کد خبر : ۳۸۸۴۷
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۳۹۳ - ۰۴:۳۷
محمد سهرابی؛

شعر/ بین گودال وضوی تو به یادم آمد

اغراق نیست اگر بگوییم که محمد سهرابی از زمره شاعرانی است که شعر مذهبی دوران ما، بواسطه آن‌ها از جای خود برخاسته و کشف‌های نویی را تجربه می‌کند. در ادامه غزل زیبایی برای حضرت سیدالشهدا آمده است.
عقیق:اغراق نیست اگر بگوییم که محمد سهرابی از زمره شاعرانی است که شعر مذهبی دوران ما، بواسطه آن‌ها از جای خود برخاسته و کشف‌های نویی را تجربه می‌کند. در ادامه غزل زیبایی برای حضرت سیدالشهدا آمده است.

 


دوش قرص مه روی تو به یادم آمد
طلعت روی نکوی تو به یادم آمد

می گذشت از در مسجد نفس آلوده سگی
گذر خویش به کوی تو به یادم آمد

سائلی دامن خود را به رفویی می دوخت
دامن خویش به رفوی تو به یادم آمد

ذکر خیر تو شد و بال ملک گستردند
بوی اشک آمد و بوی تو به یادم آمد

بخت خود دیدم و کارم گرهی محکم خورد
گره های سر موی تو به یادم آمد

بسملی بال و پر خویش به خون می آلود
بین گودال وضوی تو به یادم آمد

می بریدند لب تشنه سر از حیوانی
بر سرم خاک، گلوی تو به یادم آمد

آتشی در دل شب جلوه نمایی می کرد
دختر سوخته موی تو به یادم آمد


منبع:روضه

ارسال نظر
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
United States of America
|
۱۰:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۶/۲۸
0
0
سلام علیکم
بسیار زیبا و دلنشین
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین