ضلع از رويكرد انتظار است و سه بعد مكتب انتظار است كه جلوي انحلال ما را ميگيرد.
منبع:شبستان