۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۵ : ۱۴
اما
راه را باید از راه بلد و راه رفته پرسید و آموخت. آیتالله شاهآبادی یکی از همان
راه بلدهاست. استاد عرفان حضرت امام (ره) از اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها نبوده است، اما چنان
محبت و سر و سری با لیلةالقدر عالم امکان داشته است که همه او را به محب
الزهرا(س) بودن بشناسند.
آیت
الله نصر الله شاه آبادی در کتاب آسمانی «زندگی نامه حضرت آیت الله العظمی محمّد
علی شاه آبادی» در توصیف محبت پدر به حضرت زهرا(س) می گوید:
آیت
الله شاه آبادی میفرمود» :سالک الی الله در صورتی میتواند به جایی برسد که در ضمن سیر، اوّل
مرتبه اتکاء به خانم حضرت صدیقه (س) داشته باشد و این محبّت خانم
حضرت صدیقه(س) است که انسان را به راهی که باید برود هدایت میکند و
اگر نباشد اصلاً سیری وجود نخواهد داشت. ایشان از ائمّه علیهم السلام روایت میکردند
که شما هر وقت محتاج میشوید دست به دامن ما شوید و ما هر وقت گرفتار میشویم دست
به دامن مادرمان میشویم. گرفتاری و احتیاج ائمّه(ع)
همان مقامات قرب الهی است که حد یقف ندارد و لذا ایشان میفرمود محال است سالک سیر
و سلوک کند و به جایی برسد مگر از طریق خانم حضرت زهرا(س) و البته
منظور از این که به جایی برسد، نه این امور که مثلاً افکار رابخواند یا هر چیز میخواهد
برای او مهیّا باشد، نه! آنها
اصلاً ارزش ندارد. آن چیزی که ارزش دارد مقام قرب پروردگار است و این مقام محقق
نمیشود مگر از طریق خانم حضرت زهرا (س «.(یکی
از واعظان عالیقدر تهران بر فراز منبر می فرمود: تاجری از تجار تهران نقل کرد: هر
سال به مکه معظمه می رفتم و در مدینه طیبه در منزل یک خیاط سکونت می گزیدم و روزها
درب دکان او می نشستم . یک روز گفتم : ای میزبان من سالیان زیادی است که در مدینه
بر شما وارد می شوم و شما هم در تهران بر من مهمان می شوی ، سو الی دارم که دوست
دارم جواب آن را به من بدهی.
گفت: بگو . گفتم: در این مدینه تمام قبور
بزرگان دین هر کدام مشخص و معین است ولی بفرمایید که قبر حضرت فاطمه
زهرا(س) کجاست؟ آن خیاط تا این حرف را شنید دست بر روی پیشانی خود
گذاشت و به فکر فرو رفت .
حاجی گفت: ترس تمام وجودم را گرفت
فورا به منزل مراجعت و وسایل را برداشته به سوی تهران حرکت کردم و خود را به عجله
به تهران رساندم .
پس از چند روزی که در حجره تجارتخانه
بودم ناگهان دیدم آن حاجی خیاط وارد شد و سلام کرد و به من گفت: ترسیدی و از مدینه
فرار کردی؟ گفتم: حقیقت مطلب همین است که می گویی. گفت: ای حاج احمد! بدان به
واسطه مخفی بودن قبر حضرت فاطمه زهرا(س) من و جمع زیادی شیعه شدیم،
زیرا شما که آن روز رفتید، من نزد قضات رفتم و چنین سوالی کردم. آنان به اختلاف
سخن راندند. آخر الامر نزد قاضی القضات حجاز رفته
و از او پرسیدم که: یک شیعه چنین چیزی را از من پرسید. گفت: قبر فاطمه زهرا مخفی
است. گفتم: چرا؟ گفت: چون خودش وصیت نموده بود. سو ال کردم به چه واسطه؟ گفت: چون
عده ای از بس او را اذیت و آزار دادند به همسرش وصیت کرد مرا شبانه دفن نما که
دشمنان در تشییع جنازه و نماز بر من حاضر نشوند.
این محبت خانم حضرت صدیقه(س)
است که انسان را به راهی که باید برود هدایت میکند و اگر نباشد اصلاً سیری وجود
نخواهد داشت. ایشان از ائمه علیهم السلام روایت میکردند که شما هر وقت محتاج میشوید
دست به دامن ما شوید و ما هر وقت گرفتار میشویم دست به دامن مادرمان میشویم.
خلاصه، تحقیقات زیادی کردم و مظلومیت
آن بی بی بر من ثابت شد. لذا به واسطه مخفی بودن قبرش شیعه شدیم.
احترام به اولاد حضرت زهرا (س(
حضرت آیه الله خزعلی فرمودند: یکی از
دوستان مرا به منزل خودش دعوت کرد، بعد از صرف ناهار برای استراحت به اتاقی رفتم
دیدم که عکس امام راحل در زیر پا قرار می گیرد، احترام کردم و جای دیگری را برای
استراحت انتخاب نمودم. گفتم: من طلبه نباید نسبت به این
مجاهد بزرگ بی اخترامی کنم .
این بعد از ظهر روز شنبه بود، شب
یکشنبه در تهران در عالم خواب دیدم که حضرت امام دستها را بلند کرده و خدا را به
نام مقدس حضرت زهرا سه مرتبه قسم می دهد بدینگونه: الهی بفاطمه الزهراء، بفاطمه
الزهراء، بفاطمه الزهراء با دو دست لرزان کشیده بسوی آسمان.
بعد که بیدار شدم استنباط کردم که آن ادب
و احترامی را که به ساحت مقدس فرزند زهرا(س) انجام دادم، ایشان هم راه
توسل را از طریق حضرت زهرا(س) به من نشان دادند و به من یاد دادند که
حضرت زهرا(س) برای برآوردن حاجات ، بهترین وسیله است.