۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۹ : ۱۶
قرآن
حکیم در آیات 71 تا 73 سوره قصص می فرماید: قُلْ أَرَءَیْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ
عَلَیْکُمُ الَّیْلَ سَرْمَدًا إِلىَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَاهٌ غَیرُْ اللَّهِ
یَأْتِیکُم بِضِیَاءٍ أَ فَلَا تَسْمَعُونَ* قُلْ أَرَءَیْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ
عَلَیْکُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلىَ یَوْمِ الْقِیَمَةِ مَنْ إِلَاهٌ غَیرُْ
اللَّهِ یَأْتِیکُم بِلَیْلٍ تَسْکُنُونَ فِیهِ أَ فَلَا تُبْصِرُونَ * وَ مِن
رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَکمُُ الَّیْلَ وَ النَّهَارَ لِتَسْکُنُواْ فِیهِ وَ
لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکمُْ تَشْکُرُونَ/ بگو: چه تصور مىکنید
اگر اللَّه شبتان را تا روز قیامت طولانى سازد؟ جز او کدام خداست که شما را روشنى
ارزانى دارد؟ مگر نمىشنوید؟ بگو: چه تصور مىکنید اگر اللَّه روزتان را تا روز
قیامت طولانى سازد؟ جز او کدام خداست که شما را شب ارزانى دارد که در آن بیاسایید؟
مگر نمىبینید؟ و از رحمت او آنکه براى شما شب و روز را پدید آورد تا در آن یک
بیاسایید و در این یک به طلب روزى برخیزید، باشد که سپاس گویید.
علامه
طباطبایی درباره واژه سرمد که در آیه 61 سوره قصص آمده می فرماید:
کلمه"سرمد" بر وزن فعلل به معناى دائم است، بعضى هم گفتهاند: این کلمه
از ماده" سرد" اشتقاق یافته، و میم آن زیادى است، و معناى"السرد"
پشت سر هم بودن است، و اگر فرمود:"به من بگویید اگر خدا شب را تا روز قیامت
یک سره قرار مىداد چه مى کردید، "و خلاصه اگر شب را مقید به روز قیامت کرد،
براى این است که: بعد از رسیدن روز قیامت دیگر شبى نخواهد بود.
" مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ
بِضِیاءٍ"- یعنى در چنین صورتى کدام یک از معبودهاى شما حکم خدا را نقض
مىکرد و روز را برایتان مىآورد، و شما را از تاریکى نجات مىداد، تا بتوانید به
دنبال معاش بروید؟ این آن معنایى است که سیاق، شاهد آن است و نظیر این معنا در
جمله آینده نیز که مىفرماید:" مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ
بِلَیْلٍ
..." مى آید.
با
این بیانى که ما براى آیه مورد بحث کردیم اشکالى که بر دو آیه مورد بحث کرده اند
برطرف مىشود، و آن اشکال این است که: اگر فرض کنیم که شب تا روز قیامت امتداد
یابد و عمر روزگار یک سره شب شود، دیگر اصلا تصور ندارد که روزى و ضیایى بیاورند،
براى اینکه آورنده روز یا خداى تعالى است و یا غیر اوست، اما غیر خدا که
ناتوانى اش از آوردن روز واضح است، و اما خداى تعالى اگر روزى بیاورد لازمه اش آن
است که در یک زمان شب و روز هر دو با هم جمع شوند، و این محال است، و اراده و قدرت
خداى متعال به محال تعلق نمى گیرد، و همچنین است اگر عمر روزگار تا روز قیامت یک
سره روز شود.
علامه
در ادامه می افزاید: بعضى از مفسرین از این اشکال جواب دادهاند به اینکه: مراد
از جمله " إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ" این است که: "خدا اگر بخواهد،
شب را دائمى کند" اما توجه کنیدکه نه قدرت خدا به محال تعلق مىگیرد، و نه
خواست او، پس این جواب اشکال را دفع نمىکند، جواب صحیح همان بیانى است که ما براى
آیه کردیم زیرا آیه شریفه در مقام اثبات توحید در ربوبیت خداى تعالى است مىخواهد
بفرماید: آلهه شما مشرکین هیچ سهمى از ربوبیت ندارند به دلیل اینکه اگر خداى تعالى
شب را تا قیامت یک سره کند آنها نمىتوانند این حکم خدا را نقض کنند و همچنین اگر
عمر دنیا را یک سره روز کند، پس از تدبیر عالم هیچ سهمى در دست هیچ کس نیست.
مقتضاى
ظاهر کلام این بود که بفرماید:"من اله غیر اللَّه یاتیکم بنهار- کیست غیر از
خدا که برایتان روز بیاورد"، چون مقتضاى سیاق کلام مقابله میان شب و روز بود،
و لیکن اینطور نفرمود، بلکه فرمود: اگر خدا عمر دنیا را یک سره شب کند کیست غیر از
خدا که برایتان نور بیاورد، و این تغییر اسلوب و ذکر نور به جاى روز، از قبیل ملزم
کردن خصم است به حد اقل و آسانترین لوازم گفتار او، تا بطلان مدعایش به نحو اتم
روشن گردد، گویا فرموده است: اگر غیر از خداى تعالى کسى امور عالم را تدبیر
مىکند، اگر خدا عمر دنیا را تا قیامت یک سره شب کند، باید آن مدبر بتواند روز را
بیاورد، و ما نمىخواهیم روز بیاورد، حد اقل بتواند نورى که پیش پاى شما را روشن
کند بیاورد، و لیکن هیچ کس چنین قدرتى ندارد، چون قدرت همهاش از خداى سبحان است.
ولى
نظیر این وجه و این نکته در آیه بعدى، که مىفرماید: و اگر خدا عمر دنیا را تا
قیامت یک سره روز کند چه کسى برایتان شب را مىآورد، که در آن سکونت کنید، جریان ندارد،
براى اینکه در آیه بعدى اگر به جاى شب، ظلمت را نیاورد براى این است که منظور از
آوردن ظلمت، سکونت و آرامش بشر است، و ظلمتى مایه سکونت بشر است که ممتد باشد، و
اگر ممتد باشد همان شب مىشود، و لذا در آیه مذکور نفرمود:" من اله غیر
اللَّه یاتیکم بظلمة تسکنون فیه".
و
اینکه در آیه مورد بحث کلمه" ضیاء" را نکره (بدون الف و لام) آورد، خود
مؤید وجهى است که ما بیان داشتیم، البته براى آیه وجوهى دیگر گفتهاند که هیچ یک
از تعسف و خیالبافى خالى نیست.
"أَفَلا تَسْمَعُونَ"- آیا گوش تفهم و تفکر ندارید تا
تفکر کنید؟ و بفهمید که معبودى غیر از خداى تعالى نیست.
علامه
در پایان با اشاره به محتوای آیه " وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ
وَ النَّهارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ
تَشْکُرُونَ" می فرمایند: این آیه در حکم نتیجهگیرى از حجت مذکور در دو آیه
قبل است، که بعد از ابطال دعوى خصم (شرک مشرکین) به صورت یک گزارش و خبر ابتدایى
آورده، براى این که مطلبى است ثابت که دیگر هیچ معارضى برایش نیست.
لام
در جمله" لِتَسْکُنُوا فِیهِ"، لام تعلیل است. و ضمیر در"
فیه" به کلمه" لیل" بر مىگردد. و معنایش این است که: خدا براى شما
شب قرار داد، تا در آن استراحت کنید." وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ"، یعنى و روز قرار داد
تا در آن رزقى را که فضل و عطیه خدا است جستجو نمایید. بنا بر این، برگشت
جمله" لتسکنوا" به لیل و جمله" لتبتغوا" به نهار به طریق لف و
نشر مرتب است .
و
جمله" لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ" به هر دو یعنى سکونت در شب و طلب روزى
در روز بر مىگردد، و معنایش این است که: خدا شب را چنان، و روز را چنین کرد، باشد که
شما شکر بگزارید. جمله"وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ" در معناى این
است که فرموده باشد:"جعل لکم و ذلک رحمة منه- خدا روز را براى شما قرار داد،
و این خود رحمتى است از او" و این اشاره است به اینکه تکوین مانند سکون و طلب
رزق و تشریع که عبارت است از هدایت خلق به سوى شکر خالق، همه و همه آثار رحمت او
هستند.
منبع:شبستان