کد خبر : ۲۷۵۳۴
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۳
به‏‌بهانه آزادسازى هویزه در عملیات بیت‏‌المقدس

بزرگ‏ترین همایش زخم و آتش!

بعضى روزها را هرگز نمى‌‏توان از یاد برد. حتى اگر از یاد ما که این روزها عادت به از یاد بردن خیلى چیزها کرده‌‏ایم، برود، از یاد سرزمین‏هاى سوخته و خاک‏هاى خون‏‌آلود هویزه که نمى‌‏رود.
عقیق: بعضى روزها را هرگز نمى‌‏توان از یاد برد. حتى اگر از یاد ما که این روزها عادت به از یاد بردن خیلى چیزها کرده‌‏ایم، برود، از یاد سرزمین‏هاى سوخته و خاک‏هاى خون‏‌آلود هویزه که نمى‌‏رود. این خاک، این آسمان و خورشید درخشانش، همه و همه شاهدان خاموش و جاوید حماسه‏‌هایى عظیمى هستند که شاید تکرارناشدنى باشد. زمین‏هایى که روزى در زیر گام‏هاى ناپاک دشمن، مى‌‏نالیدند، درست در همین روز، بوسه بر قدم‏هاى مردانه فرزندان سرافراز ایران‏‌زمینى زدند که عشق و جانبازى، تنها مرامشان بود. هجدهم اردیبهشت ماه سال 61، از جمله روزهایى است که بر تارُک تاریخ، تا همیشه جاویدان خواهد ماند.

آن روزها که دیگر خرمشهر، خرم نبود. آن روزها که هوس خام افزودن خاک گهربار ایران به سرِ خیال‌‏پرور دشمن افتاده بود. آن روزها که سرخى خون، تنها نشان عزت بود و باز هم «عطش» رمزِ سعادت و نیکبختى، مردمانى از این دیار، جام سرخ شهادت را لاجرعه سرکشیدند و مستانه به دیدار یار شتافتند.

بى‌‏گمان ایشان، در خلق چنین حماسه‌‏اى، به سرور و سالار خود، حسین علیه السلام، اقتدا کرده بودند و شاهد این مدعا همان گفتار امام شهید است که فرمود: «مرا بین شهادت و ذلت مخیر ساخته‌‏اند، هیهات که تن به ذلت داده و خوارى را بپذیرم. خدا و رسول و اجداد پاک من و دامن‏هاى مطهرى که در آن پرورش یافته‌‏ام و حمیت خاندان من و نفوس آزاده و عزیز من، هرگز بدین امر رضایت نمى‏‌دهند».

جوانان سوخته‏‌دل و شیداى این سرزمین نیز، که نهاد پاک، نجابت، شرافت و غیرت، آمیخته به جان و روحشان بود، هجوم ناجوانمردانه دشمنِ دون را تاب نیاوردند و نقد جان را در ازاى رهایى خاک پاک ایران، مردانه و عاشقانه تقدیم حضرت دوست کردند، تا ایران، جایگاه ِ ایرانى باشد و نه جولانگاهِ نابخردانِ دَدمنش.
روزهاى سختى بود، دشمن سرگران، با تمام قدرت خویش، بر این دیار پاک، تازیدن آغاز نموده بود و چندى بود که مغرورانه، گام‏هاى پلید خود را بر خاک گهربار ایران مى‏‌نهاد و این فرزندان ایران زمین بودند که با اقتدا به امام شهید خود، دل به دریا زدند و دمى ننگِ بر جاى ماندن و آسوده خفتن را تاب نیاوردند.

هویزه، عزیز و سربلند
شهر هویزه در 10 کیلومترى جنوب غربى سوسنگرد، مرکز یکى از بخش‏هاى دشت آزادگان بود که دشمن در آغاز جنگ با اشغال شمال و شرق هویزه، عملاً آ‌ن‌‏را محاصره کرد. هویزه به تلخى، آن روزهاى جانفرسا را تحمل مى‌‏کرد. اما این پایان کار نبود. امام(ره)، خواسته بود که خاک ایران، از یوغ دشمن آزاد گردد.
سرانجام عملیات بیت المقدس در 30 دقیقه بامداد روز 10 اردیبهشت‏‌ماه سال 1361 با رمز یا على‏‌ابن ابى‏‌طالب(ع) آغاز شد.
اهمیت و شکوهِ این عملیات تا حدى است که آن‌‏را نقطه عطف فتوحات سرنوشت‏‌سازِ جنگ نامیده‌‏اند. هرچند این عملیات در چهار مرحله تدوین شده بود، اما آنچه منجر به آزادسازى «هویزه» شد، مرحله دوم آن بود. در این مرحله، پادگان حمید پس از 9 ماه باز پس گرفته شد و شهر هویزه که به دست نیروهاى دشمن تخریب شده بود، در هجدهم اردیبهشت‌‏ماه سال 1361، آزاد شد.
در این عملیات، لشکر16 زرهى قزوین، لشکر21 پیاده حمزه، لشکر92 زرهى خوزستان، تیپ 58 تکاور، تیپ 55 هوابرد، تیپ 23 نیروى مخصوص، تیپ 37 زرهى از ارتش جمهورى اسلامى ایران به همراه یگانهایى از سپاه پاسداران و نیروهایى از جهاد سازندگى در حالى‏‌که ذکر نام مولاى خود را بر زبان داشتند، «یا على»گویان، آنچه ناممکن بود را، ممکن ساختند و هیمنه دشمنِ خیال‌‏پرور را در هم شکستند.
به‌‏راستى اگر ایشان، به حرمت همه‌‏ى خوبى‏‌ها و عشق‏هایى که در این سرزمین بوده و هست، از خویشتنِ خویش گذر نکرده بودند و به همه‏‌ى خواستنى‌‏ها، پشت نکرده بودند، چه بر این دیار مى‏‌گذشت؟
سخن آخر این که «ایران»، تا همیشه ایران خواهد ماند تا زمانى‏‌که مردمانى این‏چنین پاک و نام‌‏آور، در این دیارِ مهربانى، زندگى مى‏‌کنند و بر پاى عهد خویش، تا پاى جان ایستادگى مى‏‌کنند.

 

منبع:تسنیم

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین