پای درس اخلاق آیتالله جوادی آملی/۲
حاجی چگونه باید به زیارت حرم الهی برود
آیتالله جوادی آملی میگوید: وقتی میگوییم سالکی سوی مکه میرود و عازم حرم الهی است، یعنی سالک در درون خود سیر میکند و چنین سالکی از جهل علمی به علم و از جهالت عملی به عقل عملی، از تکبر به تواضع، از کینه و حسادت به صفا میرسد.
عقیق:توجه به انسان و مقام و منزلت او در فرهنگ اسلامی ریشه در آموزههای اسلامی دارد. همچنین آیات بسیاری از قرآن کریم و روایات اسلامی درباره جایگاه انسان به طور عام و انسانهای برتر به طور خاص سخن گفتهاند.
بشر حتی با وجود قانونِ بدون اخلاق نمیتواند زندگی ایدهآل و سعادتمندی را درک کند و در این مسأله اسلام به عنوان دین کامل و جامع بهترین دستورات اخلاقی را برای زندگی زیبا دارد که فراگیری آن برای هر فرد مؤمنی لازم و ضروری است.
در حدیث معروفى از پیامبر اکرم(ص) میخوانیم: إنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الخلاقِ؛ من تنها براى تکمیل فضائل اخلاقى مبعوث شدهام.
در حدیث دیگری از امیرالمؤمنین(ع) آمده است: اگر ما امید و ایمانى به بهشت و ترس و وحشتى از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابى نمىداشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقى برویم، چرا که آنها راهنماى نجات و پیروزى و موفقیت هستند.
آنچه در ادامه میخوانید سخنانی از آیتالله جوادی آملی پیرامون اخلاق اسلامی است که بخش دوم آن در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
وقتی میگوییم سالکی سوی مکه میرود و عازم حرم الهی است، یعنی روندهای، راهی و طی طریقی هست. چنین راهی، یا دریایی است یا صحرایی یا فضایی که جدای از رونده است که این سالک و رونده باید فاصله خود تا حرم را طی کند. اما در جریان سیر و سلوک اینچنین نیست که بیرون از جان رونده چیزی به منزله راه دریایی یا صحرایی یا فضایی در کار باشد. در اینجا، راه با رونده یکی است و سالک در درون خود سیر میکند. چنین سالکی از جهل علمی به علم و از جهالت عملی به عقل عملی میرسد؛ از تکبر به تواضع، از حرص به قناعت و از کینه و حسادت به صفا و وفا و مهر میرسد. همه اینها در فضای درون است؛ یعنی انسانِ سالک در درون خود سیر میکند.
آیات سوره مبارکه مائده، عهدهدار این حقیقت است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»؛ یعنی مواظب جانتان باشید؛ از سر جای خود حرکت نکنید، چون جای شما همان جان شماست. اگر کسی جان خود را رها کرده و مشغول ساخت و ساز بیرون بشود، وقتی هنگام مرگ، سر جای خود برمیگردد، میبیند که دستش خالی است. انسان باید اینجا را آباد کند: «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»؛ یعنی تکان نخورید، وگرنه گم میشوید. اگر پدر مهربانی به کودک بازیگوش خود میگوید سر جایت بایست، یعنی اگر رفتی جای دیگر، گم میشوی. طبق حدیث نورانی «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»؛ پیامبر و امامان، پدران مهربان و حکیم و علیم ما هستند؛ آنها به ما فرمودهاند سر جایتان باشید، چون جای شما جان شماست.
خدای سبحان در سوره مبارکه کهف، حال کسی را بیان میکند که راه را رها کند و سراغ دیگری برود؛ شما خانه دیگری را رنگین میکنی؛ شما را با زمین و باغ چه کار؟! هرچه روی زمینی است که با شما بیگانه است: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَی الْأَرْضِ زینَةً لَها» ؛ آنچه روی زمین است زینت برای خود زمین است نه برای شما! کسی که زمین را آباد میکند دیگری را زینت داده است و خانه خود را تعمیر نکرده است.
بر فرض انسان کرات آسمانی را مسخر خود کرده و در آسمانها زندگی کند، به دلیل آیه: «وَ هُوَ الَّذی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ»، آنجا نیز این چنین است؛ فرمود: «إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْکَواکِبِ»؛ یعنی این شمس و قمر زینت اوست نه زینت شما! آنجا هم که رفتید باید حواستان باشد. اینچنین نیست که اگر کسی سوار سفینه شد و به کرات دیگر رفت و آنجا را آباد کرد، خود را آباد کرده باشد؛ زیرا او بیگانه را آباد کرده است؛ زیرا روزی میرسد که بساط کرات دیگر نیز برچیده میشود.
بنابراین به ما این نشانی را دادند که صراط، بیرون از جان ما نیست؛ اگر صراط در عقیده است، در جان ماست؛ اگر اخلاق است، در جان ماست؛ اگر احکام فقهی و حقوقی است، در جان ماست؛ دین نیز بیش از این چهار بخش نیست.
منبع:فارس