۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۹ : ۰۹
عقیق: یکی از حربههای دشمن مشترک مسلمانان، برای از بین بردن اتحاد مسلمانان و ایجاد تفرقه و دشمنی بین آنها، وارونه جلوه دادن احساسات آنها نسبت به یکدیگر است. حربهای که تا حدودی توانسته بین اهل سنت و شیعیان سوء ظنهایی را ایجاد کند. اما در این میان تلاشهای خوبی برای نشان دادن چهره واقعی ارادت اهل سنت به اهل بیت پیامبر، این مکر و حیله کثیف را بیاثر میکند. با همین نگاه بود که سال 1389، در ایام مصادف با میلاد نبی اکرم(ص) و هفته وحدت، کتاب «اهل بیت پیامبر(ص) در شعر شاعران کرد» به اهتمام بهروز خیریه از سوی موسسه کتاب فردا منتشر شد. نخستین و جامعترین مجموعه شعری که از شاعران کرد زبان درباره اهل بیت پیامبر(ص) گردآوری و به زبان فارسی ترجمه شده است. کتابی که با توجه به موضوع حساس و استراتژیکش، به خوبی جای خود را باز کرد و این کتاب اکنون با تعداد حدود 3700 نسخه چاپشده به چاپ سوم نیز رسیده است و با استقبال خوبی در میان هموطنان اهل سنت و هممیهنان کردزبان مواجه شده است. هرچند مخاطب این کتاب، برادران اهل سنت و عزیزان کردزبان میهنمان نیستند و عموم مردم کشور عزیزمان نیز میتوانند با مطالعه این کتاب به ارادت و محبت اهل سنت، که برخلاف تکفیریها جمعیت زیادی را تشکیل میدهند، پی ببرند. این حساسیتِ موضوع و کار و نو بودنِ کتاب تا جایی بود که رهبر معظم انقلاب، این کتاب را ذخیرهای برای آخرت دانستند.
بهروز خیریه، گردآورنده این کتاب در بخشی از مقدمهاش بر این مجموعه شعر مینویسد: «بزرگداشت شأن و منزلت اهل بیت پیامبر(ص) تنها به ادبیات فارسی محدود نمی شود و تنها مختص شاعران شیعه مذهب نیست، بلکه مسلمانان از هر مذهبی و با هر نحله فکری در این زمینه قلم را به گردش درآوردهاند و آثار شعرا در نواحی مختلف سرزمینهای مسلمانان سرشار از اینگونه اشعار است. یکی از عرصههایی که به خوبی بیانگر این مدعاست، اشعاری است که شاعران کُرد -که غالباً هم اهل تسنّن و شافعی مذهب بودهاند- در این رابطه سرودهاند. راستی که باغستان ادبِ کُردی آراسته به گلهای رنگارنگی است که از این دریا سیراب شده اند. شاعران اهل سنت، همواره دیوان اشعار خود را با مدح پیامبر اسلام(ع) و خاندان مکرمش آغاز کرده اند» .... وی در ادامه می نویسد: « برخی از این شاعران، تا آنجا پیش رفتهاند که در میان مردم به شاعران اهل بیت(ع) شهرت یافتهاند و عمدۀ آثارشان را مدایح و مرثیههایی تشکیل میدهند که برای بزرگداشت شأن و منزلت اهل بیت پیامبر(ص) سرودهاند. اما باید توجه داشت که این مسئله تنها به ادبیات فارسی محدود نمیشود و تنها مختص شاعران شیعهمذهب نیست؛ بلکه مسلمانان، از هر مذهبی و با هر نحلۀ فکری در این زمینه قلم را به گردش در آوردهاند و آثار شعرا در نواحی مختلف سرزمینهای مسلمانان سرشار از اینگونه اشعار است. یکی از عرصههایی که به خوبی بیانگر این مدعاست، اشعاری است که شاعران کُرد -که غالباً هم اهل تسنّن و شافعی مذهب بودهاند- در این رابطه سرودهاند».
وی درباره شیوه کارش در این مجموعه مینویسد: «در این کتاب ابتدا شرح حال مختصری از شاعران مورد نظر درج شده، سپس نمونه های شعر شاعران به همراه ترجمهای ساده و روان از شعر مورد نظر به فارسی آورده شده است. در ترجمه اشعار، سعی کرده ام حتی الامکان ترجمه به مفهوم اصلی شعر نزدیک باشد. در ضمن برای بهره برداری مؤثر از محتوای اشعار، در کنار واژگانِ خاص که به آیه ای از کلام الله مجید یا حدیث نبوی یا روایتی اشاره شده است، شمارهای در میان [] ثبت شده و در بخش حواشی و تعلیقات ـ که آخرین بخش کتاب است ـ آیات، احادیث و واژگان خاص شرح داده شده است».
در این مجموعه اشعاری از شاعران برجسته کرد مانند ملا پریشان دینوری، مه حوی، ئیل به یگی جاف، مولانا خالد نقشبندی، مستوره اردلان، مولوی کرد، جعفر قلی زنگلی، شارق هرسینی، غلامرضا خان ارکوازی، قانع مریوانی، شیخ محمد سمیرانی، ترکه میر، شیخ رضا طالبانی، حه مدی ساحیب قه ران، سید احمد حسینی، بیخود، علی نقی دبیر، منوچهر خان کولیون، ملا احمد نودشه ای، ملا محمد خاکی، میرزا عبدالقادر پاوه ای، سید حسن سورین بانه، فقیه قادر، ماموستا زیور، میرزا عبدالله خادم، ملک الکلام مجدی سقزی، الله مراد هرسینی، شیخ عبدالرحمن خالص، شیخ محمود شافعی کرد، سید عبدالعزیز گیلانی، ملا عباس حیلمی، غریق، شامی کرماشانی، ماموستا سیف القضات، جوهری سنندجی، اردلان سنندجی، حیرت سنندجی، ماموستا مینه جاف، حزین سقزی، حاج محمود محمدی طالبانی قادری، ملا حسن جوهری، حقیقی بوکانی، سید کامل امامی، سید محمد طاهر سیدزاده هاشمی، گلشن کردستانی، سید ابراهیم ستوده و... آمده است.
به عنوان مثال « مولانا خالد شهرزوری»، در مدح ائمه اطهار(ع) چنین میسراید:
این بارگاه کیست کز عرش برتر است
وز نور گنبدش همه عالم منور است؟
وز شرم شمس پای زرش کعبتین شمس
در تخته نرد چرخ چهارم شش در است
وز انعکاس صورت گل آتشین او
بر سنگ جای لغزش پای سمندر است؟
نعمان خجل از طرح اساس خَوَر نق است
کسری شکستهدل، بیطاق مکسّر است.
بهر نگهبانی کفش مسافران
بر درگهش هزار چو خاقان و قیصر است.
این بارگاه قافلهسالار اولیاست
این خوابگاه نور دو چشم پیمبر است.
این بار گاه حضرتی است که از شرق تا به غرب
وز قاف تا به قاف جهان سایه گستر است.
این روضۀ رضاست که فرزند کاظم است
سیراب نوگلی ز گلستان جعفر است.
سرو سهی ز گلشن سلطان انبیاست
نو بادۀ حدیقۀ زهرا و حیدر است
مرغ خرد به کاخ کمالش نمیپرد
بر کعبه کی مجال عبور کبوتر است
تا همچو جان، زمین تن پاکش به بر گرفت
او را هزار فخر بر این چرخ اخضر است
بر اهل ظاهر آنچه ز اسرار باطن است
در گوشۀ ضمیرِ مصفّاش، مضمّر است
خورشید کسب نور کند از جمال او
آری جزا موافق احسان مقرّر است
برگرد حاجیا به سوی مشهدش روان
کاین جا توقفی نه چو صد حج اکبر است
بی طیّ ظلمت، آب خضر نوش بر درش
کاین دولتی است رشک روان سکندر است
بتوان شنید بوی «محمد» زتربتش
مشتق بلی دلیل به معنی مصدر است
از موج فتنه خرد شدی کشتی زمین
گرنه وُ را ز سلسلۀ آل، لنگر است
زوّار! بر حریم وی آهسته پا نهید
کز خیل قدسیان مه فرشش ز شهپر است
غلمان خلد کاکل خود دسته بستهاند
پیوسته کارشان همه جاروب این در است
شاها ستایش تو به عقل و زبان من
کی میتوان که وصف تو از عقل برتر است
اوصاف چون تو پادشهی از من گدا
صیقل زدن به آیینه مهر انور است
جانا به شاه مسند لولاک کز شرف
برتارک شهان اولوالعزم افسر است
دیگر به حق آنکه بر اوراق روزگار
بابی ز دفترِ هنرش باب خیبر است
دیگر به نور عصمت آن کس که نام او
قفل زبان و حیرت عقل سخنور است
آن گه به سوز سینۀ آن زهر دادهای
کز ماتمش هنوز دو چشم جهان، تر است
دیگر به خون ناحق «سلطان کربلا»
کز وی کنار چرخ به خونابه احمر است
دیگر به حق «علی» کز بحر مناقبش
انشای بو فراس ز یک قطره کمتر است
آن گه به روح اقدس «باقر» که قلب او
مر مخزن جواهر اسرار را در است
دیگر به نور باطن «جعفر» که سینهاش
بحر لباب از در عرفان داور است
آن گه به حق موسی «کاظم» که بعد از او
بر زمره اعاظم و اشراف سرور است
دیگر به قرص طلعت تو کز اشعهاش
شرمنده ماه چهارده و شمس خاور است
دیگر به نیکی «تقی» و پاکی «نقی»
و آن گه به «عسکری» که همه جسم جوهر است
دیگر به عهد پادشهی کز سیاستش
با بره شیر شرزه بسی به ز مادر است
بر «خالد» آر رحم که پیوسته همچو بید
لرزان ز بیم زمزمۀ روز محشر است
تو پادشاه دادگری این گدای زار
مغلوب دیو سرکش و نفس ستمگر است
از لطف چون تو شاه، ستمدیده بندهای
از جور اگر خلاص شود وه چه در خور است
نا اهلم و سزای نوازش نیم، ولی
نا اهل و اهل پیش کریمان برابر است.
و یا «مستوره اردلان»، از بانوان ادیبِ کردِ اهل سنت؛ در سنای امیر مؤمنان علی(علیهالسلام) و حضرت فاطمه زهرا(س) چنین میگوید:
من آن زنم که به ملک عفاف صدر گزینم
ز خیل پردگیان نیست در زمانه قرینم
به زیر مقنعه ما را سری است لایق افسر
ولی چه سود که دوران نموده خوار، چنینم
مرا ز ملک سلیمان بسی است ننگ همیدون
که هست کشور عفّت همه به زیر نگینم
به معشر نسوان مر سپاس و حمد خدا را
همی سزد که بگویم منم که فخر زمینم
ز تاج و تخت جم و کِی مراست عار، و لیکن
به آستان ولایت کمینه خاک نشینم
«علی» عالی اعلی امیر صفدر حیدر
که هست رهنمای یقین و رهبر دینم
کمینهوار چو مستوره دل بدو بسپردم
هزار بنده به درگه ستاده همچو نگینم
***
در دل خیال توست به هر سو که بگذرم
در دیده نقش توست، به هر کس که بنگرم
در سینه جای گیر که جانم فدات باد
بر چشم پای نه که نثار رهت سرم
من شادمان و خوشدل از اینم که روز و شب
خود در دلی و نقش وصالت برابرم
گویی که در بهشتم و با حور همنشین
آن دم شود مثال خیالت مصورم
تا از عدم به عرصۀ گیتی قدم زدم
مهر تو داد چرخ به تسکین خاطرم
گر پرسشی ز حال سگان درت کنی
من ایستاده و ز سگی نیز کمترم
خیرالنساء فاطمه خاتون عالمین
کش خاک پا به فرق بود تاج و افسرم
فخر زمین، خدیوۀ دین، بضعۀ رسول
من سالک طریق یقین، اوست رهبرم
«مستوره»تن به عالم شاهی نمیدهم
زیرا کمین کنیز بتول پیمبرم
این کتاب ارزشمند را میتوان از پاتوق کتاب فردا، به نشانی www.BookRoom.ir و یا موسسه نشر کتاب فردا با شماره تماس 02537746992 و یل نشانی شهر مقدس قم، میدان روح الله، کوچه هفدهم، پلاک 1، و کلیه فروشگاههای معتبر محصولات فرهنگی در سراسر کشور تهیه کرد.