۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۰ : ۱۸
عقیق:به همین دلیل مخالفان، ناگهان پس از 250 سال از جمعآوری این گنجینه عظیم توسط سید رضی، با هجوم برنامه ریزی شدهای هدف بزرگی را برای محو این اثر عظیم، پی ریزی کرده اند. اثری که به اقرار پژوهشگران و محققان، پایین تر از کلام الهی و بالاتر از اندیشه بشری است. نقد شبهات وپاسخ به تشکیک های صورت گرفته در باره این کتاب درعین اینکه زوایای پنهان اهداف دشمنان را روشن میکند، قدم بزرگی برای معرفی افکار بلند پیشوای متقیان صورت میگیرد. این بار «بنیاد نهج البلاغه» فرصتی را فراهم آورد تا حجت الاسلام دکترموحدی نیا با موضوع« اهمیت نهج البلاغه وپاسخ به شبهات» به نقد برخی از این شبهات بپردازد.
نقد علمی گفته های ابوالعلا
رئیس گروه نهج البلاغه دانشگاه کاشان در ابتدا با بیان
اینکه زیبایی شناسی و بلاغت با چهار رکن عاطفه، فکر وخیال وتعبیر بررسی میشود، به
نقد کتاب« بلاغه
الامام علی» دکتراحمدمحمد العوفی، استاد دانشکده دار العلوم دانشگاه قاهره میپردازد
و میگوید: عوفی در بخشی از کتاب خود به برجستگی عاطفه در بیانات حضرت میپردازد و
تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که نهج البلاغه سخنان امیرالمؤمنین (ع) هست یا
نیست.عوفی نوشته است: مردم در برابر نهج البلاغه سه دسته شدند. دسته اول کسانی
هستند که 100 درصد آن را از امیر المؤمنین(ع) میدانند و میگویند هیچ بخشی خارج
از کلام وی نیست، دسته دیگر قایل به این هستند که هیچ چیزی از نهج البلاغه از
امیرالمؤمنین (ع) نیست. اما دسته سوم آنانی هستند که بخشی از نهج
البلاغه را از امیرالمؤمنین(ع) میدانند.
حجت الاسلام موحدی نیا از مشهورترین فرد این دسته ابوالعلا
معری را که معاصر سیدرضی و شاگرد سید مرتضی است، نام میبرد و تصریح میکند:
اساساً در زمان حیات معری نهج البلاغه ای وجود نداشته است تا با آن مخالفت کند یا
اگر بوده در دست سید رضی مؤلف کتاب بوده و نسلهای بعدی این کتاب را دردست داشتند.
وی با بیان اینکه ابوالعلا معری، آدمی مشکک و هرهری مذهبی
بوده که هیچ چیزی را قبول نداشته است، میافزاید: ابوالعلا گفته است این معنی
ندارد که انسان از دنیا برود و بعد دوباره زنده شود تا به اعمالش رسیدگی شود. یا
گفته من اصلاً مسیحیت، زردشتی گری و اسلام را قبول ندارم، برای اینکه این ادیان
حرف مفت زدهاند! زردشتیها چیزهایی را مقدس میدانند که مذموم است.معری درجایی
دیگر به سید مرتضی معترض شده که این چه حرفی است شما فقها میزنید که اگر دست کسی
قطع شود 500 دینار دیه دارد، اما وقتی همین دست ربع دینار میدزدد بدون دادن
دیناری آن را قطع میکنندکه سید مرتضی پاسخ میدهد: این دست وقتی 500 دینار ارزش
داشته که امین بوده، اما وقتی که خیانت کرد بی ارزش شده و ضمن آن با یک سیلی علمی
به ابوالعلا میگوید: «ففهم! چرا حکمت خدا را نمیفهمی«
این پژوهشگر با اشاره به اینکه ابوالعلا به دلیل معاصر
بودن نمیتوانسته مخالف کتابی باشد که پس از مرگش منتشر شده است، اظهار میدارد:
میتوان گفت ابوالعلا نسبت به بعضی از سخنان امیرالمؤمنین(ع) که قبل از تدوین نهج البلاغه
به گوش این نابینای تاریک دل رسیده اظهار مخالفت کرده همان گونه که آیات قرآن را
نیز قبول نداشته است.
وی با نقل اینکه احمد محمد العوفی از قدما، ابوالعلا و از
معاصران خودش، احمد امین، محمد مهدی البصیر و زکی مبارک را مخالف بعضی از قسمتهای
نهج البلاغه میداند، اما بعضی را نیز درست میدانند، خاطرنشان میکند: ابن خلکان
متوفی 681 (ه. ق) در « وفیاته الاعیان» در توضیح نام سید مرتضی گفته است: نمیدانم
این کتاب را شریف مرتضی یا شریف رضی گردآوری کرده است. ولی مردم دراین اختلاف
دارند بی آنکه شخص خاصی را از این مردم نام ببرد. از این مطلب معلوم میشود او
اصلاً کتاب را ندیده، زیرا در شرح کلمه نهج البلاغه نیز نوشته است مردم میگویند
نهج البلاغه سخنان امیرالمؤمنین(ع) نیست، بلکه این اثر توسط کسی که نمیدانیم کیست
وضع شده است. «ابن خلکان» پس از آنکه از معرفی صاحب اثر و گردآورنده این کتاب
اظهار ناتوانی میکند، میگوید: «وا... اعلم.«
حجت الاسلام موحدی نیا با بیان اینکه امروزه اگر یک محقق
بگوید« وا... اعلم» اثرش از اعتبار علمی ساقط میشود، میگوید: پژوهشگر باید تلاش
کند نظر تحقیقی بدهد.
بنابراین «ابن خلکان» که در زمان خودش، قاضی و وابسته
حکومتی بوده اصل حرفش ارزشی ندارد، اما سبب شده حرفش که از یک آدم متشخص وجاافتاده
ای صادر شده به دیگران جرأت بدهد تا بگویند لابد چیزی بوده و دنبال این رفته اندکه
آن چیز را پیدا کنند.
وی در ادامه اظهار میدارد: نیم قرن پس از ابن خلکان، «ذهبی» که خود از دانشمندان معروف است با بیان اینکه شریف مرتضی علی بن الحسین بن علوی، شیعه معتزلی است او را متهم میکند که نهج البلاغه را تدوین کرده و با تعصب گفته است هرکس کتاب سید مرتضی را مطالعه کند یقین پیدا میکند که دروغی به امیر المومنین (ع) بسته اند. برای اینکه در این کتاب افزون بر نفرین ولعن صریح، تناقض وجود دارد. دلیل آن را نیز خطبه ای میداند که امیرالمومنین(ع(در جایی گفته به من مشورت بدهید که من در پیش خودم بالاتر از این نیستم که خطایی بکنم و درجایی دیگر گفته است در اینجا( اشاره به خودش) دانش فراوانی نهفته است، چیزهایی را که من میدانم و شما نمیدانید. حجت الاسلام موحدی نیا این بیان امام علی(ع) را تناقض نمیداند، زیرا برای اثبات تناقض بین دو چیز باید 8 جهت بررسی شود تا دومی سلب اولی بشود.
عیب جویی های غیرعلمی
این استاد حوزه و دانشگاه سپس در پاسخ کسانی که بعضی از
مطالب نهج البلاغه را قبول داشته، اما یکی از عیبهای نهج البلاغه را کثرت دانسته
و این اشکال را وارد میکنند که امیرالمؤمنین(ع) نمیتوانسته در سالهای خلافت این
همه خطبه و نامه داشته باشد، میگوید: اشکال آنان این است که امام را با خودشان قیاس
کرده اند اساساً این حرف به عنوان یک دلیل علمی غیرقابل قبول است.
وی میافزاید : عوفی نیز با نقل دو سند نتیجه میگیرد که
شیخین خطبه هایشان را از روی نوشته میخواندند و بدون آن خطبه نمیکرده اند. اما
خود او بر اساس مذاقش گفته است دلیل اینکه امیرالمؤمنین(ع) این همه خطبه دارد این
است که اول اینکه امام علی(ع) شاگرد مستقیم پیامبر بوده، دوم اینکه قریشی بوده،
سوم اینکه این ویژگی ذاتی را خدا به او داده است.
این پژوهشگر علوم دینی، در پاسخ به کسانی که طولانی بودن
خطبهها را دلیل رد کردن نهج البلاغه میدانند، اظهار میدارد: غفلت از تاریخ ادب
عرب جاهلی، باعث شده این افراد « صهبان وائل» را که یک خطیب عرب قبل از اسلام است
را فراموش کنند. نقل است «صهبان» خطبه ای را درصبح شروع کرده و در ظهر پایان داده بود.
ضمن اینکه خطبای دیگری در تاریخ عهد جاهلی چون صهبان وائل وجود داشته است.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه هیچ خدشه ای بر نهج
البلاغه وارد نیست، میافزاید: عوفی دربخش اول کتابش در طرح بحث صحابه نمیپذیرد
که خطبه شقشقیه از امیرالمؤمنین(ع) است اما جالب اینکه در بخش دوم همین کتاب بخشهایی
از خطبه شقشقیه را به عنوان نمونه های بلاغت امیرالمؤمنین(ع) بیان میکند.
حجت الاسلام موحدی نیا با معرفی کتابهای «مع المشککین فی
نهج البلاغه» نوشته عادل حسن العلوی، «شبهات نهج البلاغه» نوشته علی الهی، «بلاغه
الامام علی(ع)» و «مصادر نهج البلاغه» سید عبدالزهرا خطیب که در رد شبهات نوشته
شده است، ادامه میدهد: عوفی خطبه های طولانی و فراوانی آنها را دلیل بر رد نهج
البلاغه نمیداند. او همچنین یک سری سخنان را علیه خلفا نمیپذیرد.
به طورکلی مخالفان نهج البلاغه تا زمانی که به مبانی کلامی
شان اصطکاکی وارد نشود نسبت خطبهها را به امیرالمؤمنین(ع) میپذیرند، اما همه
آنچه را خلاف این قاعده بدانند، رد میکنند. دلیل آن خطبه شقشقیه است که عوفی آن
را در قسمت اول کتابش «تشکیکات در نهج البلاغه» رد میکند، در حالی که درقسمت دوم
در بلاغت امیرالمؤمنین(ع) آن را تأیید کرده است.
منبع:قدس
211008