۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۸ : ۲۰
عقیق: آیتالله محمدعلی جاودان از اساتید برجسته اخلاق شهر تهران در جلسه اخلاق خود در رابطه با آیات 13 و 14 سوره مبارکه «احقاف» به بخشی از جریان معراج اشاره کرد و گفت: پیامبر اکرم(ص) فرمود: من در سفر معراج در بهشت زمینهایی دیدم که کشت و ساختمانی در آنها نبود، اما آماده کشت و ساختن بودند، ملائکهای در آنجا دیدم که در آن زمینها ساختمانهایی با خشتهایی از طلا و نقره میساختند. گاهی مشغول کار بودند و گاهی از کار باز میایستادند. از جبرئیل پرسیدم اینها چه میکنند. ایشان گفت از آن عالم برای این فرشتگان مواد و مصالح ساختمانی فرستاده میشود. وقتی مواد فرستاده میشود مشغول ساختن میشوند و وقتی نرسد بیکارند من پرسیدم مواد ساختمانیشان چیست؟ ایشان یکی را مثال زدند و گفتند: ذکر سُبحانَ الله وَالحَمدُللّهِ وَلا اِلَهَ اِلاَّ اللهُ وَاللهُ اَکبَر.
این استاد اخلاق عنوان کرد: انسان، سرنوشت آینده خویش را خودش میسازد. اگر سرنوشت آینده من بهشت است، خودم میسازم. اگر جهنم است هم خودم ساختهام نه هیچ کس دیگری. غیر از سرنوشت، شخصیت هر فرد هم به دست خودش ساخته میشود. همان ذکری که آجری از قصر بهشتی برای انسان میشود، آجری در ساختمان سرنوشت و شخصیت فرد هم میشود.
وی تصریح کرد: نتیجه شخصیت ساخته شده کامل یا شخصیت نساخته و ناقص، خودش را در نماز نشان میدهد؛ اگر شخص از ابتدا تا پایان نماز، واقعاً نماز بخواند نشان دهنده شخصیت تمام و کامل اوست. اگر یک ثلث نمازش مشکل دارد مشخص میشود یک ثلث شخصیتش مشکل دارد و این خیلی بد است.
آیتالله جاودان با بیان اینکه شخصیتی که مشکل دارد خود را در حوادث نشان میدهد، یادآورشد: در زندگی هر شخص اتفاقاتی میافتد، حتی حضرت سلیمان(ع) که بزرگترین ملک عالم را داشت در زندگیاش حادثه وجود داشت، زندگی بدون حادثه وجود ندارد. مثلاً اگر کسی حرف بدی به او که شخصیتش مشکل دارد بزند، چند روز حواسش پرت میشود و نمیتواند درست نماز بخواند.
وی با اشاره به آیه 13 سوره احقاف مبنی بر «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» اظهار داشت: کسانی که گفتند ربّ ما خداست، یعنی طبق قانون خداوند عمل کردند به نتیجه میرسند، این نتیجه چیزی است که اولیاء خدا به آن میرسند و آن این است که دیگر نه ترسی برایشان هست و نه اندوهگین میشوند. هیچ حادثهای در جهان وجود ندارد که این شخص را بترساند. خوف نسبت به آینده و غصه نسبت به گذشته است، هرچه شده باشد برای او یک ذره غصه به بار نمیآورد.
این استاد اخلاق خاطرنشان کرد: چنین شخصیتی یک شخصیت کاملی است و ما به آن نیاز داریم، اما برای ما هر طور که هست میگذرد، یک روز ترسیدهایم یک روز خیلی غصهدار بودیم، یک روز بیهوده شادمان بودهایم، شاید بسیاری از کارهای ما از نظر خودمان کارهای درستی باشد اما آن دنیا که در ترازو بگذارند معلوم میشود.
وی ادامه داد: به طور مثال بنده میخواهم کتابی در اثبات وجود خدا بنویسم اما وقتی میگویند این کتاب را برای چه نوشتی؟ برای اثبات خودت بود یا اثبات خدا؟ اگر شما کتابی که من نوشتهام را به نام خودتان چاپ کنید اوقات من تلخ میشود یا نمیشود؟ این را مثال عرض کردم تا بدانید بسیاری از کارهای خوب ما به باد فناست.
آیتالله جاودان در همین زمینه مثالی را عنوان کرد و گفت: روزی ملایی حواسش جمع شد و گفت این نمازی که همین طور با حواس پرت و شک و شبهه میخوانم که نماز نیست. باید یک فکری برای خودم بکنم، بنا شد که از فردا وقتی میخواهد برای نماز برود یک ساعتی به حال خودش فکر کند هر چند که او مُلا و امام جماعت بزرگ شهر بود، شروع کرد. بعد در فکر به حال خودش غرق شد.
این استاد اخلاق شهر تهران تصریح کرد: ما اصلاً وقت نداریم برای خودمان فکر کنیم، همین طور کار ردیف کردهایم، حادثه مرگ و حوادث بعد از آن خیلی بزرگ است. هیچ راهی نیست جز اینکه یک نظم خیلی جدی به رفتار و اعمالمان بدهیم، باید یک مدتی ریاضت کشید.
وی افزود: در قدیم وقتی میخواستند اسب وحشی را تربیت کنند دست و پایش را با یک طناب با طول مشخص به هم میبستند از این رو آن اسب مجبور بود به طور منظم حرکت کند و بعد از مدتی یاد میگرفت؛ آدم باید یک چنین چیزی به خودش ببندد، بکوشد گناه به طور جدی از خانهاش بیرون برود. بعد بکوشد مدام رفتارش طبق دستور شرع باشد. این همان استقامت در راه خداست.
این استاد اخلاق در پایان عنوان کرد: این تلاش ثمر میدهد، خداوند متعال در آیه 88 و 89 سوره واقعه میفرماید: خود این آدم باغ و گلستان و بهشت میشود، برای آدمیزاد تا اینجا راه هست. همه هم از این است که آدم منظم و مرتب زندگی کند، منظم حرف بزند، درست نگاه کند، اگر یک چیزی را گوش میدهد منظم و طبق دستور باشد.
منبع:فارس