چگونه از مرگ جاهلیت دوری کنیم؟
مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ امامَ زَمانِهِ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً؛ هركس بميرد و پيشواى زمان خود را نشناسد، مرده است از نوع مردن زمان جاهليت.
عقیق:حديثى را كه مورد اتفاق شيعه و سنى باشد، نمى شود كوچك شمرد زيرا وقتى هر دو فريق از دو طريق روايت مى كنند، تقريباً نشاندهنده اين است كه پيغمبر اكرم يا امام قطعاً اين مطلب را فرموده است. البته عبارتها كمى با هم فرق مى كنند ولى مضمون آنها تقريباً يكى است. اين حديث را ما شيعيان اغلب به اين عبارت نقل مى كنيم: مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ امامَ زَمانِهِ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً؛ هركس بميرد و پيشواى زمان خود را نشناسد، مرده است از نوع مردن زمان جاهليت.1
اين، تعبير خيلى شديدى است چون در زمان جاهليت مردم اصلًا مشرك بودند و حتى توحيد و نبوت هم نداشتند. اين حديث در كتب شيعه زياد آمده و با اصول شيعه هم صددرصد قابل انطباق است. در كافى كه معتبرترين كتاب حديث شيعه مى باشد، اين حديث هست. عمده اين است كه اين حديث در كتابهاى اهل تسنن هم هست. آنها در روايتى به اين عبارت نقل كرده اند: مَنْ ماتَ بِغَيْرِ امامٍ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً،2
هركس بدون امام بميرد، مانند اين است كه در جاهليت مرده است. عبارت ديگرى كه نقل كرده اند اين است: مَنْ ماتَ وَ لَيْسَ فى عُنُقِهِ بَيْعَةٌ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً آن كه بميرد و در گردن او بيعت يك امام نباشد، مردنش از نوع مردن جاهليت است. به عبارتى هم كه شيعه نقل مى كند، سنّىها زياد نقل كرده اند. عبارت ديگر: مَنْ ماتَ وَ لا امامَ لَهُ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً. اين عبارتها خيلى زياد است و نشان دهنده اهتمام زياد پيغمبر اكرم به مسأله امامت است.
كسانى كه امامت را تنها به معنى رهبرى اجتماعى مى دانند، مى گويند ببينيد پيغمبر اكرم به مسأله رهبرى تا كجا اهميت داده كه معتقد شده است اگر امت رهبر و پيشوا نداشته باشد، اصلًا مردنش مردن جاهلى است، براى اينكه صحيح تفسير كردن و صحيح اجرا كردن دستورات اسلامى بستگى دارد به اينكه رهبرى، رهبرى درستى باشد و مردم پيوندشان را با رهبر محكم كرده باشند.
اسلام يك دين فردى نيست كه كسى بگويد من به خدا و پيغمبر اعتقاد دارم و بنابراين به هيچ كس كارى ندارم. خير، غير از خدا و پيغمبر، تو حتماً بايد بفهمى و بشناسى كه در اين زمان رهبر كيست و قهراً در سايه رهبرى او فعاليت كنى.
آنها كه امامت را به مفهوم مرجعيّت دينى معنى مى كنند، [در معنى اين حديث] مى گويند كسى كه مى خواهد دين داشته باشد، بايد مرجع دينى خودش را بشناسد و بداند كه دين را از كجا بگيرد.
اينكه انسان دين داشته باشد ولى دينش را از مأخذى بگيرد كه ضد آن است، عين جاهليت است.
آن كسى كه امامت را در حد ولايت معنوى مى برد، مى گويد اين حديث مى خواهد بگويد كه اگر انسان مورد توجه يك ولىّ كامل نباشد، مانند اين است كه در جاهليت مرده است.
پی نوشت:
1- دلائل الصدق،ص6و13.
2- مسند احمد.
مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج۴، ص ۷۲۲
منبع:افکار